بازار ایران، در چند دهه اخیر بازار هیجانی و التهابی بوده است
دور هفتم مذاکرات وین ایران و قدرت های جهانی بی نتیجه به اتمام رسید و بعد از 5 روز مذاکره، مسئولان خارجی معتقدند پیشرفتی رخ نداده است. البته ایران می گوید به آینده مذاکرات خوشبین است. اما همین صحبت ها باعث شد که بازار دوباره به هم بریزد و قیمت دلار به 30 هزار تومان هم برسد. البته برخی از سایت ها رقم های 27 هزار تومان را اعلام می کنند، اما این رقم خرید و فروش نمی شود.
 
آنچه مشخص است، این است که ابعاد مذاکرات، سرفصل ها و آنچه را که برای مسیر اصلی رفع مشکلات بین ایران و گروه 5 +1 هنوز مشخص نیست و مقامات مسئول در وزارت خارجه و سایر مسئولان هیچ کدام سر فصل ها را عنوان نکرده اند. آنها فقط اشاره کرده اند که هدف ایران این است که امریکا تحریم ها را بردارد و در گام دوم، ایران به تعهدات خودش پابند باشد. آنچه در این دوره مسئولان گفته اند، این بوده که ما پیشنهاداتی داده ایم و منتظر هستیم مورد بررسی مقامات گروه 5+1 قرار بگیرد و بعد از اینکه آنها نقطه نظرات را دادند، ما دور بعد مذاکرات را شروع می کنیم.
 
اما از آنجایی که بازار ایران در این چند دهه اخیر، بازار هیجانی و التهابی بوده شکی نیست که به صورت کاملا غیرواقعی، غیرمنطقی و غیر معقول تحت تاثیر هیجانات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار بگیرد. هیچ چیز منطقی برای این وضعیت وجود ندارد. از طرفی هم این هیجانات چیزی نبوده که امروز به آن رسیده باشید، همیشه این وضعیت حاکم بوده است.  
 
البته باید دقت کرد که بخشی از وضعیت هیجانی بازار همیشه از طرف سودجویان است که به دنبال سود بادآورده هستند. آنها به التهاب بازار دامن می زنند. آنها می گویند مذاکرات به نتیجه نرسیده است و مدام بار منفی به بازار تحمیل می کنند. همین بار منفی هم مشکل ساز است و از عوامل تحریک کننده بازار محسوب می شود.
 
با تمام این صحبت ها، از نظر من، این وضعیت بیشتر جنبه هیجانی دارد تا منطقی. ما همیشه از این وضعیت لطمه خورده ایم و همانطور که می بینیم همچنان هم ادامه دارد.
 
با توجه به این موارد، امکان پیش بینی آینده مقدور نیست. در واقع هیچ کس نمی تواند پیش‌بینی‌ای داشته باشد. چرا که اقتصاد بر بنیان های عقلی استوار است و بنیان های آن مبنای محاسبات ریاضی دارد. زمانی هیچ کدام از این بنیان‌ها وجود نداشته باشد، چطور می توان اظهارنظر کرد. بنابراین هر گونه اظهارنظری هم شتاب زده یا برای کسب منافع گروه خاص بوده است. الان به وضعیت اقتصاد کشور نگاه کنید. فکر می کنید با چنین رکود اقتصادی، آیا مردم نیاز به خرید ارز دارند؟ وقتی قیمت جهانی بسیار گران است، کسی که بخواهد به سفر خارجی برود، باید هزینه های سرسام آوری را تقبل کند. پس ما این میزان متقاضی ارز در کشور نداریم. البته که همه مردم برای سفر به دنبال خرید ارز نیستند و برخی برای تبدیل ریال به دلار و حفظ سرمایه خود ارز می خرند، اما همین اتفاق هم رفتار ناموزون اجتماعی است. شرایط اقتصادی کشور،‌ شرایط التهابی است، وگرنه این میزان خریدار ارز در کشور وجود ندارد و بیشتر آنها سوداگر بازار هستند.