RSS
امروز یکشنبه ، ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین اخبار

جزییات افزایش وام بازنشستگان و مبلغ اقساط

آمار جدید از فقر در کشور+ نمودار

شناسایی بالاترین نرخ سود در صندوق تداوم اطمینان تمدن

سمت وسوی آینده اقتصاد ایران

عوامل کاهنده قیمت دلار

بیمه مستمری باران با شاخص تورم رونمایی شد

روزهای درخشان بورس تکرار می‌شود؟

بیمه پارسیان آماده دستیابی به قله های موفقیت در سال جاری

بسته تأمین مالی غیر نقدی زنجیره تأمین بانک صادرات ایران در خدمت تولید است

رشد ۱۰۳ درصدی حق بیمه تولیدی بیمه ملت در فروردین ۱۴۰۳

برات الکترونیک بهترین روش تأمین مالی غیرنقدی است

دوراهی سخت دولت سیزدهم در بازار ارز

جهش نرخ ارز در راه است؟

کدام بانک ها بیشترین سود را داشتند

شیبا اینو و دوج کوین در حال سقوط!

بانک های متخلف چگونه منحل می شوند؟

حساب‌ بانکی که مشمول مالیات می‌شود

زمان و مبلغ واریز سود سهام عدالت مرحله سوم

مبلغ وام ازدواج براساس سن اعلام شد

پیش بینی تحلیلگر وال استریت از قیمت طلا

افشای ارزبگیران بزرگ

از جیب حقوق بگیران سرقت می‌کنند‌

وام خواری شرکت های کاغذی بانک ها

رشد ۶۴ درصدی منابع بانک سینا در دو سال گذشته

سفته الکترونیکی بانک کشاورزی، نسل جدید خدمات بانکی

علت تورم بی‌سابقه ‪کنونی چیست و آیا می‌توان آن را درمان کرد؟

معمای تورم در آمریکا

آینده نگر/ منبع: Vox/ امیلی استوارت، نویسنده اقتصادی
۱۱:۵۲ - ۱۴۰۱/۳/۹کد خبر: 336250
ایستانیوز:اقتصاد در وضعیت فلج‌کننده ماه های اول کرونا نیست و روند احیا شروع شده است. اما نظر مردم چیز دیگری است و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که آنها احساس بدی درباره وضعیت کنونی اقتصاد دارند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)، چرا تورم در آمریکا آزاردهنده شده؟ این سوالِ تعداد فراوانی از شهروندان عادی است که این روزها در جمع‌های خصوصی و عمومی شنیده می‌شود. و بعد سوالی مطرح می‌شود که پاسخ به آن سخت‌تر از سوال اول است: چطور می‌شود با این تورم مقابله کرد. یا اصلا می‌شود با این تورم مقابله کرد؟
 
مسئله افزایش قیمت‌ها معمای آسانی برای حل نیست. تورم در آمریکا در بالاترین حد خود در ۴۰ سال گذشته قرار گرفته و در باقی نقاط جهان هم در حال افزایش است. انتظار می‌رود قبل از بهتر شدن اوضاع، شاهد بدتر شدن شرایط باشیم به‏ خصوص پس از حمله روسیه به اوکراین و دور جدید قرنطینه‌های مربوط به کرونا در چین که فشار جدیدی روی بازارها به وجود آورده‌اند.
 
در میان اقتصاددانان و متخصصان توافق نظر روی مقصر اصلی وجود ندارد. البته عامل‌های مشخصی هستند که روی آنها توافق وجود دارد و در ماه‌های گذشته درباره‌شان شنیده‌ایم: اختلالات در زنجیره‌های تامین (supply chain) به خاطر کرونا، افزایش بهای نفت و همچنین تغییر در عادات مصرفی مردم. این سه عامل مهم همچنان هم وجود دارند و از شدت‌شان کاسته نشده. اما در مورد عوامل دیگر اقتصاددانان اختلاف‌نظر دارند: اینکه مثلا دولت‌ها چقدر در تورم به وجود آمده مقصرند یا آیا طمع شرکت‌های تولیدکننده هم در تورم نقش دارد یا نه.
 
در مورد راه‌حل تورم اختلاف‌نظر شدیدتر است. فدرال رزرو مثلا شروع کرده به بالا بردن تدریجی نرخ بهره تا وام‌گرفتن برای شرکت‌ها و مردم سخت‌تر شود و این به کاهش پول در گردش بینجامد. اما قرار نیست به زودی شاهد اثرگذاری این سیاست باشیم، چون نرخ بهره در آمریکا عموما اندک‌اندک بالا می‌رود و همین هم خطر ورود به رکود را افزایش می‌دهد. کاخ سفید طی دوران کرونا مجبور شد برای خروج از رکود مقدار هنگفتی پول چاپ کند و حالا که می‌خواهد با افزایش قیمت‌ها بجنگد ابزارهای زیادی در اختیار ندارد.
 
جیسن فرمن، اقتصاددان دانشگاه هاروارد و مشاور سابق باراک اوباما می‌گوید: «دولت در واقع با افزایش نرخ بهره سیاست درستی در پیش گرفته، مشکل اینجاست که آنها کار خاص دیگری نمی‌توانند بکنند. یک سیاست درست دیگر هم این است که دولت با مردم روراست باشد و تکلیف را روشن کند. دولت وجود تورم افسارگسیخته را بپذیرد و بگوید که آنها هم از این وضع ناراضی‌اند و این مشکل قرار نیست خود به خود حل شود.»
 
اگر چه نمی‌توان در مورد دلیل تورم کنونی با قطعیت نظر داد اما از یک چیز مطمئنیم: ماجرا یک شبه اتفاق نیفتاده. بعضی از عوامل تورم کنونی مربوط به دوران آغاز کرونا هستند و بعضی حتی قبل‌تر. این را هم می‌‌دانیم که کاهش تورم یک‏شبه اتفاق نمی‌افتد و ما برای مدتی درگیر تورم ناخوشایند کنونی خواهیم بود.
 
لارن ملودیا، قائم‌مقام بخش تحلیل اقتصاد کلان در موسسه روزولت می‌گوید: «عده زیادی از مردم در اوایل بحران کرونا می‌گفتند که تورم ناشی از کروناست، موقتی است و خود به خود رفع می‌شود. اما حالا می‌بینیم که تورم به حوزه‌های دیگر - مثل مسکن - نفوذ کرده است. این نمی‌تواند فقط به کرونا مربوط باشد.»
 
آیا می‌شد جلوی تورم کنونی را گرفت؟
 
 از هر اقتصاددان، متخصص یا سیاست‌گذاری درباره تورم کنونی بپرسید جوابی خواهید شنید که با جواب نفر دیگر اندکی تفاوت دارد. من طی هفته‌های گذشته از گروهی از اقتصاددان‌ها همین دو سوال کلیدی را پرسیدم: چه چیز باعث تورم شده و چطور می‌شود این تورم را کاهش داد؟ اکثرشان به سوال دومم خندیدند و در مورد سوال اول هم اگرچه از عوامل متفاوت تورم کنونی حرف زدند اما تقریبا همه بر این باور بودند که جواب درست و کاملی برای این سوال سخت ندارند.
 
پس با عواملی شروع می‌کنیم که اکثر متخصصان رویشان اتفاق نظر دارند. برای شروع، چند سال اخیر در اقتصاد سال‌هایی طبیعی نبوده است و بخش اصلی‌اش را مدیون کروناییم: مثلا در بخش زنجیره‌های تامین شاهد بودیم که با ضربه کرونا تعداد زیادی از کارخانه‌ها مجبور به کاهش تولید و حتی تعطیلی شدند. باید پذیرفت که کرونا باعث شد حفظ روندهای قبلی و تولید در کارخانه‌ها و کسب و کارها سخت‌تر شود. زنجیره تامین در حال حاضر شبکه‌ای بین‌المللی است و کالاها و محصولات مختلف (یا مواد اولیه‌شان) باید مسیرهای طولانی بین‌قاره‌ای را طی کنند تا به سوپرمارکت محل شما برسند. به همین خاطر حتی اگر اوضاع کرونا در آمریکا تحت کنترل قرار بگیرد -که هنوز نگرفته‏- باید منتظر بمانید که کرونا در باقی کشورها هم تحت کنترل قرار بگیرد تا زنجیره‌های تامین به وضعیت قبل از بحران برگردند. نکته دیگر اینجاست که کرونا باعث شده سلایق و خواسته‌های مصرف‌کنندگان هم تغییراتی داشته باشند: قبل از کرونا مردم برای خدمات پول بیشتری خرج می‌کردند -‏مثل رستوران‌ها و آرایشگاه‌ها- و بعد از کرونا مردم برای کالا پول بیشتری خرج می‌کنند (همین است که اوضاع فروشگاه‌هایی مثل آمازون این‏قدر خوب شده).
 
دیمون سیلورز، معاون بخش سیاست‏گذاری «فدراسیون کارگران آمریکا در بخش صنعت» می‌گوید: «هم مشکل کمبود برخی کالاهای فیزیکی مورد نیاز مردم را داریم و هم مشکل پیچیده‌ رساندن همان کالاها به فروشگاه‌ها را داریم. بارها در بندرگاه‌ها گیر کرده‌اند و با سرعت پایین‌تری ترخیص می‌شوند. دچار کمبود ماشین‌های باری هستیم و ارسال به کمک آنها گران‌ شده. باید پذیرفت بعد از دهه‌ها سرمایه‌گذاری اندک در زیرساخت‌ها، کرونا به ما نشان داد که سیستم ارسال کالاها و محصولات در آمریکا به شدت آسیب‌پذیر شده است.»
 
منظور از سرمایه‌گذاری اندک در زیرساخت‌ها چیست؟ حالا مشخص شده که شرکت‌های دولتی و خصوصی طی دهه‌های اخیر برای آنکه سازمان زیرمجموعه‌شان روان‌تر عمل کند به راه‌حل منطقی سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها روی نیاوردند. آنها فقط سعی کردند هزینه‌ها را پایین‌تر بیاورند تا محصول‌شان ارزان‌تر تمام شود. آنها از هر فرصتی برای کاهش هزینه‌ها استفاده کردند. با این روند هم کیفیت محصولات پایین‌تر آمد هم کیفیت زندگی کارگران و هم کیفیت وضعیت تولید و توزیع. ضربه‌ای سنگین مثل کرونا نیاز بود تا ناکارآمدی این روش عیان شود.
 
البته اقتصاد در وضعیت فلج‌کننده ماه‌های اول کرونا نیست و روند احیا شروع شده است. اما نظر مردم چیز دیگری است و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که آنها احساس بدی درباره وضعیت کنونی اقتصاد دارند. طبق آمار البته اوضاع اقتصاد مناسب است: بیکاری نسبتا پایین است، تعداد زیادی از مردم همچنان پول دارند که خرج کنند و روند احیای اقتصاد قدرتمند به نظر می‌رسد. اما مشکل اینجاست که مردم پول دارند که خرج کنند اما جاهای زیادی برای خرج کردن وجود ندارد. هنوز اقتصاد به وضع نرمال برنگشته و کالاها و خدمات به شیوه سابق در دسترس نیستند یا ارائه نمی‌شوند.
 
و مسئله اگر فقط کرونا بود می‌شد ماجرا را راحت‌تر تحلیل کرد. حمله روسیه به اوکراین کل ماجرا را پیچیده‌تر کرده است. بالارفتن قیمت نفت - که نهایتا منجر به بالارفتن قیمت بنزین می‌شود - تورم را افزایش خواهد داد. حتی پیش از کرونا هم قیمت‌ انرژی در حال افزایش بود اما حالا با وضعیت کنونی جنگ در اروپا اوضاع واقعا بدتر شده. روسیه همه نفت دنیا را در اختیار ندارد اما آنقدر دارد که نبودش را همه حس کنند: هم در آمریکا و به‌‏خصوص در اروپا. جنگ باعث شده آمریکا و اروپا دست به تحریم‌های سنگینی علیه روسیه بزند و این یعنی قیمت محصولات مختلف در نقاط گوناگون دنیا بالا برود. گندم یکی از این محصولات کلیدی است که روسیه و اوکراین جزو مهم‌ترین صادرکنندگانش به حساب می‌آمدند.
 
ایزابلا وبر، اقتصاددان دانشگاه ماساچوست در امهرست می‌گوید: «ما قبل از جنگ هم شاهد افزایش سریع قیمت انرژی و محصولات دیگر بودیم و حالا این روند انفجاری شده. ما در صنایع مختلفی فشار شدید قیمتی را حس می‌کنیم. نکته اینجاست که مردم در بعضی کشورها که کرونا کنترل شده ماسک نمی‌زنند و حس می‌کنند زندگی و اقتصاد باید به روال عادی برگردد. اما این در خیلی از کشورها رخ نداده و شبکه بین‌المللی زنجیره تامین همچنان در اختلال است. مثلا چین که به شدت روی گسترس کرونا حساس است و سختگیری می‌کند یک بخش خیلی مهم زنجیره تامین بین‌المللی است. فقط دیده‌شدن یک مورد کرونا در شهری از چین کافی است که بخش‌هایی از شهر کاملا قرنطینه شود و این یعنی اختلال سنگین در روند کسب و کار. حالا هم که کرونا در چین بیشتر و بیشتر دیده می‌شود ما با اختلالات و گرانی بیشتری روبه‌‏رو خواهیم شد. من از کلیت این روند نگرانم.»
 
ترجیح می‌دادم داستان منسجم‌تری درباره تورم تعریف کنم که در آن همه کاملا بر سر علل و راه‌حل‌ها تفاهم داشتند. اما این امکان‌پذیر نیست. به جای آن چند تئوری را مطرح می‌کنم که هر کدام موافقان و مخالفان خود را دارند.
 
بعضی از اقتصاددانان می‌گویند که علت اصلی تورم این است که دولت پول واقعا زیادی را چاپ کرده. از دید این گروه، دولت فدرال در مواجهه با رکود ناشی از کرونا، سه بسته عظیم محرک به اقتصاد تزریق کرد: این یعنی تریلیون‌ها دلار پول ناگهان وارد بازار شد و این طبیعتا باعث تورم می‌شود.
 
جیسن فرمن، اقتصاددان هاروارد بسته کمک ۱.۹ تریلیون دلاری را که اوایل ۲۰۲۱ تصویب شد جزو عوامل اصلی تورم کنونی می‌داند. «از دید من نیازی به تزریق این بسته به اقتصاد نبود چون در آستانه تصویب این طرح در کنگره، اقتصاد روند احیای خود را با سرعت شروع کرده بود، خانواده‌ها پول بیشتری در بانک‌ها داشتند و اشتغال‌زایی با سرعت خوبی در حال انجام بود. هیچ نیازی به تزریق چنین حجمی از پول به اقتصاد نداشتیم و حالا تبعاتش را می‌بینید.»
 
البته این ایده مخالفانی هم دارد. مخالفان می‌گویند چک‌هایی که طی این دوران به خانواده‌ها در آمریکا داده شد کمک کرد عده‌ای از افراد آسیب‌پذیر این دوران سخت را طی کنند و همه خانواده‌ها از این پول بادآورده در خرید اقلامی که قیمتشان در تورم بالا رفته استفاده نکردند. یعنی به هر حال تمام این پول صرف بالا رفتن تورم نشد. به‏‌خصوص که دولت آمریکا طی همین دوران و قبل از آن کمک‌های سنگین‌تری به شرکت‌ها و ثروتمندان کرده و منطقی نیست کمک ۱۰۰۰ دلاری به افراد نیازمند را عامل اصلی تورم بدانیم.
 
تورم تقصیر دولت‌هاست یا شرکت‌ها؟
 
اقتصاددان‌های لیبرال‌تر و متمایل به چپ در آمریکا کم‌کم دعوی جدیدی را مطرح می‌کنند و می‌گویند بدتر شدن وضع تورم ناشی از قدرت‌گیری و ادغام هرچه سریع‌تر شرکت‌های بخش خصوصی است. این گروه اقتصاددانان می‌گویند این شرکت‌ها که از ادغام شرکت‌های رقیب قبلی به وجود آمده‌اند قدرت بی‌حدی دارند (که واقعا دارند) و می‌توانند قیمت‌ را هرچقدر دلشان خواست تعیین کنند چون رقابت خاصی وجود ندارد (عموما رقابتی در کار نیست.) از دید اقتصاددانان شرکت‌ها از مشکل تورم به عنوان دستاویز استفاده می‌کنند تا قیمت‌ها را بالاتر ببرند و سود بیشتری ببرند و خود به مشکل تورم دامن می‌زنند. 
 
مت استالر، مدیر پژوهش در مرکز تحقیقاتی ضدانحصار «پروژه آزاد‌ی‌های اقتصادی آمریکایی» در ماه دسامبر نوشت که سود ناشی از کرونای شرکت‌ها علت تقریبا دوسوم افزایش تورم در آمریکاست.
 
لارن ملودیا (اقتصاددان) هم تایید می‌کند که «نهایتا این شرکت‌ها هستند که قدرت تغییر قیمت‌ها را دارند.»
 
هدف شرکت‌ها طبیعتا پول درآوردن است و پس حالا هم با وجود تورم همین کار را می‌کنند. سیلورز می‌گوید: «اینکه بگوییم طمع شرکتی‌ باعث تورم شده، این احساس را به وجود می‌آورد که ما از اینکه شرکت‌ها طمع‌کار هستند شگفت‌زده شده‌ایم. انگار که از گرسنه بودن ببر احساس نارضایتی کنیم. نکته اصلی اینجاست که چطور به کمک قوانین ضدانحصار و سیاست‌های مالیاتی با آن مقابله کنیم.»
 
اما آیا ادغام شرکت‌ها و برندها نبود رقابت عامل اصلی تورم است؟ حتی اقتصاددانانی که منفعت‌طلبی شرکت‌ها را مقصر می‌دانند معتقدند که این فقط بخشی از کل ماجراست. گروهی از اقتصاددانان دست‏راستی که کلا این عامل را رد می‌کنند و می‌گویند افزایش دستمزدها عامل تورم است. یک مسئله پیچیده دیگر در این بخش، انتظار تورم در آینده است که به تورم در لحظه کنونی منجر می‌شود. یعنی شرکت‌ها که انتظار دارند ماه بعد تورم سنگین داشته باشیم همین حالا قیمت‌ها را بالا می‌برند و کارگران و دیگر افرادی که کار و خدمات‌شان را می‌فروشند برای جبران خسارت ناشی از بالارفتن قیمت‌ها سعی می‌کنند قیمت کار خود را بالاتر ببرند. همه اینها کل وضعیت تورم را بدتر می‌کند.
 
جیسن فرمن، اقتصاددان هاروارد می‌گوید: «وقتی که اقتصاد تورمی می‌شود، همه سعی می‌کنند خود را برای آینده آماده کنند. هم دستمزدها روی قیمت‌ها تاثیر می‌گذارد و هم قیمت‌ها روی دستمزدها تاثیر می‌گذارد. انتظار ما از تورم آینده روی تورم کنونی مطمئنا موثر است.»
 
راه‏حل کوتاه‌‏مدت نداریم
 
حالا چطور جلوی تورم را بگیریم؟ اگر جوابش را می‌دانید به جی پاول، رئیس فدرال رزرو یک ایمیل بزنید و یک ملت را از نگرانی درآورید.
 
هیچ جواب آسانی در معمای چگونگی مقابله با تورم فزاینده وجود ندارد. هیچ راه‌حل سریعی نداریم که مشکل را یک‌شبه به پایان برساند.
 
در سطح داخلی، فدرال رزرو که نقش بانک مرکزی را در آمریکا به عهده دارد افزایش نرخ بهره را آغاز کرده است. این به هر حال می‌تواند تاثیری روی نرخ تورم بگذارد. وقتی نرخ بهره بالا می‌رود، قرض کردن پول از بانک‌ها گران‌تر می‌شود، یعنی مردم و شرکت‌ها پول کمتری خرج خواهند کرد و یعنی تقاضا کاهش خواهد یافت. اما کاهش تقاضا اگرچه به کاهش تورم منجر می‌شود اما مشکلات خودش را دارد و می‌تواند کشور را روانه رکود کند - مثل آنچه که پس از پایان تورم دهه ۱۹۷۰ رخ داد - یا دست کم افزایش نرخ بهره به راحتی می‌تواند باعث افزایش بیکاری شود. پاول البته گفته که اگر نیاز بود می‌تواند نرخ بهره را با شدت بیشتری بالا ببرد تا بتواند با تورم مقابله کند.
 
فرمن به این راه حل امید بالایی ندارد: «من فکر می‌کنم که در مرحله فعلی، بالابردن نرخ بهره، امید بستن به خوش‌شانسی است. البته ممکن است بالابردن نرخ بهره انتظار ما از تورم آینده را پایین بیاورد و این نهایتا به کاهش درصدی از تورم کنونی منجر شود. به هر حال این کم‌هزینه‌ترین و آسان‌ترین راه برای کاهش تورم است: اینکه انتظارات از اقتصاد و تورم را پایین بیاورید.»
 
برد دی‌لانگ، اقتصاددان دانشگاه برکلی کمتر از بقیه نگران است: ‪من می‌گویم که دچار اضطراب نشوید چون» دولت دارد در مرحله کنونی تنظیمات کم و بیش درستی را انجام می‌دهد. در مورد تورم به این شکل به ماجرا نگاه کنید: اینکه مردم انتظار دارند در پنج تا ۱۰ سال آینده، تورم پایین آمده باشد. فدرال رزرو کارش را دارد انجام می‌دهد.»
 
نکته اینجاست که فدرال رزرو اصلا توانایی مقابله با بعضی از مشکلات تورمی را ندارد. برای مثال انتظار می‌رود اجاره‌ بهای خانه‌ها که در بخش خدمات قرار می‌گیرد هرچه جلو می‌رویم باعث تورم بیشتری شود. اگر فکر می‌کنید که مشکل در اینجا کمبود مسکن است و افزایش نرخ بهره می‌تواند خانه‌سازی را گران‌تر کند (چون وام‌گرفتن سخت‌تر می‌شود) احتمالا درست حدس زده‌اید. پس افزایش نرخ بهره، اوضاع را دست‏کم در بخش مسکن پیچیده‌تر می‌کند.
 
کاخ سفید و جو بایدن هم اقداماتی را برای مقابله با تورم انجام داده‌اند اما اصولا آنچه کاخ سفید می‌تواند در مواجهه با تورم انجام دهد محدود است (با آنکه گروهی از جمهوری‏خواهان سعی دارند این‏طور نشان دهند که تورم اکثرا تقصیر بایدن است). دولت بایدن سعی کرده با راه‌اندازی «کارگروه زنجیره تامین» به جنگ اختلالات در زنجیره تامین که یکی از عوامل گرانی است برود. همچنین آنها تلاش کرده‌اند کمبود نیم‌رسانا و مشکل کندی ترخیص در بندرها را کاهش دهند. اما بایدن هم دکمه «پایان تورم» را روی میز کارش در کاخ سفید ندارد. اگر داشت حتما از آن استفاده کرده بود.
 
دیمون سیلورز می‌گوید: «دولت دارد تلاشش را می‌کند اما مسئله اینجاست که دهه‌هاست که روی زیرساخت‌ها در آمریکا و بخش صنعت سرمایه‌گذاری درستی نشده. دولت‌های قبلی بدون بحرانی اینچنین بزرگ از ماجرا جان سالم به در می‌بردند. اما حالا کرونا باعث شده نقاط ضعف کاملا نمایان شوند. حالا همه متوجه شده‌اند قضیه جدی و ساختاری است و البته راه‌حل سریعی وجود ندارد.»
 
اگر تورم با این شدت ادامه پیدا کند دولت باید چه کار کند؟ احتمالا دولت چاره‌ای ندارد که مالیات‌ها را افزایش دهد و از بودجه موسسات دولتی کم کند. اما بدون جلب رضایت کنگره چنین تغییر سیاستی امکان ندارد.
 
ضمنا بخش مهمی از عوامل تورم‌زا خارج از خاک آمریکا هستند: مثل افزایش بهای نفت پس از حمله روسیه به اوکراین یا سیاست سختگیرانه کرونایی دولت چین. حتی اگر چین هم بتواند کاملا کرونا را شکست دهد معلوم نیست ناگهان کدام کشور آفریقایی درگیر کرونا شود و فلان ماده اولیه در جهان کم بیاید.
 
به هر حال تفاوت دیدگاه درباره علل تورم به تفاوت در راه‌حل‌های پیشنهادی منجر می‌شود. اگر دولت را در تورم کنونی مقصر می‌دانید، راه‌حل‌تان قطع بسته‌های محرک اقتصادی و کاهش چاپ پول خواهد بود. اگر مقصر را تولیدکننده‌های طمع‌کار می‌دانید راه‌حل تقویت قوانین ضدانحصار و بالابردن مالیات شرکتی و حتی طرح‌های کنترل قیمت‌هاست.
 
ضمنا نهایتا تورم دستوری و سریع پایین نمی‌آید و اقدامات دولت و فدرال رزرو ممکن است دیرتر از زمانی که انتظار دارید جواب بدهد: ظرفیت تولید دوباره بالا خواهد رفت، تقاضا کم خواهد شد و شاید حتی دولت چندین سرمایه‌گذاری لازم زیرساختی را هم انجام دهد. به هر حال با کمرنگ‌شدن هرچه بیشتر کرونا، می‌توان گفت که نهایتا وضع تورم بهتر خواهد شد. اما مسئله جنگ اروپا را نمی‌توان نادیده گرفت. پس طی ماه‌های آینده، و قبل از این بهتر شدن نهایی، احتمالا تورم سخت‌تری را تجربه خواهید کرد. برای کمی درد و رنج بیشتر آماده شوید!

خبرهای مرتبط:



برچسب‌ها:معمای تورم، آمریکا
» ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *