ایستادن در طرف درست تاریخ
مصاحبه‌ای را چند سال قبل ترجمه کردم که اصلاً در فضای عمومی جامعه دیده نشد. مصاحبه‌ای که با پل کروگمن انجام شده بود و در آن مسائل بسیار مهمی مطرح شده بود، اقتصاددان معروفی که نهایتاً نوبل اقتصادی را گرفت، مشاور بیل کلینتون بود و اولین شخصی بود که در نیویورک تایمز سرمقاله می‌نوشت.
 
شاید بسیاری از ایرانیان خبر نداشته باشند که 20 الی 25 سال قبل هیچ استاد اقتصادی در روزنامه مقاله نمی‌نوشت و اساسا آن را ناپسند می‌دانستند. این سد توسط پل کروگمن شکسته شد و پس از او بود که چهره‌های دیگری در این زمینه نوشتند و راه باز شد و اقتصاددانان دیگر هم در روزنامه‌ها بحث و تبادل نظر کردند. در آن زمان، خبرنگاری می‌آید و با کروگمن مصاحبه می‌کند.
 
چند پرسش بسیار مهم در این مصاحبه است که برای من بسیار جالب بود و اینجا مطرح می‌کنم تا مخاطبان هم از آن استفاده کنند. خبرنگار از او سوال می‌کند که شما کسر شأن خود نمی‌دانید در روزنامه مطلب می‌نویسید؟ شما (منظور کروگمن است) باید در مجلات آکادمیک مطلب بنویسید.
 
کروگمن به عنوان یک استاد اقتصاد پاسخ جالبی می‌دهد که توجه مرا جلب کرده است. او می‌گوید: «اگر ما که پیچیدگی‌های اقتصاد را می‌فهمیم، با مردم صحبت نکنیم، کسانی که پیچیدگی‌های اقتصاد را نمی‌فهمند و درک درستی از آن ندارند با مردم سخن می‌گویند، مردم را فریب داده و آنها را گول می‌زنند. مردم را به سمت پوپولیسم و سیاست‌های مردم گرایانه می‌کشانند. پس اگر من می‌خواهم به جامعه خود کمک کرده و ساست‌های درست را اجرایی کنم. زمانی که می‌فهمم اقتصاد چقدر پیچیده است، باید با مردم درباره اقتصاد صحبت کنم.» این اظهارنظر، بسیار مهم است. واقع آن است که سیاست‌هایی که ظاهر جذاب دارند و معمولاً اثرات زودهنگام شیرینی دارند در بلندمدت اثرات سوء به جای می‌گذارد. متاسفانه اقتصاد و جامعه ایرانی در بلندمدت به همین شکل است.
 
بسیاری از بحران‌های اقتصادی کشورمان محصول سیاست‌های به ظاهر جذاب و زیبایی بوده که در گذشته با همراهی توده مردم اجرا شده‌اند. درباره بسیاری از این تصمیمات هم اگر رای‌گیری می‌شد، احتمالاً رای می‌آورده‌اند. اما باید دید چه کسانی در آن برهه کوتاهی کرده‌اند؟ کسانی که در آن زمان متوجه اشکالات این سیاست‌های اشتباه بودند اما صدایی از آنها در نیامد تا این راه غلط پیموده شود، مقصر اصلی بوده‌اند. نکته مهم از نظر من آن است که دو نوع می‌توان استاد، روزنامه‌نگار و اقتصاددان بود، روزنامه‌نگاری که با مردم حرکت کند و روزنامه‌نگاری که جلوتر از مردم حرکت کند. معتقدم، افرادی که جلوتر از جامعه حرکت می‌کنند، اثرات بنیادین‌تری به جای می‌گذارند.
 
باور من این است که در مقطعی در اقتصادمان قرار داریم که چاره‌ای جز اصلاحات اقتصادی نداریم. اصلاحات ضروری تا جایی که ممکن بود عقب افتاده است و روزمرگی‌ها باعث تعویق این اصلاحات شده است اما دیگر به آخر داستان رسیده‌ایم و مجبور به انجام اصلاحات اقتصادی هستیم. این اصلاحات اقتصادی هیچ کدام شیرین نیستند و مانند داروهای مرتبط با بیماری‌ها همگی تلخ هستند. بدن و پیکره بیمار اقتصاد ایران اوضاع نامناسبی دارد. ما باید تعیین کنیم در کدام طرف تاریخ قرار است بایستیم. نباید نگاه کنیم چه کسی و کدام دولت سرکار است؛ باید بینیم چه کسی کار درست انجام می‌دهد و هر فردی که کار درست را انجام می‌دهد باید از او دفاع کنیم.
 
اگر هم در دولتی کار اشتباهی صورت می‌گیرد فارغ از اینکه به آن دولت رأی داده‌ایم یا نه، باید آن را نقد کنیم. حمایت ما از دولت‌ها باید مشروط به اصلاحات اقتصادی باشد. حتی اگر داروی آن تلخ باشد، فضای مجازی پر از فحش باشد و... باید از آن دفاع کرد. فعالان رسانه‌ای و اهل قلم باید دست خود را در دست نخبگان، استادان دانشگاهی، کارشناسان و... قرار بدهند تا مدام بررسی شود آیا سیاست‌ها درست است یا نه.
 
منبع: روزنامه تعادل