ایستانیوز:نکته عجیب درباره صنایعی که اختلال و تحول را تجربه میکنند این است که اغلب اوقات افراد دخیل در آن از عظمت این تغییرات آگاه نیستند. واضحترین مثال صنعتی است که خودمان در آن کار میکنیم: رسانه و سرگرمی.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،اوضاع رسانههای سنتی خوب نیست و این یک دلیل ساده دارد: ما در عصر وفور نعمت زندگی میکنیم.
این یعنی چه؟ یعنی چند دهه پیش در بازار رسانه، کمبود فیلم، خبر و گزارش وجود داشت. شما برای دسترسی به محتوای رسانهای مجبور بودید به فلان سالن سینما بروید، فلان شبکه تلویزیونی را نگاه کنید یا فلان روزنامه را بخرید. چاره دیگری نداشتید. کمیاب بودن و اختصاصی بودن اخبار و سرگرمی باعث میشد که رسانهها مورد نیاز باشند، بشود به آنها تکیه کرد و آنها هم بتوانند هر شرایطی را تاب بیاورند.
اینترنت و موبایل همه اینها را به هم ریخت. شما دیگر برای برآوردهکردن نیازهای رسانهایتان به رسانه خاصی محدود نیستید.
نکته عجیب درباره صنایعی که اختلال و تحول را تجربه میکنند این است که اغلب اوقات افراد دخیل در آن از عظمت این تغییرات آگاه نیستند. واضحترین مثال صنعتی است که خودمان در آن کار میکنیم: رسانه و سرگرمی.
تغییرات در این صنعت سریع و عظیم است اما برآورد گستره این انقلاب آسان نیست. و همین است که باعث شده این صنعت در حال حاضر اینقدر مهیج - و پرریسک - به نظر برسد.
البته اگر یک ناظر بیرونی هم باشید میتوانید بخشی از تغییرات را ببینید: مردم روزنامه و مجله نمیخرند. آنها به طور فزایندهای از تلویزیونهای سنتی کابلی دست میکشند، تعداد سینماروها به پایینترین حد در سه سال گذشته رسیده، سران استودیوهای سینمایی در حال دست و پا زدن هستند و همزمان سیستمهای پخش آنلاین فیلم، خبر و سرگرمی رشدی خالقالعاده را تجربه میکنند. برای مثال در پایان مارس ۲۰۱۸ تعداد مشترکان جهانی نتفلیکس به رقم خیرهکننده ۱۲۵ میلیون نفر رسید. در این میان سرویس مشابه آمازون - پرایم - بعد از نتفلیکس و یوتیوب با رشدی خوب در رده سوم محبوبترین سرویسهای پخش آنلاین قرار گرفت.
اگر یک سرمایهگذار در حوزه رسانه و سرگرمی باشید به فهمی دقیقتر و عمیقتر از آینده این صنعت نیاز دارید تا بتوانید جلوی ضرر را بگیرید.
اینجا چند سوال کلیدی وجود دارد: آیا رسانههای چاپی منقرض میشوند؟ رادیو و تلویزیون سنتی چطور؟ سیستم تهیهکنندگی فیلم سینمایی توسط شرکتهای بزرگ فیلمسازی و پخش آن در سالنهای سینما به کدام سمت میرود؟ شبکههای تلویزیونی خصوصی برای بقا چه باید بکنند؟
حالا در سه حوزه سرگرمی، اطلاعات/آموزش و اخبار دست به پیشبینیهایی میزنیم:
آینده صنعت سرگرمی
اینیکی ساده است. نتفلیکس باعث شد مردم از شیوه سنتی اشتراک شبکههای تلویزیونی به همراه تبلیغات خلاص شوند و با پرداخت هزینه اندک ماهانه به آرشیو عظیمی از فیلمهای تلویزیونی و سینمایی بدون تبلیغات دسترسی داشته باشند. در حوزه موسیقی هم شاهد چنین روندی هستیم. شما با هزینهای اندک برای شرکت اسپاتیفای به آرشیو عظیم ۳۵ میلیون آهنگ دسترسی دارید و میتوانید با اینترنت موبایل هر لحظه به آنها گوش دهید. دیگر قرار نیست فلان آلبوم موسیقی را در اینترنت یا از مغازه بخرید. سیستم خرید اشتراک ماهانه استفاده از یک آرشیو عظیم بدون تردید آینده صنعت سرگرمی است. حالا این میتواند آرشیو نتفلیکس یا آمازون باشد، یا اپل و اسپاتیفای. البته بازیگران بزرگ به همین چند نام ختم نمیشوند. شرکتهای HBO یا Hulu و CBS هم توانستهاند بخشی از مخاطبان را به خود بکشانند.
اگر بخواهیم به آینده کمی دورتر نگاه کنیم بهتر است با سرویس مهم دیگری آشنا شویم: Twitch. توییچ دیگر چیست؟ فرض کنید شما در حوزه بازیهای ویدئویی حرفهای هستید و خوب بازی میکنید. به کمک توییچ شما به صورت زنده بازی خود را برای مشترکان خود پخش میکنید و از این راه پول درمیآورید. توییچ را میتوان نوعی تلویزیون به حساب آورد که در آن مرز میان بیننده و خالق اثر برداشته شده و هرکس میتواند تولیدکننده باشد.
این برای بازیگران بزرگ صنعت رسانه مثل شبکههای تلویزیونی چه معنایی دارد؟ اصولا شبکههایی که از راه آگهی پول درمیآورند به آگهیدهنده این وعده را میدهند که مخاطبان گستردهای برنامههایشان را نگاه میکنند. با ریزش مداوم مخاطبان تلویزیون این ادعا کمکم بیمعنی میشود. برای شبکههای با بودجه عمومی مثل BBC یا PBS گذار از سیستم حمایت دولتی به نوعی مکانیسم اشتراک ماهیانه سختتر از قبل خواهد بود.
اما اگر بخواهیم بیتوجه به بازیگران جدید و قدیمی، برای کل صنعت سرگرمی دست به پیشبینی بزنیم باید بگوییم که جایی برای نگرانی نیست. ممکن است کل صنعت به سمت دیگری حرکت کند، اما مردم اصولا سرگرمی میخواهند. چه تلویزیون کابلی، چه ویدئو و چه نتفلیکس، مردم برای سرگرمشدن پول خرج خواهند کرد.
اوضاع بخش تبلیغات چه میشود؟ آینده بازاریابی برای تودهها - مثلا از طریق پخش آگهی در پربینندهترین برنامه فلان شبکه تلویزیونی - اصلا مشخص نیست. اما اصولا با تغییر در صنعت، بازاریابها هم رویه خود را تغییر میدهند. مثلا دو دهه پیش بحث بازاریابی از طریق موتورهای جستوجو یا شبکههای اجتماعی مطرح نبود و حالا روز به روز سهم بیشتری از بازار را از آن خود میکند.
آینده رسانههای آموزشی
قدرتمندترین تغییر در رسانههای آموزشی را در رشد سریع استفاده از محتوای تولیدشده توسط کاربران میبینیم. اطلاعات در فرم بلاگ، توئیت و پست فیسبوکی به همراه حجم عظیمی از فیلمهای اینترنتی آموزشی دورنمای این صنعت را تغییر داده است. مردم به طور فزایندهای برای پیدا کردن جواب در هر حوزهای و برای آموزشدیدن به اینترنت مراجعه میکنند و این حتی باعث شده دانشگاههای بزرگ، محتوای کلاسهای خود را آنلاین کنند و با دریافت مثلا ۳۰۰ دلار گواهینامه پایان دوره به شاگردان ارائه دهند. جالبتر از آن وضعیت سایتهایی مثل Udemy است که در آن افراد با هر تخصصی و مهارتی دوره آموزشی ویدئویی ارائه میدهند - از آموزش زبان برنامهنویسی گرفته تا نواختن ساز - و شما میتوانید با حدود ۱۰ دلار شاگرد کلاس شوید. کلاسهای محبوب Udemy بالای ۱۰۰ هزار شاگرد دارند.
ممکن است در مقایسه با سخنرانیهای حرفهای TED یا Kahn Academy محتوای تولیدشده توسط کاربران یا UGC را جدی قلمداد نکنید اما یک جستوجوی اینترنتی به شما نشان میدهد که چه حجم عظیمی از فیلم توسط کاربران تولید شده و آگهیدهندگان و بازاریابها چطور آنها را جدی گرفتهاند. در حوزه رسانه، توجه مخاطب اصولا باعث درآمد میشود و این فیلمهای آموزشی توانستهاند توجه جلب کنند. هربار که فیلم تولیدشده توسط کاربران دیده میشود دلاری از جیب رسانههای سنتی بیرون میآید.
پیشبینی ما این است که در حوزه آموزش قدرت UGC روز به روز بیشتر میشود و برنامهسازان آماتور در این حوزهها کمکم به رسانههای نوتر مثل اینستاگرام و ارتباط نزدیکتر با مخاطب روی خواهند آورد.
آینده رسانههای خبری
اینجا اوضاع بههمریختهتر و دلهرهآورتر است. اخبار قبلا به نوعی جزو خدمات عمومی قرار میگرفت: افراد شاغل و صاحبان در روزنامههای محلی رسالتی بر دوش خود احساس میکردند و آنجا را مرکز سوددهی به حساب نمیآوردند. شبکههای تلویزیونی باید اخبار محلی را پوشش میدادند و برنامههایی در حوزه اطلاعرسانی عمومی پخش میکردند تا کمیسیون ارتباطات فدرال پروانه پخششان را باطل نکند. در چنین چشماندازی شبکههای تلویزیونی کابلی هم مجبور بودند تا حدی توازن و بیطرفی را رعایت کنند. چند تحول باعث تغییر جدی در این فضا شد.
رسانههای چاپی - مجلات، روزنامهها و حتی کتاب - به سمت توزیع اینترنتی کوچ کردند و کاربران معتاد به آیفون به تکههای کوچک متن و فیلمهای کوتاه و مناسب فضای کوچک صفحه موبایل عادت کردند. و از آنجا که اصولا موقع کار با موبایل همه ما فقط چند دقیقه وقت داریم دورنمای رسانههای خبری به هم ریخت. رسانههای خبری متوجه شدند اگر دنبال سود باشند باید به سمت سرگرمی گرایش پیدا کنند و ناگهان آینده را از دست دادند. اخبار حرفهای خوبتولیدشده مخاطب نسبتا کوچکی دارد و هزینهاش بالاست. اخبار شوکآور، جنجالی و متعصبانه - و حتی جعلی - خیلی ارزانتر تولید میشود و اغلب اوقات همین اخبار است که در رسانههای اجتماعی همهگیر میشود. این یعنی مخاطب بیشتر و درآمد بیشتر.
اخبار، به آن شیوهای که با آن بزرگ شدهایم، در خطر است و در صورتی که سیستم اشتراکمحور نتواند جایگزین سیستم آگهیمحور کنونی شود رسانههای خبری به شکل کنونی از بین خواهند رفت و به جایی خواهیم رسید که نتوانیم فرق خبر و خیال را بفهمیم. این روزها اگر به رسانه معتبری مثل گاردین سر بزنید زیر هر خبر با پیامی به این مضمون روبهرو میشوید: «درآمد ما از آگهی به شدت پایین آمده و برای تداوم روزنامهنگاری به شیوه کنونی نیازمند کمک خوانندگان و فروش اشتراک هستیم». اما این برای مخاطبی که به اخبار مجانی عادت کرده اصلا آسان نیست.
پیشبینی ما در این حوزه این است که اوضاع بخش خبر بدتر میشود. جنجالیترین و ویرانگرترین صداها و وبسایتها بیشترین حجم توجه را به خود جلب میکنند. رسانههای خبری جدی محو میشوند و جای خود را به شبکههای اجتماعی میدهند. اگر میخواهید برای فهم رسانههای جدید قدرتمند روی یک شبکه متمرکز شوید Reddit را پیشنهاد میکنیم.