ایستانیوز:عدهای از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که افزایش نرخ ارز تا جایی به رشد بازار سرمایه منجر میشود و از یک نقطه به بعد اقتصاد دیگر کشش نرخ بالای ارز را ندارد و افزایش بیرویه دلار، نتایج معکوس - منفی- با خود به همراه خواهد داشت، از سوی دیگر هستند تحلیلگرانی که میگویند مادام که نرخ دلار بالا میرود، بازار سرمایه هم با افزایش بازدهی و رشد قیمت سهمها مواجه خواهد بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازرهای مالی(ایستانیوز)،«هر یک درصد افزایش قیمت دلار، موجب رشد ۵۴/۰ درصدی شاخص کل بورس در سالهای اخیر شده است.» اینیکی از نتایج پژوهش اخیر دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف است که بهطور میانگین رابطه بین نرخ ارز و شاخص کل بورس را به رشته اعداد درآورده است. پژوهشگران در مقالهای که ارائه کردهاند با بررسی روند تاریخی تحرکات شاخص کل بورس بهواسطه تغییرات نرخ ارز به این نتیجه رسیدهاند که عموماً افزایش قیمت دلار تأثیر خود را با یکفاصله کوتاه بر بازار سهام نشان داده و موجب افزایش شاخص کل این بازار شده است. فاصلهای که اگرچه کوتاه است اما، زمینه خروج عدهای از بازار سرمایه را فراهم و درنهایت نقدینگی آنها را به سمت بازار ارز هدایت میکند. لوپ باطل از جایی تقویت میشود که این نقدینگی موجب افزایش قیمت ارز و دامن زدن به تقاضای کاذب در این بازار میشود و درنهایت با پر شدن گپ مورد نظر، کمکم شاخص برای جبران عقبماندگی خود برمیخیزد و دوباره محلی برای جذب نقدینگی میشود. اما آیا این روند همواره ادامه خواهد داشت؟ از یک سو، عدهای از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که افزایش نرخ ارز تا جایی به رشد بازار سرمایه منجر میشود و از یک نقطه به بعد اقتصاد دیگر کشش نرخ بالای ارز را ندارد و افزایش بیرویه دلار، نتایج معکوس - منفی- با خود به همراه خواهد داشت، از سوی دیگر هستند تحلیلگرانی که میگویند مادام که نرخ دلار بالا میرود، بازار سرمایه هم با افزایش بازدهی و رشد قیمت سهمها مواجه خواهد بود.
همه شرکتهای بورسی به نوعی به دلار وابستهاند
آنها که با صادرات و ارز سروکار دارند، سود بیشتری در ایام گرانی دلار برای شرکت و سهامداران خود میسازند. برای یک مجموعه دلار محور افزایش قیمت دلار با افزایش سود خالص همراه است. زهره پدرامنیا کارشناس بازار سرمایه دراینباره به آیندهنگر میگوید: فارغ از آثار تورمی که افزایش پیوسته شاخص کل بورس میتواند با خود به همراه داشته باشد، درنهایت نمیتوان وابستگی این شاخص را به نرخ ارز انکار کرد. پتروشیمیها، معدنیها، فرآوردههای نفتی، فلزات و... بهواسطه صادراتی که بر پایه نرخ ارز دارند، سود بیشتری در روزگار گران شدن دلار میسازند و اصطلاح اسود به ازای هر سهم (EPS) آنها افزایش پیدا میکند. این کارشناس درباره دسته دیگر شرکتها که وابستگی مستقیم به نرخ ارز ندارند و حتی از گرانی آن تاثیرات منفی میپذیرند میگوید: در مقابل هستند کارخانهها و شرکتهایی که نه صادرات قابلتوجهی دارند نه ارزمحور اداره میشوند. حتی گاهی افزایش نرخ دلار تأمین نهادههای اولیه را برای آنها غیرممکن میکند. اما همه تأثیر دلار بر قیمت سهام یک شرکت از یک جنس نیست. یکی از موارد دیگری که روی قیمت سهام تأثیر میگذارد، قیمت ماشینآلات، ملک، ساختمان و انباشت سرمایهای است که در آن شرکت وجود دارد. به این پارامتر، ارزش جایگزینی میگویند که با افزایش قیمت دلار قیمت این سرمایه نیز افزایش مییابد و با کاهش قیمت به خاطر کاهش سود مقابله میکند و معمولا باعث افزایش قیمت سهام میشود. شرکتهای بزرگ عموماً برای تحقق چنین سودهایی درخواست افزایش سرمایه از طرق «تجدید ارزیابی» میدهند تا داراییهای غیر نقدی آنها دوباره موردبررسی قرارگرفته و ارزش روز آنها مبنای کار قرار گیرد. درمجموع، تا نیمه شهریور سال جاری، مجموع ارزش بورس و بازارهای اول و دوم فرابورس 7400 هزار میلیارد تومان برآورد میشد که بخش عمدهای از آن را شرکتهایی تشکیل دادهاند که بهصورت مستقیم با نرخهای جهانی و همچنین نرخ دلار همبستگی مستقیم دارند. سایر صنایعی که ارتباط مستقیم با دلار ندارند، به دلیل آثار تورمی که افزایش نرخ دلار بر صورتهای مالی این شرکتها داشته است، باز هم تحتتاثیر این عامل مهم اقتصادی قرار دارند.
راه دلار از بورس در چه مقاطعی جدا شده است؟
راه بورس گاهی از دلار هم تبعیت نمیکند. نگاهی به روند کلی تغییرات شاخص بورس و نرخ ارز نشان میدهد که اگرچه بهطور کلی این دو پارامتر با یکدیگر همبستگی تاریخی داشتهاند، اما راه آنها در بعضی مقاطع مانند شهریور امسال (افزایش نرخ دلار، کاهش مستمر شاخص کل) از هم جدا شده اما به هر حال وزنه همبستگی در این مقایسه سنگینتر است. پژوهش اخیر دانشکده اقتصاد شریف نشان میدهد تا پیش از سال ۹۲ و مذاکره ایران با غرب، ضریب همبستگی شاخص بورس و نرخ دلار تقریباً 0.8 بوده است و این یعنی به ازای هر یک درصد رشد نرخ دلار، شاخص بورس 0.8 درصد افزایش پیدا میکرده اما از سال 92 به بعد انگار وابستگی بورس به خبرهای سیاسی و مذاکرات هستهای بیشتر شده است و همین تأثیرپذیری وابستگی این دو شاخص را به هم کمتر کرده است. در بازه زمانی سال 92 تا 94، هر زمان که خوشبینی به مذاکرات هستهای افزایش مییافت، شاخص بورس تحت تأثیر رشد قیمت در نمادهای خودرویی، بانکی و سایر گروههای وابسته به مذاکرات، رشد میکرد. هر زمان که فعالان بازار از آینده مذاکرات هستهای دلسرد میشدند، قیمت سهام و درنتیجه سطح شاخصها رو به نزول میگذاشت. در بازار ارز اما وضع به گونه دیگری بود. با نزدیک شدن به بزنگاههای هستهای، نرخ ارز تا حدودی کاهش مییافت و با تمدید مذاکرات، نرخ دلار دوباره صعودی میشد. در آن سالها تقریباً مثل شهریور امسال، شاخص کل بورس، ساز مخالف با دلار میزد و حتی بررسی نمودار این دو پارامتر نشان میدهد که بر برخی مقاطع شاخص به نرخ دلار بیاعتنا بوده است. شهریور امسال تقریباً همین اتفاق افتاده است. درحالیکه شاخص کل، کانال تاریخی دو میلیون واحدی را رها کرد و به ریزش مستمر هرروز خود از بعد از 20 مرداد تا پایان شهریور ادامه داد، نرخ دلار در یک حرکت شارپ، افزایش یافت تا جایی که دلار سی هزارتومانی در تاریخ اقتصادی ایران در حالی به ثبت رسید که شاخص کل بورس در حال درجا زدن در بازه یکمیلیون 500 تا یکمیلیون و 700 هزار واحد در مدتزمان موردبحث بود.
چرا جدایی؟
همه تحلیلها و آمارها حکایت از یک همبستگی تاریخی میکنند که در بعضی مقاطع تاریخی نقض شده است. اما چه میشود که دلار و بورس از هم جدا میشوند؟ برای مثال پایان تابستان امسال، چه اتفاقی افتاده است؟ بعضی تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که افزایش نرخ ارز تا جایی به رشد بازار سرمایه منجر میشود و از یک نقطه به بعد اقتصاد دیگر کشش نرخ بالای ارز را ندارد و ممکن است اثرات منفی آن کل بازارها ازجمله بازار سرمایه را تحتتاثیر قرار دهد. حمید اعرابی کارشناس بازار سرمایه پیشتر دراینباره گفته است: درست اگر قیمت دلار بالا برود سود شرکتها هم اسمی بالا میرود اما آیا اقتصاد کشش این افزایش قیمت را دارد؟ او بر این باور است که بازارها، بهویژه بازار سهام دیگر کشش افزایش دوباره نرخ دلار را ندارند و شهروندانی که ماهانه 150 دلار حقوق میگیرند تورم جدیدی را تاب نخواهند آورد و قدرت خرید آنها به حداقل میرسد تا جایی که دیگر تولیدکننده در داخل بازاری نداشته باشد. به نظر میرسد آثار روانی و مخرب دلار 30 هزارتومانی بیشتر از آثار مثبت آن برافزایش سود سهامداران بازار سرمایه بوده است. از سوی دیگر رشد دوباره نرخ دلار ممکن است به تشدید قیمتگذاری دستوری روی برخی کالاها و خدمات منجر شود. قاعدتاً قیمتگذاری دستوری باعث میشود که سودآوری شرکتها متناسب با نرخ ارز رشد نکند. و همه اینها میتواند معادله همبستگی دلار با شاخص را به هم زده باشد.