RSS
امروز شنبه ، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین اخبار

چرا آینده بازار سهام امیدوارکننده نیست؟

وحشت هوش مصنوعی برای اقتصاد جهانی

رکن اساسی روابط عمومی ها در دنیای امروز انعکاس واقعیت هاست

پیام تبریک مدیرعامل بانک صادرات ایران به مناسبت روز ارتباطات و روابط‌عمومی

مجید ملازاده سرپرست روابط عمومی بیمه دی شد

روابط‌عمومی بانک صادرات روابط‌عمومی برتر دستگاه‌های تابعه وزارت اقتصاد شد

فروش اقساطی بیمه نامه خودرو برای شبکه فروش بیمه دی مهیا شد

سود خالص بالغ بر ۲۴۰۰ میلیارد تومانی بیمه کوثر

پیام تبریک مدیرعامل بیمه کوثر به مناسبت گرامی‌داشت روز ارتباطات و روابط‌عمومی

جهش بی سابقه آمار بیمه البرز در سایه مدیریت جهادی

روابط عمومی نقش مهمی در حفظ شهرت و اعتبار سازمان دارد

سبقت گازی ترکیه از ایران

بیت‌کوین صعود کرد

بیشترین متقاضیان بیمه در کدام بخش ها هستند؟

طلافروشان تعیین تکلیف شدند+ سند

شرایط معافیت از مالیات بر اجاره اعلام شد

افزایش ۵۴ درصدی تورم بخش خدمات

بانک خسیس، بانک دست‌ودلباز

توصیه ۹ فعال بازار سرمایه به سهامداران

شعبه فیجیتال بانک سپه رونمایی شد

مبلغ وام اجاره مسکن اعلام شد

هشدار؛ مراقب مسدود شدن تترهای خود باشید

جدول پرداخت مقرری بیمه بیکاری تغییر کرد

مقصر کیست؟ / بانک مرکزی کجای بازی قرار دارد؟

مجلس با تعطیلی شنبه موافقت کرد

  • محمد طبیبیان از محمدعلی نجفی نوشت

    ایستانیوز:این روز ها خبر قتل همسر دوم محمد على نجفى توسط وى و دستگیرى او بسیارى را متحیر کرده و از ابعاد مختلف حیرت انگیز و تاسف بار است. به گزارش اقتصادآنلاین، من نجفى را از دهه شصت و دانشگاه صنعتى اصفهان مى شناختم که بعدا وزیر شد و به تهران آمد. او فارغ التحصیل ریاضى از دانشگاه ام آى تى و یک نخبه هوش و استعداد بود. در مشاغل مختلف شامل وزیر آموزش و پرورش، وزیر علوم ریس سازمان برنامه همیشه از او به نیکى یاد مى شد به دلیل نقش موثرى که در عمل کرد محیط کار خود داشت و علاوه بر آن حسن سلوک، انسانیت و اخلاق نیکو. نه از دانشجویان او نه همکاران موردى را نمى شناسم که با خشم و کینه از او یاد کنند. وقتى در دور اول ریاست جمهورى آقاى خاتمى رییس سازمان برنامه بود برنامه سوم را تدارک دید و نظم نسبى بودجه اى که ایجاد کرد در زمانى که در آمد نفت هم ناچیز بود سبب شد در آن ایام تورم نسبتا پایین را به ارمغان آورد. به عنوان یک مورد خاطره اى را ذکر مى کنم. در آن زمان رییس هیات امناى موسسه برنامه ریزى هم بود که محل اشتغال من بود. در مهمانى افطارى که براى همکاران سازمان برنامه ترتیب داده بود دوستانى که حضور داشتند گفتند تا مادام که حتى پایین ترین رده هاى کارکنان به نحو وافى پذیرایى نشدند دم در وردى براى خوش آمد گویى ایستاد و لب به غذا نگشود. گرچه من از نزدیک روابط دوستى و معاشرت با ایشان نداشتم، در ملاقات ها و جلسه هاى مختلفى به مناسبت هاى دانشگاهى و حرفه اى تا قبل از دولت آقاى روحانى با وى تماس داشتم. همیشه خصایل انسانى و استعداد ذاتى و دست آورد تحصیلى و مدیریتى او را تحسین مى نمودم. زمانى که مطرح شد قرار است شهر دار شود برخى از دوستان سیاسى اوبه او پیام دادند که از این کار بگذر و این شغل را مپذیر به دلایلى که برایشان مبرهن بود. که البته موفق نشدند. در مدت شهردارى و پس از آن روندى در مورد زندگى او طى شد که در تعارض با همه گذشته او قرار مى گیرد و یک ثروت انسانى، اجتماعى و تجربى را به این روز تیره مى رساند. تاسف من بسیار است هم در مورد سرنوشت شخص نجفى و خانواده او شامل همسر دوم و هم در مورد یک مطلب کلى تر . مسلما نمى توان نسبت به زشتى عملى که انجام شده بى تفاوت بود و ایشان را از مسئولیت به هیچ روى برى دانست. اما مى توان به زبان تمثیل این پوسش را مطرح کرد، قرار بود در جامعه ما ساز و کارهایى تعبیه شود که مس را طلا کند. چه شد که ساز و کار هایى در کار هستند که معکوس عمل مى کنند و طلا را با تنزل ماهیت و ارزش روبرو مى سازد ؟ اگر همه حقایق در مورد این ماجرا مطرح شود شاید کلیدى براى شناسایى این فرا گرد یافت شود.
    ۱۳۹۸/۳/۸