RSS
امروز سه شنبه ، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین اخبار

برات سپامی به تأمین مالی کسب‌و‌کار‌ها کمک می‌کند

پرداخت عوارض آزادراهی دیگر شرط صدور بیمه‌نامه نیست

حضور اثربخش بانک رفاه کارگران در نمایشگاه ایران اکسپو

تقدیر نخبگان شاهد و ایثارگر از خدمات شرکت بیمه دی

جزئیات قانون جدید بانک مرکزی

پرداخت بدهی دولت به تامین اجتماعی در لایحه بودجه تصویب شد

آشِ شورِ دلار چند نرخی

استراتژی بهینه رشد تولید

تکرار تجربیات موفق تأمین مالی بانک صادرات ایران برای صنعت خودرو

شیوه بیمه خودرو تغییر می‌کند

انتقال ۲۰ درصد سهام باشگاه پرسپولیس به بانک ملت

درخشش نام بیمه البرز در دایره طلایی

کدام بانک ها دستور رئیسی را وتو کردند

قیمت دلار تا کجا تغییر می‌کند؟

نات کوین کی عرضه می‌شود و چطور بخریم؟

کار ویژه عجیب بانک های خصوصی!

کانون کارگزاران بورس آخرین هشدار درباره آثار مخرب بند "س" را به رئیس مجلس داد

چرخ اقتصاد و تولید کشور با دست‌های توانمند کارگران می‌چرخد

رشد ۴۲ درصدی درآمدهای بانک سینا از محل تسهیلات اعطایی

طرح آرام بام پارسیان برای آسودگی خیال ساکنین و مدیران ساختمان ها

معرفی محصولات بیمه سامان در نمایشگاه اکسپو

خبر خوش درباره گشایش‌های جدید ارزی

شرایط و روش دریافت وام بهین کارت ۲ سپه

کلیات لایحه بودجه تصویب ۱۴۰۳ شد

دلارهای نفتی زیر چرخ مونتاژی‌ها

بالا و پایین سرمایه‌گذاری در آلمان

موتور اقتصاد اروپا

کاوه شجاعی/ آینده نگر
۱۱:۵ - ۱۳۹۸/۷/۸کد خبر: 288088
ایستانیوز:آلمان یک اقتصاد ترکیبی دارد. از یک سو اقتصاد بازار آزاد در کالاهای مصرفی و خدمات کسب و کارها دنبال می‌شود؛ از سوی دیگر، دولت قوانینی را حتی در همان حوزه‌ها تعیین می‌کند تا حقوق شهروندانش را حفظ کند. درواقع بر اساس درآمدت به دولت آلمان پول می‌پردازی و بر اساس نیازت از آن خدمات می‌گیری.
۱.آلمان را بهتر بشناسیم
 
 آلمان بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا و دومین کشور پرجمعیت اروپایی (بعد از روسیه) است و جزو مهم‌ترین اعضای اروپا در زمینه تصمیم‌گیری‌های اقتصادی، سیاسی و دفاعی به شمار می‌رود. این کشور با جمعیت ۸۲ میلیون نفری‌اش جزو موفق‌ترین اقتصادهای جهان در زمینه نوآوری و صنعت به شمار می‌رود. آلمان از شمال با دانمارک، از شرق با لهستان و جمهوری چک، از جنوب با اتریش و سوئیس و از غرب با فرانسه، لوکزامبورگ، بلژیک و هلند مرز دارد و به دریاهای شمال و بالتیک نیز راه دارد.
 
سرزمین آلمان در طول تاریخ فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه کرده است. در قرون وسطی، این سرزمین از لحاظ اقتصادی خود را تثبیت کرده بود و حتی عناصری از سرمایه‌داری هم در آن دیده می‌شد. شهرهای مختلف آلمان با نقاط دیگر در اروپا و جهان ارتباط تجاری داشتند و از همان زمان به تولید کالاهای باکیفیت و دوام‌دار شهرت پیدا کرده بودند، چون صنعتگران فقط در صورتی که به مهارت لازم می‌رسیدند می‌توانستند کالاهای خود را عرضه کنند و مجوز لازم را بگیرند.
 
انقلاب صنعتی کوتاه‌زمانی پس از انگلیس، به آلمان هم رسید. دولت‌های محلی در آلمان از صنایع محلی حمایت زیادی می‌کردند و هرچه انقلاب صنعتی بیشتر پیش رفت، حمایت از توسعه اقتصادی هم افزایش یافت. دولت‌های شمال آلمان در قیاس با دولت‌های جنوب ثروتمندتر بودند چون منابع طبیعی زیادی داشتند و از لحاظ کشاورزی هم وضع‌شان خوب بود. در دره روهر زغال‌سنگ و آهن استخراج می‌شد. اما در جنوب، منابع کم بود و بنابراین بیشتر کسب و کارهای کوچک مورد توجه قرار داشتند. این صنایع کوچک کمتر به حمایت دولت وابسته بودند. در زمان حکومت اتو فون بیسمارک در سال ۱۸۷۱، حمایت از تمام صنایع مورد توجه حکومت قرار گرفت و به تدریج اشراف‌زادگان، زمین‌داران، بانکداران و تولیدکنندگان مختلف در آلمان توانستند معجزه اقتصادی بزرگ آلمان را رقم بزنند، معجزه‌ای که باعث شکوفایی صنعت و تجارت در آلمان در اوایل قرن بیستم شد.
 
اما مدتی بعد آلمان وارد جنگ جهانی اول شد که بحران‌های اقتصادی زیادی برایش ایجاد کرد و به خصوص معاهده ورسای به شدت به اقتصاد آلمان لطمه زد. در اوایل دهه ۱۹۲۰ میلادی تورم شدید در آلمان رخ داد که ساختار اجتماعی و سیاسی این کشور را به هم زد و سقوط واحد پول رایش مارک را به همراه داشت. بعد هم دوران رکود بزرگ رخ داد که هرچه از طبقه متوسط آلمان باقی مانده بود را نابود کرد و راه را برای به قدرت رسیدن هیتلر هموار کرد. در دوران هیتلر، اولویت حمایت مالی دولت به صنایعی که بتوانند قدرت خاص نظامی و اقتصادی او را تقویت کنند، داده شد.
 
 بعد از سقوط هیتلر و پایان جنگ جهانی دوم هم ویرانی شدیدی در آلمان دیده می‌شد و کشور در کنترل متفقین (آمریکا، انگلیس، فرانسه و اتحاد شوروی) قرار داشت. در این دوران، تورم شدید بود و گاه مردم غذا برای خوردن نداشتند. اما رهبران آلمان به دنبال برنامه‌هایی بودند که آینده اقتصاد آلمان را عوض کند. آنها علاوه بر رفاه اقتصادی خواهان ثبات اجتماهی نیز بودند، شرایطی که موقعیت‌های مساوی اجتماعی را برای مردم فراهم کند. این راهی بود که ببنیان اقتصاد قوی آلمان را گذاشت، هرچند که در همین راه هم یک مانع دیگر به وجود آمد: به دنبال بروز جنگ سرد، آلمان در سال ۱۹۴۹ به دو کشور تقسیم شد: جمهوری فدرال آلمان غربی و جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی.
 
جمهوری فدرال آلمان غربی خود را در سازمان‌های مهم اقتصادی و امنیتی غرب و نیز اتحاد با اروپاییان دید اما جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی در خط مقدم پیمان ورشو به رهبری اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. این شکاف تا مدتها بعد ادامه داشت تا اینکه اتحاد شوروی دچار زوال شد و جنگ سرد پایان یافت و در سال ۱۹۹۰ اتحاد دو آلمان هم ممکن شد. از آن زمان تاکنون، آلمان خرج زیادی برای افزایش بهره‌وری و تامین استانداردهای غربی در مناطق سابق آلمان شرقی کرده است. در ژانویه سال ۱۹۹۹، آلمان و ده کشور اروپایی دیگر یک واحد پول مشترک اروپایی- یعنی یورو- را معرفی کردند که روی اقتصاد آلمان هم تاثیر زیادی گذاشت.
 
نگاهی کلی به اقتصاد آلمان
 
آلمان مدتهاست که بانفوذترین کشور عضو اتحادیه اروپا در امور سیاسی و اقتصادی به شمار می‌رود. اقتصاد آلمان چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا (بعد از آمریکا، چین و ژاپن) و بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا است که متکی بر صادرات کالاهای تولیدی با کیفیت بالاست. آلمان صادرکننده ماشین‌آلات، وسایل حمل و نقل، مواد شیمیایی و تجهیزات خانگی است و همچنین از نیروی کار ماهر بهره می‌برد اما مثل بسیاری از همسایگان اروپایی‌اش با چالش کمبود جمعیت و کمبود نیروی کار مواجه بوده و آن را تهدیدی برای رشد درازمدت خود قلمداد کرده است. کاهش نرخ زاد و ولد و افزایش مهاجرت باعث شده فشار شدیدی روی نظام رفاهی کشور وارد شود و نیاز به اصلاحات اساسی در آن وجود داشته باشد.
 
آلمان یک اقتصاد ترکیبی دارد. از یک سو اقتصاد بازار آزاد در کالاهای مصرفی و خدمات کسب و کارها دنبال می‌شود. از سوی دیگر، دولت قوانینی را حتی در همان حوزه‌ها تعیین می‌کند تا حقوق شهروندانش را حفظ کند. هرکه در آلمان درآمد بیشتری دارد مالیات بیشتری نیز می‌پردازد و البته دولت خدمات درمانی و تحصیل را فراهم می‌کند. درواقع بر اساس درآمدت به دولت آلمان پول می‌پردازی و بر اساس نیازت از آن خدمات می‌گیری.
 
آلمان از عضویتش در اتحادیه اروپا و استفاده از واحد پول یورو نیز به خوبی بهره می‌برد. قدرت یورو به این معنی است که نرخ بهره پایین می‌ماند و سرمایه‌گذاری‌ها بیشتر می‌شود. حتی عده‌ای معتقدند که آلمان بیش از کشورهای دیگر از عضویتش در اتحادیه اروپا بهره می‌برد. پایه تولیدی قوی در آلمان باعث شده که این کشور برای صادرات به سایر کشورهای اتحادیه اروپا یا حوزه یورو دست پری داشته باشد و حتی آن را به شکلی ارزان انجام بدهد. این یعنی شرکت‌های آلمانی از لحاظ رقابتی در وضع خوبی قرار می‌گیرند. این شرایط به این معنی بوده که مصرف‌کنندگان آلمانی پول بیشتری برای خرج‌کردن داشته باشند. درنتیجه بازار محلی هم به پیش‌برنده مهمی در عرصه رشد اقتصادی بدل شده است.
 
اقتصاد آلمان و بیکاری
 
در فاصله سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵، اصلاحاتی که توسط دولت گرهارد شرودر در آلمان انجام گرفت باعث شد مسائلی مثل نرخ بیکاری مورد بررسی و توجه زیاد قرار بگیرند و راهکارها در این خصوص به افزایش رشد اقتصادی آلمان انجامید و همچنین باعث شد در زمان بحران مالی سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، نرخ بیکاری به شکل افسارگسیخته در آلمان بالا نرود. همچنین در سال ۲۰۱۵ دولت آلمان حداقل دستمزد را بالا برد و به تدریج آن را به ۸.۸۴ یورو رساند.
 
درواقع پیش از بروز بحران مالی سال ۲۰۰۸، رشد اقتصادی آلمان معمولا سالانه کمتر از یک درصد بود و این ناشی از سه دلیل می‌شد: اول اینکه مدرن‌سازی آلمان شرقی در ابتدا سالانه ۷۰ میلیارد دلار هزینه داشت اما تا سال ۲۰۰۸ این رقم به ۱۲ میلیارد دلار کاهش یافته بود. موارد دوم و سوم هم نرخ بیکاری بالا (۹.۵ درصد) و جمعیت پا به سن گذاشته (۲۰ درصد بالای ۶۵ سال) بودند. معنی‌اش این بود که آلمان صندوق تامین اجتماعی‌اش را می‌بایست با سرعتی بیش از پرشدن آن توسط مالیات‌ها، خرج کند. با این وجود، آلمان خیلی زود موفق شد کسری بودجه خود را به کم‌تر از سه درصد از تولید ناخالص داخلی خود برساند و این هدفی بود که اتحادیه اروپا نیز رویش تاکید کرده بود.
 
آلمان به صورت تاریخی فراز و نشیب‌های زیادی را در مسئله ‌‌‌‌‌‌‌‌اشتغال تحمل کرده است. اول اینکه قوانین آلمان باعث شده بودند که تعدیل نیرو یا کاهش دستمزد نیروی کار کاملا برای کارفرما سخت باشد. دوم اینکه اتحاد مجدد دو آلمان پس از سقوط دیوار برلین باعث افزایش بیکاری در آلمان شد و اقتصاد کشور چاره‌ای نداشت جز آنکه نیروی کار را از آلمان سابقا شرقی جذب کند. نکته سوم هم این بود که در میان آلمان‌ها ایده خرج‌نکردن و ذخیره پول برای روز مبادا اهمیت زیادی داشت.
 
اگر اصلاحات گرهارد شرودر نبود، به طور قطع وضعیت بیکاری در آلمان بدتر می‌شد. اما دولت او به کسب و کارها یارانه داد تا ساعت کاری را کاهش دهند. این باعث شد که نیروی کار حتی در زمان بحران- هرچند به صورت نیمه‌وقت- کارش را از دست ندهد. 
 
دوران آنگلا مرکل
 
عده‌ای بر این باورند که دوران صدراعظمی آنگلا مرکل در آلمان طلایی بوده و وضعیت اقتصاد این کشور را دگرگون کرده است. درواقع آنگلا مرکل در آنچه که آلمانِ امروز دارد، نقش مهمی ایفا کرده. او در انتخابات سال ۲۰۰۵ با این وعده که نرخ ۱۱.۵ درصدی بیکاری را پایین بیاورد به پیروزی رسید. در دوران صدراعظمی او رشد اقتصادی آلمان بالا رفت و نرخ بیکاری به شدت کاهش یافت. مثلا در سال ۲۰۱۷ میلادی نرخ رشد اقتصادی آلمان به اندازه ۲.۴ درصد بیشتر از سال قبلش بود.
 
یکی از تحولات مهم در دوران مرکل به خاطر بروز بحران مالی سال ۲۰۰۸ رخ داد. این بحران باعث شد آنگلا مرکل برنامه‌های تشویق اقتصادی و کاهش مالیات را پیاده کند. این باعث شد کسری بودجه آلمان افزایش یابد و به ۳.۳ درصد برسد که از سطح تعیین‌شده توسط اتحادیه اروپا بالا می‌زد (بر اساس قوانین اتحادیه اروپا نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی باید زیر سه درصد می‌شد). مرکل در این میان مجبور شد تدابیر ریاضتی مثل افزایش مالیات بر فروش را درنظر بگیرد و خواهان این بود که تدابیر مشابهی در یونان برای حل بحران بدهی نیز به کار گرفته شود. اما مخالفت‌ها با برنامه‌های او باعث شد تصمیم قطعی در این خصوص به تعویق بیفتد و بحران بدهی‌ها در سطح حوزه یورو حس شود. در خود آلمان اما کاهش مصرف و نیز افزایش درآمد مالیاتی دولت به تدریج توانست کسری بودجه آلمان را کاهش بدهد به طوری که این رقم در سال ۲۰۱۷ به ۰.۷ درصد رسید.
 
یک چالش مهم دیگر آلمان، مسئله ‌‌‌‌‌‌‌‌افزایش مهاجرت و پذیرش آوارگان بوده است. در سال ۲۰۱۵، بیش از ۱.۲ میلیون آواره خاورمیانه‌ای به خصوص از سوریه به سمت اروپا حرکت کردند تا درخواست پناهندگی کنند. تقریبا ۷۵ درصد از آنها مرد بودند و چهل درصد از آنها سنی بین ۱۸ تا ۳۴ داشتند. آلمان تمایل داشت که برای پر کردن خلا در نیروی کار خود، سیاست پذیرش مهاجران را در پیش بگیرد اما معضلات فرهنگی مختلف هم در کار بود که جو عمومی نسبت به این مسئله ‌‌‌‌‌‌‌‌را منفی کرد. آلمان درنهایت مهاجران زیادی را پذیرفت اما اتحادیه اروپا نیز توافق‌نامه‌ای را با ترکیه به امضا رساند تا ترکیه در ازای قبول ۶ میلیون یورو، آوارگانی را که خود را به یونان رسانده بودند پس بگیرد و پای آنها به اروپا نرسد. مسئله ‌‌‌‌‌‌‌‌مهاجران در انتخابات سال ۲۰۱۷ تاثیر خود را گذاشت و حزب مرکل اکثریتی را که در اختیار داشت از دست داد. البته آلمان در زمینه‌هایی مثل مقابله با بیکاری، پیروز این میدان بود.
 
یک تحول دیگر نیز در دوران صدراعظمی مرکل این بود که بعد از بروز فاجعه هسته‌ای فوکوشیما در مارس سال ۲۰۱۱، او اعلام کرد که هشت راکتور از ۱۷ راکتور هسته‌ای این کشور به سرعت بسته خواهند شد و بقیه هم باید تا سال ۲۰۲۲ تعطیل شوند. برنامه آلمان این است که به جای انرژی هسته‌ای از انرژی‌های تجدیدپذیر استفاده کند. در سال ۲۰۱۶، بیش از ۲۹ درصد از کل مصرف برق در آلمان از انرژی‌های تجدیدپذیر به دست آمد و این در حالی بود که این رقم در سال ۲۰۰۰ تنها ۹ درصد بود.
۲.آیا تجارت با آلمان دشوار است؟

 بانک جهانی در رتبه‌بندی سال ۲۰۱۹ خود آلمان را به لحاظ آسانی بازرگانی و راه‌اندازی کسب و کار در رتبه ۲۴ جهان قرار داده است.

 

۳.فرصتهای سرمایهگذاری در آلمان

در کدام حوزهها وارد شویم؟

وزارت بازرگانی آمریکا در گزارشی در مورد اقتصاد آلمان نوشته است: اگر قصد صادرات جدی به اتحادیه اروپا را دارید نمی‌توانید بزرگ‌ترین اقتصاد این اتحادیه را نادیده بگیرید. اقتصاد آلمان در بخش‌های مختلفی می‌تواند برای شرکت‌های خارجی جذاب باشد. البته هزینه انجام کسب‌وکار در آلمان بالاست اما هم میزان بهره‌وری هم در این کشور بالاست، هم نیروی کار به شدت ماهر در آلمان فراوان است. مهندسی سطح بالا، زیرساخت‌های درجه یک و حضور در مرکز اروپا از دیگر نقاط قوت اقتصاد آلمان به حساب می‌آید.

۴.چالش‌های سرمایه‌گذاری در آلمان

دولت آلمان قوانین سخت‌گیرانه‌ای در حوزه‌های ایمنی محیط کار و استانداردهای محیط زیستی دارد. برای صادرات به آلمان محصول شما تحت آزمایش‌های جدی قرار خواهد گرفت و این پروسه‌ای زمان‌بر خواهد بود.

۵.استراتژی ورود به بازار آلمان

بهترین استراتژی ورود به بازار آلمان ارائه محصولات مبتکرانه، با کیفیت بالا و طراحی و استایل مدرن است. بازار آلمان بازار آسانی به لحاظ رقابت نیست و اگر در این حوزه‌ها واقعا حرفی برای گفتن دارید می‌توانید شانس خود را امتحان کنید: کامپیوتر، نرم‌افزار کامپیوتری، قطعات الکترونیک، مراقبت‌های بهداشتی و تجهیزات پزشکی، مواد مصنوعی و تکنولوژی‌های مربوط به خودرو. در حوزه کشاورزی هم اگر محصول باکیفیتی دارید می‌توانید به آلمان فکر کنید. در بیشتر مواقع مصرف‌کنندگان آلمانی به جای آنکه به فکر ارزانی جنس باشند کیفیت و اعتبار آن برایشان مهم است.

اقتصاد آلمان اقتصادی غیرمتمرکز و متنوع است و در مناطق مختلف آن منافع و سلایق مختلف دارند. بدون درنظرگرفتن این نکته نمی‌توانید استراتژی‌ موفق ورود به بازار این کشور را تدوین کنید. انتخاب نماینده یا کارگزار باتجربه محلی می‌تواند در این امر کمک‌تان کند.

۶.آداب مذاکره با آلمانی‌ها

صراحت: آلمانی‌ها در روابط تجاری صریح هستند، آن‌چنان که اگر آماده نباشید ممکن است حس کنید مورد حمله یا توهین قرار گرفته‌اید. اما به دل نگیرید، این شفافیت خیلی اوقات بهتر از لبخندهای تقلبی و تعارفات رایج به دردتان می‌خورد. آنها هم ممکن است تعارفات شما را متوجه نشوند. پس با آلمانی‌ها صادق و شفاف باشید.

گوتن مورگن: بهتر است چند کلمه آلمانی یاد بگیرید تا علاقه‌تان را به فرهنگ این کشور نشان دهید. آلمانی بر خلاف آنچه تبلیغ می‌شود تفاوت خیلی زیادی با انگلیسی ندارد. یک Hallo (سلام) یا guten Morgen (صبح به‌خیر) باعث خوشحالی شریکتان می‌شود.

خصوصی/عمومی: تجار آلمانی زندگی شخصی و عمومی‌شان را کاملا جدا نگه می‌دارند. پس، از شریک آلمانی‌تان درباره خانواده یا دیگر جنبه‌های زندگی خصوصی‌اش نپرسید. حتی زمانی که رابطه‌تان با او نزدیک شده خیلی مراقب باشید. فضولی می‌تواند باعث ناراحتی جدی او شود.

برنامه‌ریزی بلندمدت: در فرهنگ آلمانی برنامه‌ریزی برای آیده دور و نزدیک ارزش دارد و اینکه برای دیدارهای تجاری‌تان هم برنامه دقیق داشته باشید خوب است. البته نیاز نیست سفت و سخت به این برنامه بچسبید و در دیدارها می‌توانید کمی انعطاف به خرج دهید. سعی کنید رفتارتان قابل پیش‌بینی باشد، آلمانی‌ها به هر صورت دوست دارند که طبق برنامه پیش بروید. غافلگیر کردن طرف آلمانی به نفع‌تان نخواهد بود.

چانه نزنید: تجار آلمانی عموما سازگار و مشتاق به همکاری‌اند. بهترین پیشنهادشان را همان اول مطرح می‌کنند و از اینکه همه کارت‌هایشان را رو کنند مشکلی ندارند. مثل خودشان با آنها برخورد کنید و زیاد چانه نزنید. آنها چانه‌زنی زیاد را نشان‌دهنده بی‌احترامی می‌دانند.

هدیه ممنوع: هدیه دادن، حتی در دیدارهای کمتر رسمی، در آلمان باب نیست. از دید آنها این نشانه قاطی شدن زندگی خصوصی و کاری است. حتی به همراه آوردن شکلات ممکن است این حس را به وجود آورد که قصد دارید روی روند انجام معامله تاثیر بگذارید.

دست دادن: یک بار دست دادن با آلمانی‌ها موقع معرفی کافی است. اصلا روی شانه کسی نزنید.

وقت‌شناسی: فرهنگ تجاری آلمان رسمی و مملو از قوانین و مقررات است. وقت‌شناسی یکی از اصول این فرهنگ است. از قبل برای دیدارها برنامه بچینید تا اصلا دیر نکنید.

صبور باشید: زمان نقش مهمی در تجارت آلمانی ایفا می‌کند. از آنجا که ساختار کسب‌وکار در آلمان سلسله مراتبی است، گاهی اوقات روند تصمیم‌گیری در این کشور کند به نظر می‌رسد. اگر چنین شد ناامید نشوید و خیلی اوقات این تقصیر شما نیست. صبور باشید تا تصمیم‌گیری روند خودش را طی کند.

نمودار همراه داشته باشید: تجارت در آلمان داده‌محور و نتیجه‌محور است. سعی کنید طرح یا نمودار اثبات‌کننده حرف‌هایتان را در مذاکرات ارائه کنید. ذهن آلمانی‌ها این‌طوری کار می‌کند، به آنها اطلاعات و نمودارهایی را که می‌خواهند بدهید تا شانس همکاری بالاتر برود.

 

۷.مهم‌ترین اکسپوهای آلمان

نمایشگاه‌های تجاری فرصتی عالی است تا کسب‌وکارتان را به نمایش بگذارید و مشتری‌ها و شرکای آینده‌تان را ملاقات کنید. این لیست مهم‌ترین اکسپوهایی است که در طول سال در آلمان برگزار می‌شود:

 

 

۸.تراز تجاری آلمان

طی دو دهه اخیر آلمان همیشه مازاد تراز تجاری داشته (یعنی صادراتش بیشتر از وارداتش بوده.) این مازاد در ۱۹۹۵ حدود ۶۵.۷ میلیارد دلار بوده که در سال ۲۰۱۷ به ۲۵۱ میلیارد دلار رسیده است.

 

۹.به آلمان چه صادر کنیم؟ چه از آن وارد کنیم؟

آلمان، سومین صادرکننده بزرگ جهان، در سال ۲۰۱۸ حدود ۱.۵۵۷ تریلیون دلار کالا به جهان صادر کرد. این رقم نسبت به سال ۲۰۱۴ رشدی ۳.۹ درصدی و نسبت به سال ۲۰۱۷ رشدی ۷.۴ درصدی نشان می‌دهد.

 

 

 

۱۰

شرکای تجاری آلمان

(به ترتیب ارزش صادرات/واردات به دلار)

 

 

 
 



برچسب‌ها:اقتصاد آلمان
» ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *