ایستانیوز:یک دهه بحران از جمله بحران بدهیهای یونان، هجوم آوارگان به اروپا و برگزیت، همگی تاثیر خود را روی سیاست در اروپا گذاشتهاند و بنیانهای مطمئن گذشته را لرزان کردهاند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی (ایستانیوز)،سال ۲۰۱۹ در تاریخ اروپا اهمیت زیادی دارد. بافت سیاسی اروپا در روز ۲۹ مارس این سال و با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا برای همیشه تغییر خواهد کرد. اما این سال از جهات دیگری نیز برای اتحادیه اروپا اهمیت دارد. دو ماه قبل از تاریخ برگزیت، رأیدهندگان در ۲۷ کشوری که در اتحادیه اروپا باقی ماندهاند با آرای خود، اعضای پارلمان اروپایی را انتخاب میکنند.
انتخابات در اتحادیه اروپا همواره بیش از هر چیز دیگری نمایشدهنده سمت و سوی سیاست داخلی در کشورهای عضو این اتحادیه بوده است. در بسیاری از کشورهای اروپایی، این انتخابات که هر پنج سال یک بار انجام میگیرد به نوعی به اعتراض رأیدهندگان به دولت کشور متبوع خودشان بدل میشود و مسئله نحوه مدیریت بلوک اتحادیه اروپا همواره در درجه پایینتر اهمیت قرار میگیرد. اما به نظر میرسد که سال ۲۰۱۹ سالی متفاوت از گذشته باشد. علتش این است که در بسیاری از کشورهای اروپایی، نقش اتحادیه اروپا اکنون در عرصه سیاست داخلی نیز زیاد است و این مسئله از شرایط مختلف سالهای اخیر ناشی شده است. از جمله آنها میتوان به نقش اتحادیه اروپا در مدیریت بحران آوارگان، کنترل هزینههای دولتی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا و اعمال فشار سیاسی بر دولتها اشاره کرد.
گروههای ناسیونالیست افراطی در کشوری مثل آلمان در حال گسترش هستند و در کشورهایی مثل ایتالیا و اتریش به پیروزیهای سیاسی دست یافتهاند و در کشورهایی مثل مجارستان و لهستان حتی در رأس قدرت قرار دارند. در کشورهای دیگر از جمله فرانسه، سوئد، اسپانیا و فنلاند هم جنبشهایی شکل گرفتهاند که وعده جدا کردن راه کشور از راه اتحادیه اروپا را به مردم دادهاند. امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه در سخنان خود که پیش از درگیریهای خشونتبار اخیر در فرانسه اظهار شد، اعلام کرد که «جهان دارد دچار شکاف میشود. بینظمیهای جدیدی دارند خود را به نمایش میگذارند و تقریبا در همه نقاط اروپا اوضاع دارد به سمت افراطگرایی و ناسیونالیسم کشیده میشود. آنهایی که این وضع را نبینند، مثل کسانی هستند که دارند در خواب راه میروند.» انتخابات سال ۲۰۱۹ در اتحادیه اروپا درواقع حکمی است که درباره کل تجربه ۶۰ ساله اروپایی صادر خواهد شد.
کاری که پارلمان اروپایی انجام میدهد این است که به عنوان ناظر بر کمیسیون اروپایی (بخش اجرایی و غیرمنتخب بلوک اتحادیه اروپا) عمل میکند. این مسئله شامل رأیدادن به قوانینی که کمیسیون اروپایی مطرح میکند نیز میشود. هر کشور عضو، کرسیهایی را با توجه به جمعیتش در اختیار دارد. مثلا آلمان ۹۶ کرسی دارد و کشورهای کوچک قبرس، لوکزامبورگ و مالتا 6 کرسی دارند. انتخابات از ۲۳ تا ۲۶ ماه می برگزار میشود و هر کشور عضو، اختیاراتی در خصوص نحوه برنامهریزی انتخابات دارد.
کاندیداها معمولا نماینده احزاب ملی هستند، احزابی که در کنار هم میتوانند احزاب حامی اتحادیه اروپا به شمار آیند. از سال ۱۹۷۹ که انتخابات مستقیم اروپایی برگزار شده، ستونهای دو اتحاد غالب عملا حزب مردم اروپا (راست میانه) و حزب سوسیالیست (چپ میانه) بودهاند و اکثریت را در اختیار خود نگه داشتهاند. اکثریت حزب مردم اروپا را هم اتحاد دموکرات مسیحی آنگلا مرکل تشکیل میداده است. اما آنگلا مرکل که حزبش در انتخابات ایالتی اخیر در آلمان دچار ناکامیهایی شده است، اعلام کرده که برای دور بعدی نامزد صدراعظمی آلمان نخواهد شد و تنها تا سال ۲۰۲۱ بر سر قدرت باقی خواهد ماند. این تصمیم به این معنی است که حضور رهبری قدرتمند در لحظهای حساس از دست میرود و این مسئله به دردسرهای جدی برای احزاب میانهرو میانجامد. این در شرایطی است که بسیاری از رأیدهندگان سنتی حزب دموکرات مسیحی حالا یا جذب حزب سبزهای آلمان (چپ) شدهاند و یا به احزاب ناسیونالیست راستگرا پیوستهاند.
پیشبینی نتیجه انتخابات پارلمان اروپایی بسیار سخت است اما موفقیتی که پوپولیستها در سراسر قاره اروپا به دست آوردهاند معنیاش این است که این احزاب در انتخابات اروپایی نیز خوب عمل خواهند کرد. یک نظرسنجی که در نقاط مختلف اروپا توسط موسسه ایستیتوتو کاتانیوی ایتالیا انجام شده، نشان داده که دو اتحاد غالب اصلی ذکرشده احتمالا ناکامیهای بزرگی را در انتخابات سال ۲۰۱۹ تجربه خواهند کرد. حتی حزب چپ میانه سوسیالیستها احتمالا کمتر از 20 درصد آرا را به دست خواهد آورد. در مقابل، وضع احزاب ناسیونالیست خوب خواهد بود.
آگاتا گاستیسکا یاکوبوفسکایا پژوهشگر مرکز اصلاحات اروپایی در بروکسل در این خصوص میگوید: «احتمالش زیاد است که پوپولیستها از اتحادیه اروپا به عنوان سپر بلا برای تمام مشکلات سیاسی که در داخل کشورهایشان دارند استفاده کنند. این درست همان شرایطی است که در جریان رفراندوم برای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا شاهدش بودیم.» به اعتقاد او، کل کمپین انتخابات اروپایی در سال ۲۰۱۹ مبتنی بر این خواهد بود که امروزه ارزشهای اروپایی و پروژه اتحادیه اروپا کجا قرار دارد و چطور عمل میکند.
بررسی اینکه اروپا چطور به این نقطه رسیده، اصلا دشوار نیست. یک دهه بحرانهای مختلف، تاثیر خود را روی سیاست در اروپا گذاشته و بنیانهای مطمئن گذشته را لرزان کرده است. اول بحران بدهیها بود که یونان را در مقابل آلمان قرار داد و در کل حوزه یورو دردسر درست کرد. بعد که این بحران فرو نشست، قاره اروپا خودش را با بزرگترین حجم آوارگان از زمان خاتمه جنگ جهانی دوم مواجه دید. همهپرسی سال ۲۰۱۶ برای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) هم برگی دیگر در این دفتر بود. ناگهان رویای رهایی از قوانین اتحادیه اروپا برای برخی کشورهای عضو این اتحادیه به شدت بزرگ شد و اوج گرفت.
حالا که دو سال از همهپرسی برگزیت میگذرد، برخی جنبشهای ناسیونالیست از موضعگیری علنی برای نابود کردن اتحادیه اروپا فاصله گرفتهاند. احزاب پوپولیست از جمله حزب جبهه ملی مارین لوپن در فرانسه حالا دارند راجع به کارهای اشتباه اتحادیه اروپا حرف میزنند. آنها میگویند اتحادیه اروپا باعث نابودی حس خودمختاری ملی و هویت کشورهای مختلف اروپایی شده، باعث اتخاد موضعی نرم در مورد هجوم مهاجران به این قاره شده و حتی باعث شده که این اتحادیه در مقابل کسب و کارهای بزرگ و بازارهای آزاد مثل غلام حلقهبهگوش عمل کند. حزب دیگری که همین موضع را دارد، حزب آزادی هلند است که سال گذشته در انتخابات نتوانست رأی بیاورد اما روی همان ایده مشابه برگزیت - یعنی خروج هلند از اتحادیه اروپا- متمرکز بوده است. حزب مردم دانمارک که دومین حزب بزرگ این کشور است هم میخواهد در مورد مناسباتش با اتحادیه اروپا مذاکرات دوبارهای را برگزار کند اما حرفی درباره خروج از اتحادیه اروپا نزده است.
مایکل لی که پیشتر رئیس کمیسیون اروپایی بوده در این خصوص میگوید: «جناح راست افراطی حالا دارد خودش را حامی دولت رفاه جا میزند و درباره مزایایی که باید نصیب مردم طبقه پایین شود حرف میزند. درست مثل برگزیت، این مسئله نیز ناشی از ترکیب مسائل اقتصادی و هویتی است. این شرایط از یک سو نشانه فرصتطلبی جناح راست است اما در عین حال، ناکامی احزاب چپ میانه را در تحقق این اهداف به نمایش میگذارد.»
اما در جریان انتخابات عمومی که در سالهای اخیر در اروپا برگزار شده، هنوز هم اوضاع کاملا به سود احزاب راست افراطی نیست. مثلا انتخاب مجدد مارک روت به نخستوزیری هلند که همراه با شکست چهره اسلامهراس و اروپاهراس خیرت ویلدرز بود، نشان داد که هنوز امیدی برای حفظ سنگر وجود دارد. حتی امانوئل مکرون هم سعی کرده خود را رهبر سیاستمداران پیشرو که به دنبال دمیدن انرژی جدید به اتحادیه اروپا هستند نشان بدهد؛ هرچند که او خودش اخیرا در داخل فرانسه با معضلات زیادی مواجه شده است.
واکنش اتحادیه اروپا به برگزیت هم کورسوی امیدی برای وفاداران به این اتحادیه بوده است. اقتصاد کشورهای بلوک اتحادیه اروپا به خاطر همهپرسی برگزیت دچار شوک ناجوری نشد و رشد اقتصادی اروپا نیز از این بابت کاهش پیدا نکرد. همچنین مانورهای سیاسی ترزا می نخستوزیر انگلیس برای آنکه متحدانی در میان رهبران اتحادیه اروپا برای خودش پیدا کند و از این طریق در موضع اتحادیه اروپا شکاف ایجاد کند، به نتیجهای نرسید. حتی نظرسنجیها حاکی از آن است که حمایت از اتحادیه اروپا در میان کشورهای عضو این اتحادیه دوباره رو به افزایش گذاشته است. درواقع ماجرایی مثل برگزیت که میتوانست به سناریوی وحشتناکی علیه اتحاد کشورهای اروپایی بدل شود، عملا در جهت عکس عمل کرد.
در این میان، برخی هواداران اتحادیه اروپا اصرار دارند بگویند که اوضاع آشفته داخلی امروز انگلیس نشاندهنده هزینه دستکم گرفتنِ ارزشهای اتحاد اروپایی است. اما همین افراد هم باز نمیتوانند ادعا کنند که تجربه برگزیت باعث خواهد شد احزاب ضد اتحادیه اروپا در انتخابات اروپایی شکست بخورند. درواقع اگر احزاب ضد اتحادیه اروپا بتوانند در انتخابات سال ۲۰۱۹ عملکرد خوبی را به نمایش بگذارند، معنیاش این خواهد بود که پارلمان اروپایی دیگر قادر نخواهد بود در مقابل اقدامات ناسیونالیستی و افراطی کشورهای عضو اتحادیه اروپا بایستد و آنها را سرجایشان بنشاند. بنابراین در چنین شرایطی، اتحاد اروپا ضرباتی را متحمل خواهد شد و آینده خود را تغییریافته خواهد دید. از آن مهمتر اینکه موفقیت احتمالی احزاب راستگرای افراطی در انتخابات پارلمان اروپایی باعث شوک شدید در فضای سیاسی غالب کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواهد شد. حتی سیاستمدارانی که معمولا با حرفها و مواضع مارین لوپن مشکل دارند، احتمالا با این حرف او که «انتخابات پارلمان اروپایی در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۹ میتواند همهچیز را تغییر دهد» کاملا موافقاند./ آینده نگر