ایستانیوز:ایرانیها دیگر توان پسانداز ندارند.کاهش ارزش پول ملی و رشد تورم و هزینههای زندگی باعث شده ایرانیها دیگر قدرت پس انداز را نداشته باشند و به عبارت دیگر هر چه در میآورند خرج زندگی میکنند ودیگر پولی برای پس اندازشان باقی نمیماند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)، شاید بتوان موضوع پسانداز را یکی از اصلیترین شاخصهای معیشتی دانست؛ پساندازی که با گذشت زمان کمرنگ و کمرنگتر شده است. اگر در دهه 70و یا ابتدای دهه گذشته، خانوادههای ایرانی میتوانستند مبلغی را برای پسانداز در نظر بگیرند، امروز دیگر آن مبلغ به قدری ناچیز شده است که پساندازی شکل نمیگیرد که خانوادهها روی آن حساب کنند.
پس انداز چیست؟
پس انداز یعنی میزانی از درآمد که ما آن را خرج نمیکنیم یا اموالی که برای مصرف بعد از این کنار میگذاریم. پس انداز فقط نقدی نیست؛ بدین معنا که هر نوع صرفه جویی ما در هزینهها هم میتواند پس انداز باشد و چه بسا این نوع پس انداز بتواند گرههای بیشتری از زندگی ما را باز کند.
عموما اولین چیزی که با شنیدن واژه پس انداز به ذهن اکثر ما ایرانیها میرسد، بانک است. از نظر ما ایرانیها، پس انداز یعنی پولهایی که در بانک میگذاریم تا در روز مبادا از آن استفاده کنیم.
اما پس انداز یا همان saving در واقع "درآمد خرج نشده یا مصرف معوق" است. یعنی میزانی از درآمد که ما آن را خرج نمیکنیم یا اموالی که برای مصرف بعد از این کنار میگذاریم.
پس انداز یعنی انصراف از مصرف در زمان حال! اگر فردی به جای پس انداز، پولهای خود را مصرف کند، دیگر پول نخواهد داشت! شاید طرح این سوال که «آیا من بدون آن کالا میتوانم زندگی کنم؟» کمی اغراق یا گزافه باشد؛ اما تجربه به ویژه در شهرهای بزرگ نشان داده است که باید جدی تر و با تامل بیش تری به این سوال نگریست، چون:
الف) دوران کهولت بر سر راه قرار دارد.
ب) حوادث پیش بینی نمیشوند.
ج) تامین مسکن مسئله مهمی در کشور ماست.
حال سوالی که برای همه شما پیش میآید این است که اصلا پولی برایمان میماند که پسانداز کنیم؟ باید گفت که متاسفانه درست است. در حال حاضر شرایط اقتصادی طوری شده که دیگر پسانداز غیرممکن شده است.
در حال حاضر ایرانیهابه خصوص قشر متوسط با افزایش سرسام آور هزینههای زندگی دیگر توان پس انداز ندارند و هر چه در میآورند خرج میکنند، گاهی کم هم میآورند.
افت قدرت خرید مردم
کاهش چشمگیر پسانداز خانوارها در 10سال گذشته نشان از آن دارد که خط فقری جدید بهوجود آمده که متاسفانه شیب آن روز به روز بیشتر میشود. در طول 12سال گذشته نه تنها چیزی بر توان خرید مردم افزوده نشده، بلکه افت قدرت خرید اتفاق افتاده که متاسفانه این روند همچنان ادامه دارد. بر اساس مطالعاتی که مرکز پژوهشهای مجلس انجام داده، قدرت خرید مردم ایران، میان سالهای 79تا 90به صورت مستمر و حتی تصاعدی کاهش داشته است. یادمان هست که در سالهای 75تا 80خانوادهها با پسانداز صاحبخانه شدند، خودرو خریدند، وسایل خانه خود را نو کردند و دهها اقدام مهم دیگر. در آن سالها در اکثر خانوادهها یک نفر که غالبا پدر خانواده بود، کار میکرد و همه مخارج را تامین میکرد، اما امروز با وجود آنکه چند نفر شاغل در هر خانواده وجود دارد باز هم مخارج خانواده به خوبی تامین نمیشود.
افزایش چند برابری قیمت کالاها و خدمات از یکسو و کاهش ارزش پول ملی از سوی دیگر بر قدرت خرید قشر متوسط و ضعیف تاثیری کاملا محسوس داشتهاست.
رشد قیمت ارز در یکسال
به گفته مهدی پازوکی اقتصاددان و استاد دانشگاه، این شرایط باعث شده تا قدرت خرید فردی که سال گذشته 100میلیون تومان پسانداز داشتهاست، امروز 75درصد کاهش پیدا کند. پازوکی بیانضباطی اقتصادی و محدودبودن تعامل با جهان را از عوامل شکلگیری این بحران میداند.
این استاد دانشگاه در توضیح تاثیر افزایش ارزش ارز بر قدرت خرید مردم گفت: عدمتعادل در بازار ارز و افزایش ناگهانی قیمت ارز بر دیگر بازارها، بهویژه بر بازار کالا و خدمات، اثر مستقیم دارد؛ به بیانی دیگر عدمتعادل در یک بازار بهطور کل بر دیگر بازارها اثر مستقیم دارد. این یک تئوری و اصل اقتصادی پذیرفته شده است.
وی افزود: زمانی که ارزش پول ملی کشوری کاهش پیدا میکند( کاهش ارزشی که تحتتاثیر سیاستگذاری دولت و حکومت کشور نیست) قطعا بر طبقات متوسط و ضعیف اثر منفی به جا میگذارد. اگر ارزش پول کشوری در اثر شوکهای خارجی یا متغیرهای برونزا دچار تغییر و کاهش میشود، قطعا این شرایط قدرت خرید عموم مردم، بهویژه طبقات ضعیف را کاهش داده و دچار مشکل و آسیبپذیری میکند.
وی ادامه داد: از اینروست که یکی از وظایف اصلی بانکهای مرکزی در کشورهای مختلف، ایجاد ثبات پولی است. امروزه وضعیت قدرت خرید اینگونه است که اگر شهروندی تهرانی سال گذشته در چنین روزی 100میلیون پسانداز داشت، اکنون این 100میلیون به یکچهارم کاهش پیدا کرده، یعنی این فرد 75درصد از قدرت خرید خود را از دست دادهاست.
وضعیت پس انداز در کشورهای دیگر
فرهنگ پسانداز تنها به ایران مربوط نمیشود، بلکه در تمام فرهنگها چه اروپایی، آفریقایی و چه آمریکایی معجزه پسانداز همواره گوشزد میشود. گزارشهای جهانی نشان میدهد آسیاییها بیشتر از سایر ملل به پسانداز علاقه دارند. بیش از 57درصد از مردم این منطقه هر پول نقدی که به دست میآورند، به سرعت به صندوق پسانداز خود میریزند. این در حالی است که برزیلیها و در کل اهالی قاره آمریکا بیشتر پول خود را مصرف میکنند تا اینکه در یک صندوق پسانداز آن را ذخیره کنند.
از این میان شهروندان روسی بیشتر پول خود را به خرید پوشاک اختصاص میدهند. بنا بر گزارشی که از سوی شرکت ملی پسانداز و سرمایهگذاری در کشور انگلیس منتشر شده است، پیشبینی شده که خانوادههای انگلیسی تا سال 2050، پنجاه درصد از پولهای خود را پسانداز میکنند که این میزان در حال حاضر 43درصد است. با این روند میزان پسانداز در آن کشور به 150میلیارد پوند میرسد که این میزان در حال حاضر 43میلیارد پوند است.
این در حالی است که پسانداز خانوادههای انگلیسی در 50سال پیش تنها یک میلیارد پوند بوده است. در کشور آمریکا اکثر دانشجویان، هزینه تحصیل خود را با ترکیبی از پسانداز خانواده، وام و اشتغال تامین میکنند. تامین هزینه تحصیل فرزندان برای خانوادههای آمریکایی به دغدغهای اساسی تبدیل شده است.
بسیاری از خانوادهها، پسانداز را از هنگام تولد کودک آغاز میکنند. همین مسئله خود بر این نکته تاکید دارد که موضوع پسانداز از یک مفهوم مشترک بین همه خانوادهها با فرهنگهای متفاوت، برخوردار است. به عقیده جورج گلاسون، طلا به شما روی میآورد، اگر حداقل یکدهم از درآمد خود را پسانداز کنید. بنابراین قانون یک دهم یا پسانداز یک قانون بینالمللی است که باید همه به این معجزه، برای جلوگیری از فشارهای مالی روی بیاورند.
همین مقوله پس انداز در دیدگاههای اقتصاددانان بسیار مشهود است. شاید بتوان گفت که تمام اقتصاددانان برجسته دنیا افزایش پسانداز را عامل اصلی دستیابی به رشد و توسعه تلقی کرده و کمبود پسانداز را مشکل اصلی و مانع مهم عدم توسعه کشورهای توسعهیافته میدانند.