ایستانیوز:بحرانها معمولاً مسائلی را آشکار میکنند که در روزگار عادی به آنها توجهی نمیشود و بحران کرونا هم از این قاعده مستثنا نیست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،وقتی رخدادهای اقتصادی بزرگ به وقوع میپیوندند، تبعات آنها چندین سال به طول میانجامد و به سمت و سوهای غیرمنتظرهای میل میکند. مثلاً چه کسی فکر میکرد بحرانی که از بخش مسکن حومههای آمریکا در سال ۲۰۰۷ آغاز شد باعث بروز بحران مالی در کشوری مثل یونان در سال ۲۰۱۰ خواهد شد؟ یا چه کسی تصور میکرد سقوط بازار بورس نیویورک در سال ۱۹۲۹ به روی کارآمدن فاشیستها در اروپا در دهه ۱۹۳۰ بینجامد؟
اقتصاد جهان شبکهای پیچیده از ارتباطات متقابل است. هر یک از ما روابط اقتصادی مستقیم و قابل مشاهدهای داریم: فروشگاهی هست که از آن خرید میکنیم، کارفرمایی هست که حقوقمان را میدهد، بانکی هست که وام مسکن به ما میدهد. اما اگر از همین روابط به اندازه دو یا سه لایه عقبتر برویم، دیگر پیدا کردن و درک روابط اقتصادی خیلی آسان نیست. همین مسئله است که بلای اقتصادیِ همراه با ویروس کرونا را نشان میدهد. در سالهای آینده، متوجه خواهیم شد که با پارهشدنِ آن شبکه پیچیده از ارتباطات متقابل، چه خرابی بزرگی صورت گرفته است. به همین جهت، باید این احتمال را در نظر داشته باشیم که اقتصاد جهان دیگر همان چیزی نخواهد بود که در دهههای اخیر شناخته بودیم. آدام توز تاریخدان دانشگاه کلمبیا که روی تاثیرات چندجانبه بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ کار کرده در این خصوص میگوید: «کاش میشد بگوییم که قادر به ازسرگیری فعالیتهای عادی اقتصادی خود هستیم، اما واقعیت این است که تازه در مراحل اولیه بحران قرار داریم؛ و دورهای از عدم قطعیت شدید را تجربه میکنیم.»
در چنین شرایطی احمقانه است که بخواهیم پیشبینیهای بزرگی درباره آینده بکنیم و مثلاً بگوییم که نظم اقتصاد جهان در پنج سال یا حتی پنج ماه آینده چطور خواهد بود. اما درسی که از دورانهای پرآشوب اقتصادی گرفتهایم این است که پیامدهای چندگانه آنها معمولاً از نقاط ضعف مزمنی که به آنها رسیدگی نشده ناشی شدهاند. بحرانها معمولاً مسائلی را آشکار میکنند که در روزگار عادی به آنها توجهی نمیشود.
مثلاً یک مورد واضح، جهانیشدن است. در دهههای اخیر، شرکتها تولید خود را به هر نقطهای از جهان که میتوانست مقرون بهصرفهتر باشد منتقل کردند، مردم هر لحظه که میخواستند سوار هواپیما میشدند و سفر میکردند؛ و پول به جایی که بیشترین سود از آن به دست بیاید منتقل میشد. اما نشانههایی از دوران پساکرونا دیده میشود که حاکی از تغییر جدی در این اوضاع است.
الیزابت ایکانمی عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا معتقد است که از این به بعد، کشورها درباره اینکه چقدر میخواهند به کشورهای دیگر وابسته باشند تجدید نظر خواهند کرد: «گمان نمیکنم این پایان جهانیشدن باشد. اما حالا هر کشوری از جمله آمریکا به این فکر خواهد کرد که باید تکنولوژیهای ضروری و منابع ضروری و قابلیت تولید را در خاک خودش در اختیار داشته باشد.»
نشانههای تضعیف تدریجی شالودههای جهانیشدن را میتوان در گوشه و کنار دنیا دید. اخیراً وزیر دارایی فرانسه به شرکتهای فرانسوی دستور داد در زنجیره تأمین خود بازنگری کنند و در این زمینه وابستگی کمتری به کشورهای آسیایی و چین داشته باشند. مقامات گمرکی و مرزی آمریکا اعلام کردند که جلوی صادرات برخی لوازم پزشکی را خواهند گرفت. اما حتی پیش از شیوع ویروس کرونا هم محدودیتهای جهانیشدن داشت خودش را نشان میداد. مناقشات سیاسی و تجاری که به خصوص در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ بین چین و آمریکا در گرفت، کشورهای مختلفی از جمله اروپاییها را به این نتیجه رساند که باید خودشان را از محل درگیری بین قدرتهایی مثل چین و آمریکا دور کنند. با این اوصاف، ذهنیت «هر کشوری به کار خودش برسد» از مدتی پیش مورد توجه قرار داشت.
از آن سو، مارک کارنی رئیس سابق بانک انگلستان تابستان گذشته یک سخنرانی در جمع روسای بانکهای مرکزی داشت و در آن چنین استدلال کرد که نظام مالی و پولی فعلی بینالمللی که وابستگی شدیدی به دلار دارد، نظام پایداری نیست. حالا هم اگر به دورانهای گذشته وقوع تحولات بزرگ در جهان توجه کنیم میبینیم که مثلاً در زمان جنگ جهانی اول و نیز در زمان وقوع اپیدمی آنفلوانزا در سال ۱۹۱۸، نظام مالی جهانی تحولات بزرگی را تجربه کرد و مثلاً پوند انگلیس کاملاً موقعیت برتر گذشته خود را از دست داد. البته انتظار اینکه دلار جایگاه خودش را با سرعت در عرصه جهانی از دست بدهد غیرمنطقی است؛ به خصوص با توجه به اینکه فدرال رزرو آمریکا تمهیدات مختلفی از جمله ایجاد سواپ لاین را در همکاری با ۱۴ بانک مرکزی در دنیا پیش گرفته تا دلار به نظام بانکی داخلی آنها تزریق شود؛ و برنامههای دیگری هم در حال اجراست. با تمام این اوصاف، به نظر میرسد که ما دقیقاً نمیدانیم بحران کرونا قرار است اقتصاد جهان را به کدام سمت ببرد. شاید فقط این را بتوان گفت که آن اقتصاد جهانی که میشناختیم دیگر تمام شد.