بازار کار رهاشده
 
1- بازار کار ایران در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برد که مهم‌ترین شاخصه‌های آن پایین بودن نرخ مشارکت و بالا بودن نرخ بیکاری است. در بهار ۱۴۰۱، به میزان 40.9 درصد جمعیت ۱۵ ساله و بیش‌تر از نظر اقتصادی فعال بوده‌اند، یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفته‌اند. بررسی تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی حاکی از آن است که این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ۱۴۰۰) ۰.۵ درصد کاهش یافته است. جمعیت شاغلان ۱۵ ساله و بیشتر در این فصل ۲۳ میلیون و ۵۷۸ هزار نفر بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل ۹۸ هزار نفر کاهش داشته است. بررسی اشتغال در بخش‌های عمده اقتصادی نشان می‌دهد که در بهار ۱۴۰۱، بخش خدمات با 51.2 درصد بیش‌ترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است. در مراتب بعدی بخش‌های صنعت با ۳۲.۷ درصد و کشاورزی با ۱۶.۰ درصد قرار دارند. نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله حاکی از آن است که ۲۴, ۰ درصد از فعالان این گروه سنی در بهار ۱۴۰۱ بیکار بوده‌اند. بررسی تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان می‌دهد، این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ۱۴۰۰) ۱.۹ درصد افزایش یافته است. بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ۱۸ تا ۳۵ ساله نیز نشان می‌دهد که در بهار ۱۴۰۱، 16.6 درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بوده‌اند. این در حالی است که تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان می‌دهد این نرخ نسبت به بهار ۱۴۰۰، به میزان ۱.۰ درصد افزایش یافته است.
2- شاخص بیکاری، شاخص مناسبی برای نشان دادن وضعیت بازار کار در کشور نیست. وقتی وضعیت اقتصادی نابسامان باشد و مردم به شدت تحت فشار باشند، به‌هر قیمتی و با هر شرایطی وارد بازار کار می‌شوند و هر کاری را با حقوق‌های پایین می‌پذیرند. این وضعیت در مورد زنان بیشتر صادق است؛ زنان با مدارک بالای تحصیلی اگر جایی با حداقل حقوق و بیمه استخدام شوند باید به اصطلاح کلاه خود را بیندازند هوا؛ در صورتی‌که حداقل مزد باید برای افراد کم‌سواد و بدون مهارت باشد. وقتی در ارزیابی بازار کار، فقط به نرخ بیکاری توجه می‌شود، مشکلات بازار کار را همه‌جانبه نمی‌بینیم. در این شرایط است که دولت اعلام می‌کند نرخ بیکاری 9 درصد است و انتظار تأیید و تشویق دارد. البته نرخ بیکاری 9 درصد یعنی وضعیت بازار کار چندان بد نیست. ولی در این شرایط بقیه مسائل مانند مهاجرت نیروی کار، عدم رضایت شغلی، نبود بیمه و نوع شغل و حقوق مناسب نادیده گرفته می‌شود.
 
3- در حال حاضر ما با مهاجرت نیروی کار متخصص روبه‌رو هستیم. هر ساله بین 100 تا 150 هزار نفر از کشور خارج می‌شوند. جای این نیروها در بازار کار خالی می‌ماند و افرادی با تخصص‌های پایین‌تر جای آن‌ها را پر می‌کنند و برای همین شرکت‌ها همواره گلایه دارند که وضع نیروهای متخصصشان مدام بدتر می‌شود. وضعیت دستمزدها نیز در بازار کار مهم است. وقتی می‌گوییم بازار کار دچار بحران است، اصلاً این وضعیت مربوط به نیروی کار ساده نیست. نیروی کار خیلی ممتاز ما هم در وضعیت خوبی است. در این میان نیروی کار متوسط به دلیل اینکه تعدادشان خیلی زیاد است و اقتصاد ما هم تحرکی ندارد که برای این‌ها کاری ایجاد کند، تحت فشار هستند.
 
در حال حاضر دستمزدها برای نیروی کار دارای تحصیلات دانشگاهی، خیلی پایین است. بازار کار در ایران همگن نیست. در حال حاضر نیروی کار کم‌سواد و ساده، خیلی بازار کار بهتری نسبت به نیروی کار باسواد و با تحصیلات دانشگاهی دارد؛ می‌بینید که یک کارگر ساختمانی در مقایسه با یک فوق لیسانس درآمد بیشتری دارد. نیروی کار کم‌سواد و نیمه‌ماهر و غیرماهر ما، تقریباً در اشتغال کامل است و حتی کارفرماها به دنبال نیروی کار افغانستانی هستند تا دستمزد کمتری بپردازند. در بررسی وضعیت بازار کار باید وضعیت گروه‌های مختلف جداگانه بررسی شود.