ایستانیوز:ترامپ امسال نسبت به ۲۰۱۶ حدود ۷ میلیون رأی بیشتر آورد، اوضاعش در میان رایدهندگان لاتین و سیاه بهتر شد و حزب جمهوریخواه طی سالهای آینده به احتمال زیاد کنترل سنا را هم در دست خواهد داشت؛ همه اینها یک نتیجهگیری واضح دارد: پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶ اتفاقی نبود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،بعد از چند روز بلاتکلیفی و بالا و پایین شدن نتایج، بالاخره معلوم شد جو بایدن رئیسجمهور بعدی آمریکا خواهد بود.
اما نگذارید شلوغی و دعواهای حقوقی پس از آن، مهمترین نتیجه این انتخابات را مخفی کند: اینکه چقدر نزدیک بود ترامپ ببرد. بر خلاف آنچه که نظرسنجیها و شمار زیادی از متخصصان پیشبینی کرده بودند، انتخابات امسال انتخابات بسیار نزدیکی بود.
و اینها این سؤال را پیش میآورد که معنای واقعی این انتخابات برای آینده آمریکا چیست؟ تحلیلگران عملکرد قدرتمند ترامپ در انتخابات را به خستگی مردم از قرنطینه یا نگاه مثبت مردم به موفقیت ترامپ در حوزه اقتصاد - دستکم قبل از کرونا - نسبت میدهند. اما اینها همه ماجرا را توضیح نمیدهد. اینکه چطور بعد از چهار سال جنجال و رسوایی، فساد و شکست پشت شکست، تقریباً نیمی از مردم آمریکا همچنان از یک دیکتاتور، نژادپرست و دروغگوی سریالی حمایت میکنند که بزرگترین بحران سلامت قرن اخیر را به بدترین شکل ممکن مدیریت کرد. مردم به علاوه آگاهانه سنگدلی، نژادپرسی و ضدزن بودن ترامپ را نادیده میگیرند یا کاملاً با آن موافقند. نداشتن کنجکاوی یا اطلاعات نسبت به امور دولتی و کشورهای دنیا، بیتوجهی او به قانون و آزادی رسانهها، و تلاشش برای نابودی نهادهای دموکراتیک برای این گروه از مردم اصلاً اهمیتی ندارد. در سال ۲۰۱۶ گروهی از جمهوریخواهان به ترامپ رأی دادند چون چیز زیادی دربارهاش نمیدانستند یا فکر میکردند که مسئولیتهای سنگین ریاستجمهوری او را به یک سیاستمدار تبدیل میکند. در انتخابات ۲۰۲۰ کسی نمیتوانست چنین دلیلی بیاورد. ما همه دقیقاً میدانستیم که ترامپ کیست.
نکته اینجاست که ترامپ امسال نسبت به سال ۲۰۱۶ حدود ۷ میلیون رأی بیشتر هم آورد. اوضاعش در میان رایدهندگان لاتین و سیاه بهتر شد و حزب جمهوریخواه طی سالهای آینده به احتمال زیاد کنترل سنا را هم در دست خواهد داشت. همه اینها یک نتیجهگیری واضح دارد: پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶ اتفاقی نبود. درست است که بایدن انتخابات را برد، اما ما همه حالا در آمریکای ترامپ زندگی میکنیم.
چرا این را میگویم؟ اول از همه، نمایش قدرت ترامپ و حزب جمهوریخواه در انتخابات به این معناست که با وجود شکست ترامپ، قرار نیست او صحنه سیاست را ترک کند و جمهوریخواهان هم او را پس نخواهند زد. قبل از انتخابات به نظر میرسید که قدرت ترامپ در حزب به سرعت در حال کاهش است: جمهوریخواهان بیشتر و بیشتری در خفا بحث میکردند که حزب نیاز به اصلاحات دارد و چهار سال دیگر ترامپ به معنای کاهش شانس آنها در انتخابات کنگره است. اما حالا حامیان ترامپ در کنگره آنچنان در انتخابات خوب رأی آوردهاند – به خصوص کسانی مثل لیندسی گراهام که انگار خود را با چسب قطرهای به ترامپ چسباندهاند - که به نظر نمیرسد جمهوریخواهان فراوانی باشند که بخواهند در آینده نزدیک از ترامپ یا ترامپیسم اعلام برائت کنند.
ترامپ قدرتمند که حالا حزب و گروه بزرگی از مردم را پشت خود دارد، همچنان سطح عظیمی از توجه و حمایت را به خود جلب خواهد کرد: یا به عنوان رهبر بالفعل مخالفان یا ستاره یک برنامه تلویزیونی سیاسی پربیننده، یا به عنوان فعال توئیتری شدیداً تاثیرگذار و یا غول رسانهای. او به این صورت تلاش خواهد کرد جلوی دموکراتها قلدری کند و تضعیفشان کند و همزمان آنچنان به لحاظ روحی/روانی به جمهوریخواهان فشار بیاورد که مواضع سرسختانهتری علیه دولت بایدن بگیرند و کار را برای او سختتر کنند. سخنرانیهای ترامپ پس از انتخابات، با ادعاهای بیپایه و اساسش علیه سلامت رأیگیری نشان داد که او روند چهار سال گذشتهاش را ادامه خواهد داد. برَد پارسکِیل، اولین مدیر مبارزات انتخاباتی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ چند روز پیش به نیویورکتایمز حرف خوبی زد: «قرار نیست بعد از انتخابات حساب توئیتر ترامپ یا تواناییاش در کنترل روندهای خبری متوقف شود.»
در این میان جمهوریخواهان سنتیتر و میانهروتر که همیشه مخالف ترامپ بودهاند – به خصوص از مقامات سابق دولتهای جمهوریخواه که به نهادهای کلاسیک سیاست آمریکا باور داشتند - همچنان در حاشیه باقی خواهند ماند یا کلاً حزب را ترک خواهند کرد.
و همه اینها به معنای آیندهای تیره و تار برای کشور خواهد بود. جمهوریخواهان به احتمال زیاد کنترل سنا را حفظ خواهند کرد و این یعنی فلج قانونگذاری چهار سال گذشته همچنان ادامه خواهد یافت. در آمریکا وقتی که روسای جمهور کنگره را در دست دارند، اصولاً تا اولین انتخابات میاندورهای جز یکی دو دستاورد بزرگ کار خاصی نخواهند کرد و در این انتخابات میاندورهای اصولاً حزبشان میبازد. حالا که بایدن کنگره را به طور ناقص در دست دارد (مجلس نمایندگان دموکرات و سنای جمهوریخواه) اوضاعش بدتر خواهد بود. و زیاد اهمیت ندارد که اصولاً او به عنوان سیاستمداری مشهور است که میتواند با همه معامله کند.
درست است که بایدن تلاش میکند لحن واشنگتن را عمل کند، و او بین جمهوریخواهان هم طرفدار دارد و رابطهاش با سنا بد نیست، اما سالهای ریاستجمهوری اوباما نشان داد که تا زمانی که جمهوریخواهان همچنان «نه» بگویند شانس مصالحه و انجام دادن کار واقعی نزدیک به صفر است. وقتی حکومت اینچنین دوپاره است، احتمالاً در حوزههای گوناگون شاهد بیعملی خواهیم بود. در مورد کرونا احتمالاً بایدن از قدرتش به عنوان رئیسجمهور استفاده خواهد کرد و شاهد بهبودهایی خواهیم بود. در مورد اقتصاد، او به بدون کنگره نمیتواند کاری از پیش ببرد. اگر بایدن نتواند برای مردم صدمهدیده از کرونا کمک اقتصادی برساند و کنگره نگذارد او پول خرج کند، بازارها دچار مشکل میشوند و بیثباتی مالی بالا میرود. بدون اقدام هماهنگ قوای مجریه و مقننه، قرار نیست بحران کرونا بهتر شود.
آمریکا در اصل بهترین فرصتش را در اخراج واقعی ترامپ از صحنه سیاست از دست داده است و آمریکای ترامپ به معنای تداوم اختلاف مداوم دموکرات/جمهوریخواه و حکومتی ناتوان است. خشم مردم از ناتوانی بایدن به معنای دوقطبیشدن بیشتر کشور است و شانس همکاری دو طرف پایینتر خواهد آمد و احتمال خشونت میان مردم بالاتر خواهد رفت.
بایدن گفته که میخواهد شکاف میان ملت را التیام ببخشد و طوری حکومت کند که همه را به هم نزدیکتر کند. و این حالا دور از دسترس به نظر میرسد. اوباما هم میگفت میخواهد همین کار را بکند و نتیجهاش این شد که جمهوریخواهان بدقلقتر و سرکشتر شدند و بخش بزرگی از مردم نفرتشان از طرف مقابل بالاتر رفت و توهم توطئه فراگیرتر شد. حالا که در این انتخابات، رویکرد ترامپ، با تمام زشتی و بیهودگیاش، توسط گروه بزرگی از مردم تأیید شده، تصورش دشوار است که ببینیم بایدن در حال التیامبخشی جامعه است. به آمریکای ترامپ خوش آمدید!/ آینده نگر