ایستانیوز:بدهی تجمیعشده برای پرداخت برای هزینههای جاری مثل یک بازی پانزی است که در آن، پول به دست آمده از بازیگران جدید (در مورد کسری بودجه یعنی جوانها) برای پرداخت پول به کسانی استفاده میشود که زودتر وارد بازی شدهاند (در حوزه کسری بودجه یعنی سالمندان)
افزایش کنونی کسری بودجه جاری توسط دولتهای سراسر جهان شاید دستکم ما را یاد اُلیور بلانچارد بیندازد که در سال 2019 نوشت: «بدهی عمومی شاید هزینه مالی در بر نداشته باشد.» بلانچارد که رئیس سابق اقتصاددانهای صندوق بینالمللی پول است، استدلال میکرد که اگر نرخ رشد یک اقتصاد بهشکلی پایدار بیشتر از نرخ استقراض یک دولت باشد، حجم زیادی از بدهی در طول زمان قابل رفع است چون پرداخت بهره بهعنوان بخشی از اقتصاد کاهش مییابد. به نظر میرسید که این حرف دعوت به عبور از خط قرمزها باشد حتی با اینکه از آن موقع بلانچارد از این حرف طفره رفته و حتی امسال ابزار نگرانی کرد از اینکه کسری هزینههای جاری دولت بایدن اقتصاد آمریکا را به غلیان و جوشش بیندازد.
اکنون یک مقاله پژوهشی که در دانشکده اقتصاد دانشگاه بوستون منتشر شده، نتیجهگیری اصلی بلانچارد را زیر سؤال برده است. نویسندگان این مقاله که لورنس کاتلیکاف اقتصاددان و و همکارش هستند، میگویند که انداختن کسری بودجه بیشتر بر دوش نسلهای آینده با آزمون علمی «ارتقای پارتو» جور درنمیآید. کارایی پارتو یا بهبود پارتو یک مفهوم در علم اقتصاد است که در مهندسی و علوم اجتماعی کاربرد دارد. این مفهوم حالتی از تخصیص منابع است که در آن امکان بهتر کردن وضعیت یک فرد بدون بدتر کردن وضعیت فردی دیگر وجود ندارد. این اصطلاح پس از ویلفردو پارتو به این نام نامیده شد. او یک مهندس و اقتصاددان ایتالیایی بود که از این مفهوم در مطالعاتش در زمینه کارایی اقتصادی و توزیع درآمد استفاده کرد. در یک تخصیص اولیه از منابع در بین مجموعهای از افراد، تغییر در این تخصیص که باعث شود شرایط فردی بدون تغییر منفی در شرایط فردی دیگر رخ دهد، ارتقای پارتو نامیده میشود. تخصیصی «بهینه پارتو» نامیده میشود که نتوان ارتقای پارتو را در آن اعمال کرد. بلانچارد قبلاً ادعا کرده بود که خودش این آزمون را انجام داده و نتیجه آزمون موفق بوده است. باید توجه داشت که حتی اگر یک نفر هم با یک نوع سیاستگذاری آسیب ببیند، ارتقای پارتو ابطال میشود.
کاتلیکاف که خودش را یک متخصص واقعبین کسری بودجه مینامد نه یک مبلغ کسری بودجه، استدلال میکند که بدهی تجمیعشده برای پرداخت برای هزینههای جاری مثل یک بازی پانزی است که در آن، پول به دست آمده از بازیگران جدید (در مورد کسری بودجه یعنی جوانها) برای پرداخت پول به کسانی استفاده میشود که زودتر وارد بازی شدهاند (در حوزه کسری بودجه یعنی سالمندان). این بازی پانزی وقتی فرو میپاشد که نرخ رشد اقتصاد کمتر از نرخ بهره باشد. کاتلیکاف در یک مصاحبه میگوید: «در همان موقع که همه چیز عالی به نظر میرسد، کسی اشتباه میکند و سقوط شروع میشود.» او با اشاره به انجمن اقتصاددانان آمریکا در ماه ژانویه 2019 دادههایی را مطرح کرد که پایه حرفهای بلانچارد شد، میگوید: «الیور یک اقتصاددانان فانتزیاندیش است و دوست خود من است اما فکر نمیکنم این حرفهایش بهترین کارش در اقتصاد باشد.»
بلانچارد در واکنش به دو مقاله پژوهشی که علیه کارهایش منتشر شده در ایمیلی به بلومبرگ پاسخ داده است که «من با این استدلالها موافقم و این همان چیزی است که من هم با لحنی متفاوت میگفتم». او میگوید که اظهارنظرش در سال 2019 برای شرایط ویژهای بود و در بسیاری از موارد، کسری بودجه پاسخ به مشکلات نیست. برای مثال، وقتی که مردم نگران آینده هستند و بنابراین میزان زیادی داراییهای احتیاطی پسانداز میکنند. او میگوید: «راهحل درست در این وضعیت بدهی بالا نیست بلکه راهحل بیمه درمانی سراسری و بهداشت برای همه است.»
کاتلیکاف و سه همکارش در مقاله خود با عنوان «حماقتهای کسری بودجه» به سه وضعیت نگاه انداختهاند که در آن، کسری بودجه جاری در زمانی که نرخ رشد اقتصادی از نرخ بهره دولتی پیشی میگیرد. آنها به این نتیجه رسیدهاند که «هیچیک از این شرایط مبنای این نیست که ما پول از جوانها بگیریم و به پیرها بدهیم». برای مثال، در یک نمونه دلیل اینکه نرخ بهره دولتی خیلی پایین است این است که مردم نگران خطرات محیط زندگیشان هستند بنابراین اوراق قرضه دولتی را مثل یک سرمایهگذاری در صندوق سرمایهگذاری میخرند و همین باعث میشود که نرخ بهره دولتی پایین بیاید. دولت سعی میکند که با با این نرخ بهره پایین استقراض را بالا ببرد اما راهحل درست این است که دولت با بالا بردن بهرهوری مالیات باعث شود که ریسکهای زندگی مردم کاهش پیدا کند.