دولت به ‏تنهایی قادر به مبارزه با فساد نیست
مهم‏تر‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ین مانع توسعه اقتصاد فساد است که در تمام بخش‌های ‏‏اقتصادی کشور رخنه کرده؛ جریان فساد در ایران بسیار نهادینه شده و چون به طور ریشه‌ای ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏با آن برخورد نشده است همچنان شاهدیم که با وجود ورود سران سه قوه همچنان مشکلات متعددی در این زمینه وجود دارد و فساد کمتر نشده است‏. ‏‏‏در وضع موجود نظام ارزشی حاکم بر تصمیم‌گیران و تصمیم‌‏سازان از بین برنده فساد نیست‏. ‏‏‏چون از منظر فقهی عمدتا فساد بر مسئله حجاب، موسیقی و نوشیدنی‏‌های ‏‏حرام و موارد این‏چنینی تمرکز دارد و نگرش نظام ارزشی طوری شده که فسادهای اداری، اجرایی و اقتصادی را خارج از محدوده وظایف عملی خود می‌‏داند و عملا این موضوع را برعهده دستگاه‌های ‏‏ذی‏ربط گذاشته که این دستگاه‌ها ‏هم توان مقابله با این حجم گسترده از فساد را ندارند‏. ‏‏‏
 
در کنار این مسئله مجموعه قوانین و نظام انتخاب و انتصاب مدیران دایره بسیار محدودی در این 4 دهه گذشته پیدا کرده که بهترین و شایسته‌‏ترین ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏افراد را انتخاب نمی‌کند‏. ‏‏‏بسیاری از افراد منتخب آنقدر توانمند نیستند که در قدرت و امکاناتی در اختیارشان قرار گرفته بتوانند خودشان را کنترل کنند و به فساد ورود نکنند‏. ‏‏‏مجموعه این عوامل موجب شده تا فساد گسترده شود و مبارزه سخت در حد اعدام هم تاکنون نتواند مانع باشد‏. ‏‏‏فساد در کشور ما در دو سطح وجود دارد: یک نوع آن در سطح کلان است که از طریق افراد ذی‌‏نفوذ سیاسی و اجرایی در داخل دستگاه‌های ‏‏حاکمیتی و بیرون صورت می‌گیرد که البته به هم مرتبط‏‌‌اند‏. ‏‏‏یک نوع فساد گسترده‌‏تر خرد در حد کارکنان اداری-اجرایی است که امضاهایشان صاحب قدرت است‏. ‏‏‏البته این امضاها در هر دو سطح وجود دارد‏. ‏‏‏لذا خیلی زمینه و بستری وجود ندارد که به صورت ویژه با این نوع فسادها برخورد شود و همین، مانع جدی برای رشد، توسعه و پیشرفت کشور شده است.
بنابراین فساد موجود در کشور از بین نمی‌‏رود مگر اینکه مجموعه‌ای ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏از ساختارهای فعلی که فسادپرور هستند، اصلاح شوند که این ساختارها از نظام ارزشی شروع می‌‏شوند تا مجموعه‏‌ای ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏از ساختارهای اداری، اجرایی، نظارتی، قضایی و قانونی‏. ‏‏‏همه این‏ها ‏بسترساز و حتی وسوسه‏‌کننده فاسدان هستند‏. ‏‏‏بسیاری از این فسادها هم فقط به دولت برنمی‌گردد‏. ‏‏‏بخشی در چارچوب عملکرد قوه قضاییه و حتی قوه مقننه قابل‌توضیح است‏. ‏‏‏مبارزه با فساد هم به تنهایی خارج از عهده دولت است به عنوان قوه مجریه، دولت حتی در محدوده اجرایی خود دستش به هیچ عنوان باز نیست‏. ‏‏‏گرچه ارتقای سلامت اداری و شفافیت اهمیت بالایی دارد و باید مورد توجه قرار گیرد اما موانع متعددی چون قانون‌گریزی، قوانین متعدد و بد و گاه همکاری نکردن قوه قضاییه در مبارزه با فساد مشکلات زیادی را برای دولت به‌وجود آورده است‏. ‏‏‏در این زمینه به نظر می‌رسد همراهی سایر قوا از اصول اصلی تحرک دولت به سمت مبارزه با فساد است‏. ‏‏‏لذا نباید فقط دولت را در بحث مبارزه با فساد مورد خطاب قرار داد آن هم در شرایط کنونی که ساختارها شکل گرفته‏‌اند و دولت جدید نمی‌‏تواند در ساختارهای اداری- اجرایی و بوروکراسی کندکننده پیشرفت تغییرات اساسی ایجاد کند‏. ‏‏‏مبارزه با فساد یک کار گسترده و وسیع نیاز دارد با همکاری همه دستگاه‏‌ها ‏که ریشه آن هم به نظام ارزشی و نگرشی برمی‌گردد یعنی باید از همان ابتدا در نوع استخدام کارکنان و انتصاب مدیران تغییر اساسی ایجاد شود و در مقابل، مجازات‏‌ها ‏سنگین‏‌تر شود و از طرفی وضعیت اقتصادی و معیشتی توده کارکنان و کارمندان هم به گونه‏‌ای ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏بهبود پیدا کند که برای انجام فساد وسوسه نشوند.
 
آینده نگر