RSS
امروز دوشنبه ، ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین اخبار

۵ دلیل بازگشت و افزایش دوباره قیمت ارزهای دیجیتال

بیمه پارسیان، سرمایه جدیدش را ثبت کرد

نوسان قیمت بیمه ملت ناشی از شرایط عرضه و تقاضا بوده است

جرایم رانندگی به اعتبارسنجی بانکی اضافه می‌شود

« استقرار حاکمیت شرکتی» برای پذیرش در فرابورس الزامی شد

سقف روزانه تراکنش‌های بانکی چقدر شد؟

کوچ سپرده‌ها به سمت سپرده‌های بلندمدت؛ چرا؟

سکه صعود می کند یا سقوط؟

یارانه این افراد حذف می‌شود

۷ قانون پس انداز پول نجات بخش

روزگار سپری شده اسکناس ایرانی

طلا ۳۰۰۰ دلار را می بیند؟

بازار سهام پشت سد نیما و مالیات

تورم یازدهم یا سیزدهم؟

معرفی سه محصول جدید بیمه‌ای توسط بیمه ایران

پایتخت خادمین سیدالشهدا(ع) میزبان مدیرعامل بیمه کوثر

تخصیص ارز تاکسی‌های برقی تهران توسط بانک مرکزی

جزئیات و نحوه دریافت ارز دانشجویی

پیش‌بینی صعودی رشد اقتصادی جهان

توصیه بلومبرگ به سرمایه گذاری در بورس ایران

معمای بنزین در ایران

طلا و سکه چه قیمت‌هایی را تجربه می‌کنند؟

دانستن، خواستن و توانستن، شعار و رمز موفقیت شرکت در تحقق اهداف است

ارزش آفرینی برای مشتریان، جریان پایدار رشد صنعت بیمه است

شروع پرقدرت بیمه پارسیان در سال ۱۴۰۳

دولت با ورود نابجا به بازار به دنبال ماجراجویی است

آینده نگر/ محبوبه فکوری
۱۲:۱۹ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۴کد خبر: 331402
ایستانیوز:در ابتدای کار، دولت با صدور فرمانی از تمامی دستگاه‏‌های دولتی و وزارت‏خانه‌ها خواسته است که قیمت‌‏ها را تثبیت کرده و اجازه هیچ‏گونه افزایش قیمتی را ندهد تا بلکه بازار را از تلاطمات نجات دهد؛ بازاری که به خاطر اصول اقتصادی و نبود برنامه‌ریزی برای کنترل تورم به این حال و روز افتاده و باید به صورت اساسی برای این درد آن، چاره‌اندیشی کرد.
فرمان. دستور. تهدید. این‏ها کارهایی است که دولت هرجا که در ایفای مسئولیت‌های خود به عنوان یک تنظیم‌گر و رگولاتور در بازار کم بیاورد، دست به دامان آن‏ها می‌شود تا بلکه بتواند خود را از منجلابی که مجموعه سیاست‌های غلط در بازار برایش ایجاد کرده است، نجات دهد.
 
اما این بازی‌ها تمامی ندارد. در واقع، دولت گاهی پشت ماشین قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی دستوری تخت‏ گاز می‌رود به امید اینکه به مقصد برسد و بتواند با مجموعه اقداماتی که انجام می‌دهد جانب مصرف‌کنندگان در بازار را بگیرد و برای آن‏ها آسایشی فراهم کند که حداقل کالاها را با قیمت کمتری دریافت کنند؛ اما مسیر آن‏قدر سنگلاخ است و دست‌اندازهای زیادی دارد که توقف‌های مکرر برای آن، روندی فرسایشی به وجود آورده و در نهایت، این ماشین فرسوده در جایی پنجر و متوقف خواهد شد.
 
در واقع، دولت با قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی‌های دستوری گام در مسیری می‌گذارد که نه‏ تنها تولیدکنندگان در آن رضایت کافی ندارند، بلکه مصرف‌کنندگان هم در آن، سرگردان از تامین کالای خود یا خرید با قیمتی به چند برابر زمانی هستند که بازار باید بر اساس عرضه و تقاضا و مکانیزم‌های واقعی قیمت تنظیم شود.
 
البته این راهی است که بسیاری از دولت‏‌ها آن را آزموده‌اند و اتفاقا هیچ‌‏یک به مقصد نرسیده‌اند؛ به این معنا که سیاست شکست‌خورده قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی بارها و بارها در دولت‌های مختلف تجربه شده و باز هم تکرار آن بر عدم انجام آن، ترجیح داده می‌شود؛ چراکه اقتصاد ایران تاب استفاده از سیاست‏‌گذاری‌های صحیح در بازار را ندارد و هیچ‏گاه قرار بر این نبوده که اجرای سیاست تعادل در عرضه و تقاضا امتحان شود و با اندکی صبوری، اجازه داده شود که بازار بعد از یک تلاطم احتمالی قیمتی، به آرامش برسد.
 
در واقع، زمانی که به هر دلیلی اعم از اقتصادی یا غیراقتصادی، طرف عرضه تاب پاسخ‏گویی به طرف تقاضا را ندارد و قیمت در بازار کالایی به خصوص آن دسته از اقلامی که سهم اساسی در سبد مصرفی خانوارهای ایرانی دارند، به شدت رو به صعود گذاشته و بالا می‌رود، دولت از ترس اعتراضات مردمی و پاسخ‏گویی به افکار عمومی، راحت‌ترین راه را انتخاب کرده و به تولیدکنندگان دستور می‌دهد که قیمت را در بازار به میزانی که او می‌گوید تثبیت کنند و اجازه افزایش قیمت به آن‏ها داده نمی‌شود.
 
البته این مسیر فرآیندی پرپیچ و خم دارد و در آن، دولت با برگزاری جلسات متعدد، شکل‌گیری کارگروه‏‌ها و قرارگاه‏‌ها و در عین حال صدور بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌های متعدد، تلاش می‌کند که حرف خود را در بازار به کرسی بنشاند؛ اما دیری نخواهد پایید که بازار دستورات او را نادیده گرفته و با چند ترفند، تلاش می‌کند تا تقاص فرمان‌های غلطی را که دولت به بازار می‌دهد بگیرد. یکی از این ترفندها خروج کالاها از مسیر اصلی عرضه و ورود به مسیرهایی همچون بازار سیاه است که معمولا دلالان در آن، به شدت فعال شده و تلاش می‌کنند تا از آب گل‌آلود قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی دستوری دولت، برای خود ماهی‌های سودآور صید کنند.
 
راه دیگر، احتکار و رفتن به مسیرهایی است که کالاها را در انبارها مخفی نگاه دارد تا شاید وقتی اسب سرکش دولت از قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی بازایستد، آن‏گاه وارد بازار شود و با همان قیمتی که دلش می‌خواهد عرضه شود؛ اما این تمام ماجرا نیست؛ بلکه تولیدکنندگان، عرضه‌کنندگان، دلالان، محتکران و همه بازیگران پنهان و آشکار طرف عرضه، دست به کار شده و رو به عصیان و نافرمانی از تصمیم دولت می‌برند.
 
در طرف دیگر، مصرف‌کنندگان نیز که با روند فزاینده قیمت از یک سو و در عین حال، کمیابی کالا در بازار مواجه هستند و اقلام را به چند برابر قیمت آن هم به سختی به دست می‌آورند، تلاش می‌کنند تا همچون مورچه‌های بارکش، کالاها را از سطح بازار جمع‌آوری کرده و به منازل خود ببرند و انبار کنند؛ این‏جا است که علاوه بر اینکه طرف عرضه دچار مشکل شده، طرف تقاضا هم با یک تقاضای فزاینده در بازار، خودنمایی می‌کند و باز هم، با قدرت بیشتری تعادل را به هم می‌زند.
 
این چرخه‌ای است که همیشه تکرار شده و همیشه هم شکست خورده است. حالا دولت سیزدهم هم درست پا در جای پای همتایان گذشته خود گذاشته و با اجرای سیاستی سینوسی، تلاش دارد تا با دستور و فرمان، بازار را تثبیت کند. در واقع، در ابتدای کار بسیاری از کارشناسان و صاحب‏نظران ورود دولت به عرصه قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی را منع کردند و از او خواستند که دیگر وارد این عرصه نشود؛ بلکه تلاش کند که با روش‌های صحیح بازار را تنظیم نماید؛ چراکه حداقل آن‏ها بارها و بارها شاهد صحنه‌هایی بوده‌اند که در دولت‌های قبل تکرار شده است و حالا تکرار دوباره آن، گزیدن از سوراخی است که بارها تجربه شده است.
 
در واقع، با فرمان‌هایی که دولت سیزدهم در همین ماه‌های ابتدایی کار خود صادر کرده، مشخص است که او هم در سر سودای قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی دستوری برای رسیدن به بازاری آرام در کالاهای اساسی و سایر اقلامی دارد که در بازار با تلاطم‌هایی همراه هستند و ممکن است که برایش دردسرساز شوند.
 
به همین خاطر است که در ابتدای کار، دولت با صدور فرمانی از تمامی دستگاه‏‌های دولتی و وزارت‏خانه‌ها خواسته است که قیمت‌‏ها را تثبیت کرده و اجازه هیچ‏گونه افزایش قیمتی را ندهد تا بلکه بازار را از تلاطمات نجات دهد؛ بازاری که به خاطر اصول اقتصادی و نبود برنامه‌ریزی برای کنترل تورم به این حال و روز افتاده و باید به صورت اساسی برای این درد آن، چاره‌اندیشی کرد. البته اقتصاد ایران مدت‏‌ها است دچار آفتی به نام دخالت‌های بیجا و دستوری دولت در بازار شده است. همان سیاست‌هایی که سنگ ‌بنایی را شکل داده‌اند که خشت به خشت آن با تصمیمات اشتباه روی هم چیده شده و دیواری کج را بنا نهاده که هرچقدر آجر بر روی آن سوار می‌شود، دیوار را کج‌تر می‌کند. حالا در یک سوی این موازنه منفی، دولت با یک سری سیاست‌های غلط که به صورت آگاهانه و ناآگاهانه اتخاذ می‌شود قرار گرفته و در سوی دیگر مردم که علی‏رغم اینکه از حاکمیت توقع دارند تا کالاهای مورد نیازشان را به موقع و مکفی تامین کند، حاضر می‌شوند گاهی تن به اجرای سیاست‌های غلطی ‌دهند تا بلکه اوضاعشان بهتر شود و چند صباحی هم که شده سبد مصرفی‌شان را پر و پیمان‌تر کنند. در واقع، این همراهی مردم با سیاست‌های دولت و شاید هم تشویق سیاست‏گذاران به اتخاذ چنین تصمیماتی، به دلیل حجم بالایی از فشارهای اقتصادی است که طی سنوات گذشته به آن‏ها تحمیل شده و شرایطی را برایشان به وجود آورده تا به امید اینکه وضعیت معیشتشان بهبود یابد، حاضرند یارانه بگیرند و از دولت، اجرای سیاست تثبیت قیمت‌‏ها را طلب کنند.
 
این تصمیم دولت سیزدهم بعد از آن اتخاذ شد که این دولت هم در روزهای ابتدایی کار خود، به دلیل تبعات به یادگار مانده از دولت‏‌های گذشته و مجموعه اتفاقاتی که ناشی از تورم بالا و تحریم برای اقتصاد ایران رخ داده است، خود را در مقامی دید که یارای تنظیم بازار برخی از کالاها را ندارد و باید به سرعت برای آن فکری بکند؛ چراکه ممکن است تبعات این تصمیم‌گیری دیرهنگام بسیاری از اتفاقاتی را که باید در دولت رقم بخورد، تحت‌الشعاع قرار دهد. اما خوب است که دولت این تجربه را هم در دست خود یک بار دیگر مرور کند که این‏گونه تصمیم‌گیری‌ها فقط منجر به کاهش تولید و بر هم خوردن طرف عرضه و تقاضا می‌شود و اصولا به نفع مردم نیست. به خصوص اینکه دولت یک روز تشخیص می‌دهد که به منظور جبران کم‌کاری‌های خود در تامین مواد اولیه و حمایت به موقع از صنایع در افزایش تولید خود، وارد صحنه شده و به اصطلاح مدیریت کار را به دست گیرد و روز دیگر، با اجرای سیاست قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی دستوری تلاش دارد تا بتواند شرایط را به گونه دیگری هدایت کند تا از این بی‌برنامگی‌های صنعتی، بازار به هم نخورد، اما تمام این سیاست‏گذاری‌ها در نهایت منجر به یک چیز در بازار می‌شود و آن، کمبود کالا و بالا رفتن قیمت است.
 
داستان از زمانی رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفته که به دلیل کاهش درآمدهای نفتی و امکان فروش نفت از سوی ایران در بازارهای جهانی، دولت به منابع کمتری برای تامین نیازهای ارزی خود دسترسی دارد و به دلایل متفاوت، اجازه نمی‌یابد تا به منابع ارزی حاصل از فروش نفت دسترسی پیدا کند. از سوی دیگر، منابع ارزی صادرکنندگان که ناشی از صادرات کالا و خدمات است، به دلیل تحریم‌های سختگیرانه دولت آمریکا و پیچیدگی‌های نقل و انتقالات مالی با تاخیر به کشور بازمی‌گردد و همین امر، باز هم موضوع اختصاص منابع برای برخی از صنایعی را که بخشی از مواد اولیه مورد نیاز تولید خود را به خارج از کشور وابسته هستند، سخت می‌کند. البته باید به این عوامل، ناکارآمدی‌های تصمیم‌گیران و تاخیر در برخی تصمیم‌گیری‌ها را هم اضافه کرد؛ به خصوص آنکه تحریم، برای برخی از مسئولان بهانه‌ای شده تا با اما و اگرهای بسیار، آن‏گونه که باید به امور مرتبط با صنایع کشور رسیدگی نکرده و در مقابل، برای جبران کمبودها و ناکارآمدی‌های خود دست به برخی اقدامات غیراقتصادی بزنند که نتیجه اجرای آن‏ها از همان ابتدای کار، کاملا مشخص است. در واقع، به دلیل تنگناهایی که در اقتصاد ایران ظرف سال‌های گذشته به وجود آمده، دولت کوتاه‌‏ترین و آسان‏‌ترین راه را صدور فرمان‌ها، ابلاغیه‌ها و اجراییه‌هایی دیده است که بعضا، اصول اقتصادی را نادیده می‌گیرند و فشار برای اجرای آن‏ها، وضعیت تولید و بازار بسیاری از محصولات را به هم می‌ریزد. اما این رویه‌ای است که در کشور به وفور مشاهده شده و اگرچه همان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان، بارها و بارها تجربه تکرار آن را در کارنامه مدیریتی و کارشناسی خود به ثبت رسانده‌اند، اما همچنان اصرار دارند که به این مسیر ادامه دهند و با قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی و اجرای طرح‌های نظارتی بی‏نتیجه، کار را هدایت و راهبری نمایند. حالا حتی آمارهای منتشرشده از سوی وزارت‏خانه‌ها نیز به خوبی این را نشان می‌دهد که ثمره چنین تصمیم‌گیری‌ها و نادیده گرفتن اصول اقتصادی در بسیاری از صنایع، چه بوده و نه ‏تنها بازاری که بهانه اصلی برای اتخاذ آن‏ها بوده متلاطم شده است، بلکه به مرور تولید هم کم شده و این خود می‌تواند عاملی تشدیدکننده در بازار باشد. به هر حال نباید این نکته را از یاد برد که قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی دستوری با مواردی مانند ایجاد صف و بازار سیاه همراه خواهد بود. عموماً قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی و نظارت بر اجرای صحیح آن به‌صورت سیاست‌های مکمل یکدیگر بوده و بدیهی است تضعیف ساز و کار نظارتی منجر به عدم موفقیت سیاست‌گذاری صورت‏ گرفته خواهد شد.
 
در این میان کارشناسان بر این باورند که برای به ثمر رسیدن موفقیت در بازار لازم است زیرساخت‌های لازم جهت نظارت بر اجرای سیاست‌های قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی نیز، تجهیز و تقویت گردد. البته آن‏ها منظور از تجهیز و تقویت زیرساخت‌های نظارتی را استفاده بیشتر از بازرسان صنفی یا توسل به شیوه‌های قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی نمی‌دانند؛ همان کاری که سال‏‌های متوالی است که دولت از آن استفاده می‌کند و نتیجه هم از تنظیم قیمت کالاها در بازار نمی‌گیرد. به همین دلیل است که کارشناسان بر این باورند که استفاده از برخی ظرفیت‌های قانونی نظیر استفاده از صندوق‌های مکانیزه فروش و ایجاد ارتباط برخط میان این صندوق‌ها با مراکز نظارت قیمت‌های فروشگاه‌ها، توسعه زیرساخت‌های نرم‌افزاری مرتبط با گزارش شکایات و تخلفات و زیرساخت‌های لازم جهت برخورد سریع و قاطع با تخلفات احتمالی مورد نظر هستند.
 
به هر حال، سیاست‌ها و رویه‌های مرتبط با قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی و مداخله در بازار مربوط به شرایط بحرانی و خاص بوده و در شرایط عادی بهره‌گیری از مکانیسم قیمت‌های بازار به عنوان یک عامل علامت‌دهنده منجر به تخصیص بهینه منابع و دستیابی به وضعیت بهینه مصرف و تولید خواهد شد. در این میان دیدگاه‏‌های متفاوت دیگری هم در حوزه قیمت‏‌گذار‏‏‏‏‏‏‏‏ی وجود دارد و آن اینکه، اعمال سیاست‌های مداخله‌ای، در شرایط وقوع بحران‌های اقتصادی (از منشأ‌های مختلف) در اقتصاد کشور تشدید می‌شود؛ اگرچه دخالت دولت‌های مختلف در شرایط خاص و بحرانی دارای توجیه بوده و ماهیتاً نمی‌توان ایراد چندانی به آن وارد نمود. البته ایرادات فراوانی به روش‌های مداخله در بازار در دولت‌های مختلف وجود دارد، اما انتظار می‌رود در شرایط عادی که بازارها با بحران مواجه نیستند، تقویت زیرساخت‌های مرتبط با شرایط رقابتی در بازار کالاهای مختلف مورد حمایت قرار گرفته و درصورت نیاز انجام هزینه‌هایی لازم در این خصوص در دستور کار قرار گیرد.          



» ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *