RSS
امروز جمعه ، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین اخبار

برگزاری نشست تحلیلی صنعت فولاد با محوریت فولاد ارفع

پرداخت بیش از ۲۲۷ میلیارد ریال وام قرض الحسنه ازدواج و فرزندآوری

قیمت بیت کوین کجا به کف می‌رسد؟

بانک سپه ۹۹ ساله شد

مردم کدام استان ها بیشترین شاخص فلاکت را دارند؟

پشت سر سکه دولتی چه می‌گویند؟

جدیدترین تمهیدات بانک صادرات برای پشتیبانی از دانش‌بنیان‌ها

بانک شهر عضو متولی ریال دیجیتال شد

چک‌های ۱ میلیارد ریالی به دست برندگان وین‌کارت رسید

تبریک مدیرعامل بانک سپه به مناسبت «روز معلم»

دلایل بازنگری مصوبه جدید بازارگردانی تشریح شد

جمعیت خانه‌ندار‌ها

علی ابدالی سرپرست بانک سینا شد

رفتار مشکوک بانک مرکزی و صدای دیوان محاسبات

پیشرفت جامعه در گرو نظام آموزشی پویا و معلمان فرهیخته و متعهد است

آیین تجلیل از بازنشستگان بیمه آسیا برگزار شد

بانک مرکزی شرط صدور چک را اعلام کرد

برات سپامی به تأمین مالی کسب‌و‌کار‌ها کمک می‌کند

پرداخت عوارض آزادراهی دیگر شرط صدور بیمه‌نامه نیست

حضور اثربخش بانک رفاه کارگران در نمایشگاه ایران اکسپو

تقدیر نخبگان شاهد و ایثارگر از خدمات شرکت بیمه دی

جزئیات قانون جدید بانک مرکزی

پرداخت بدهی دولت به تامین اجتماعی در لایحه بودجه تصویب شد

آشِ شورِ دلار چند نرخی

استراتژی بهینه رشد تولید

امنیت و توسعه اقتصادی

حسین حقگو
۱۰:۱۵ - ۱۴۰۱/۵/۱کد خبر: 338306
ایستانیوز:این روزها به واسطه حضور روسای قدرت‌های جهانی در منطقه و در کشورمان، پرداختن به موضوع تاثیرات اقتصادی این رفت و آمدها در تغییر شرایط سخت زندگی و کار و کسب ایرانیان، موضوعی مهم و اساسی است.
این روزها به واسطه حضور روسای قدرت‌های جهانی در منطقه و در کشورمان، پرداختن به موضوع تاثیرات اقتصادی این رفت و آمدها در تغییر شرایط سخت زندگی و کار و کسب ایرانیان، موضوعی مهم و اساسی است. سوال ریشه‌ای‌تر آنکه اصولا عامل «اقتصاد» چه جایگاهی در تصمیم‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌های دولت‌ها در حوزه‌های مختلف در کشورمان در طی چند دهه اخیر داشته است؟
 
رشد اقتصادی، تورم و بیکاری سه مولفه اصلی اقتصاد است که موفقیت یا ناکارآمدی دولت‌ها را با آنها می‌سنجند. طبعا رشد اقتصادی بالا و تورم و بیکاری پایین نشانه قوت و موفقیت دولت‌هاست و عکس آن نشانه ضعف. این هر سه مولفه اقتصاد کلان وابسته به دو مولفه اقتصاد خرد یعنی رفتار خانوارها و بنگاه‌ها و در حلقه‌ای دیگر وابسته به چگونگی روابط و تعاملات بین‌المللی کشورهاست. در این میان نگرش‌های حاکم بر دولت و ساختار و سازوکارهای این نهاد یا به اصطلاح «اقتصاد سیاسی» دولت‌ها نقش اساسی در چگونگی ساماندهی مولفه‌های کلان و خرد و مناسبات خارجی کشورها دارد.
 
رویکرد حاکم بر دولت‌ها در کشورمان طی دهه‌ها، قبل و بعد از انقلاب، نگاه حاشیه‌ای به اقتصاد و حاکمیت سیاست و ایدئولوژی در سیاستگذاری و تصمیم‌گیری‌های اقتصادی بوده است. چون این منافع اقتصاد ملی نبوده که موتور تعاملات سیاسی با کشورهای خارجی و روابط بین‌المللی را روشن کرده و این اقتصاد نبوده که عنصر تعیین‌کننده در سیاستگذاری‌های صنعتی و تجاری در داخل و عامل تعیین مولفه‌های اقتصاد کلان همچون نرخ ارز و بهره بانکی و تعرفه و قیمت انرژی و... در اقتصاد داخلی باشد.
 
در این چارچوب به نظر موضوع تعریف «امنیت» و چگونگی معنا کردن این مولفه در ربط با سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری‌های اقتصادی اهمیت اساسی دارد. چنانکه در مناسبات داخلی، تعریف «امنیت» و ایجاد فضای مطمئن به عنوان عنصر اصلی برای سرمایه‌گذاری و تولید، در قالب نهادهای تعزیراتی و قیمت‌گذاری یا مبارزه با قاچاق ومفاسد اقتصادی و بگیر و ببند و... انحرافی آشکار در فرآیند توسعه کشور بوده است و در روابط خارجی نیز تعریف این مولفه صرفا از منظر نظامی و دفاعی تعریف کارآمدی نبوده است. از همین منظر و خروج از این وضعیت بوده شاید که طی روزهای اخیر همایشی تحت عنوان «همایش دیپلماسی اقتصادی» با حضور صاحبنظران و مقامات و مسوولان فعلی و سابق وزارت خارجه کشورمان برگزار شد. همایشی که سعی داشته حلقه مفقوده اقتصاد را در دیپلماسی کشور بیابد. 
 
در نگاهی ژرف‌تر اما به نظر می‌رسد مساله فراتر از «دیپلماسی» و دستگاه سیاست خارجی بلکه بر سر رقابت دو نگاه به مقوله «توسعه» است. نگاهی که توسعه را حاصل تعامل پیچیده عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی می‌داند و وزن اصلی را به «اقتصاد» و «توسعه اقتصادی» برآمده از رضایت جمعی می‌دهد و نگرشی دیگر که اگر چه در حرف و سخن چارچوب فوق را نفی نمی‌کند اما به واقع اصالتی برای آن قائل نیست و توسعه اقتصادی را زیر بخشی از توسعه نظامی و سرزمینی و از بالا به پایین وآمرانه ترجمه می‌کند.
 
این در حالی است که بر اساس نگرش‌های جدید و تجارب کشورهای موفق توسعه یافته و حتی قدرت‌های نوظهور، حوزه رقابت کشورها از سیاست و بعد نظامی به «اقتصاد» کوچ کرده است و معیار قدرت در این دوران میزان سهم از بازار و اقتصاد جهانی است. در واقع در نگرش جدید باید به قدرت از زاویه اقتصادی و تامین رفاه و آسایش و رضایت جامعه نگریست. 
 
چرا که هیچ کشوری با نارضایتی اجتماعی و عدم پیوند با اقتصاد جهانی نتوانسته رشد مداوم بالای 5 درصد داشته باشد و کشورهای با رشد بالای حدود 8 درصدی در طی چند دهه همچون چین، کره‌جنوبی، سنگاپور و برزیل مبتنی بر رضایت شهروندان و در پیوند تنگاتنگ با اقتصاد جهانی بوده‌اند.
 
نگاهی به کشورهای اطراف و پروژه‌های عظیم اقتصادی شان نیز گویای این مطلب و تعریف امروزی از «قدرت» و «امنیت» است. چنانکه ترکیه در حال تکمیل فازهای بزرگ‌ترین فرودگاه جهان با درآمد سالانه چند ده میلیارد دلار است یا کشورهای قطر و امارات که در حال تبدیل شدن به هاب حمل و نقل منطقه‌ای‌اند و عربستان که پروژه ساخت بزرگ‌ترین نیروگاه خورشیدی جهان با بیش از 200 میلیارد دلار و شهر «تئوم» با سرمایه‌گذاری 500 میلیارد دلار را در دستور کار دارد تا به هاب فناوری تبدیل شود و...
 
 امروز انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد با هدف کاهش تورم و افزایش رشد اقتصادی و اشتغال مولد و بهبود زندگی و کار و کسب ایرانیان ضرورتی حیاتی است. ضرورتی که که جز در قالب تغییر نگاه به «توسعه» و «امنیت» در قالب یک برنامه و راهبرد مشخص و از طریق محور قرار دادن علم اقتصاد و گماردن نیروهای کارشناس و شایسته در مراکز تصمیم‌گیری و امنیت سرمایه‌گذاری و انتخاب کشورهای پیشرفته و توسعه یافته (فارغ از نگرش ایدئولوژیک) به عنوان شریک و همکار و مشارکت افراد و خانوارها و بنگاه‌ها در فضای رقابتی ممکن نیست!
 
منبع: روزنامه تعادل
 



» ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *