ایستانیوز: یک درصد از ثروتمندان دنیا بخش اعظم سرمایههای خود را بهصورت اوراق قرضه و سهام نگهداری میکنند و در بازارهای مالی بسیار فعال هستند درحالیکه مردم عادی بخش اعظم سرمایه عمرشان در ارزش املاکشان نهفته است که در جریان بحرانهای مالی و افت قیمت ملک در دنیا، ارزش داراییها و ثروت آنها سقوط میکند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،اقتصاد دنیا در اثر همهگیری کرونا با چالشهای زیادی روبهرو شده است و نگرانیهای زیادی در مورد روزهای آینده هم وجود دارد. اقتصاددانان در مورد تأثیر این بحران روی اقتصاد و تبعات آن روی وضعیت اقتصادی دنیا در سالهای آتی دیدگاههای مختلفی دارند ولی اغلب نمیتوانند روزهای روشنی را برای اقتصاد دنیا تصور کنند. اخیراً پل کروگمن، نوبلی است و استاد اقتصاد دانشگاه نیویورک و ستوننویس ثابت نیویورکتایمز مصاحبهای با وبسایت صندوق بینالمللی پول انجام داد و وضعیت اقتصادی دنیا در روزهای کرونایی را تشریح کرد. او که هم تجربه فعالیت در عرصه اقتصاد را دارد و هم یک روزنامهنگار شناخته شده دردنیا است میگوید نگرانیهای زیادی برای روزهای آتی دارد و معتقد است دنیا با عوامل بحرانآفرین زیادی دستبهگریبان خواهد بود. متن کامل گفتوگوی او را در اینجا میبینید.
به نظر شما شرایط کنونی اقتصاد دنیا چگونه است و تأثیر همهگیری کرونا روی اقتصاد دنیا را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما هنوز در مراحل اولیه بحران قرار داریم و انتظار میرود موجهای دیگری از تعطیلی فعالیتهای اقتصادی و تهدیدهای ویروسی در دنیا وجود داشته باشد. به نظر من وضعیت کنونی بسیار نگرانکننده است ولی مسئله مهم سختیهایی است که در آینده نزدیک در اقتصاد مشاهده خواهد شد. در ماههای آینده، سختیهای زیادی اقتصاد دنیا را هدف قرار میدهد. سختیهایی که از محل تعطیلی دوباره فعالیتهای اقتصادی ایجاد میشود و بر موج بیکاران در کشورها اضافه میکند. افزایش بیکاران در شرایطی که اغلب دولتها دیگر توان ارائه کمکهای مالی یا پرداختهای مستقیم را به مردم ندارند، میتواند مشکلات بیشتری برای اقتصاد ایجاد کند. تصور کنید در جریان اولین موج تعطیلی فعالیتهای اقتصادی دولت امریکا بودجهای برای ارائه وامهای کمبهره و کمک مالی به کسبوکارهای آسیبدیده در نظر گرفت. برخی از این کمک استفاده کردند و نیروهای خود را برای بازه ۴ تا ۶ ماه اخراج نکردند به این امید که شرایط تا ۶ ماه بعد عادی خواهد شد. حال که ما در هفتمین سال ماه میلادی هستیم، نهتنها اوضاع بهتر نشده است بلکه هرروز اخباری در مورد رکوردهای تازه ابتلا به بیماری در کشورهای مختلف منتشر میشود. برخی از کشورها محدودیتهای اقتصادی را بازگرداندهاند و برخی از قرنطینههای جدید صحبت میکنند. پس شرایط نهتنها بهبود نیافته بلکه بدتر هم شده است. در این وضعیت دولت هم بودجهای برای حمایت از کسبوکارها ندارد و آنها هم چارهای جز تعدیل نیرو یا تعطیلی کامل فعالیت خود ندارند. این یعنی افزایش بیکاری، کاهش قدرت خرید و بحران بیشتر در اقتصادی که هماکنون هم با چالشهای بزرگی دستبهگریبان است.
به نظر شما سیاست تزریق به اقتصاد که توسط دولتها اجرا شد، سیاست درستی بود یا خیر؟ بسیاری بر این باورند که در شرایطی که اغلب دولتهای صنعتی در دنیا بدهکار هستند، اجرای این سیاست بر بار بدهیها افزوده است و مشکلات اقتصادی بیشتری را برای نسلهای آینده ایجاد خواهد کرد. آیا این دیدگاه درست است؟
بهترین سیاستی که در ابتدای بحران کرونا در دنیا اجرا شد، تزریق به اقتصاد و ارائه دستمزدهای بیکاری در سطح وسیع به افرادی بود که کارشان را ازدستداده بودند. این کار باعث شد تا مصرف کاهش پیدا نکند و از فاجعهای بزرگ جلوگیری شود. البته این تزریقها بیشتر در کشورهای صنعتی انجام شد ولی نتوانست از افت نرخ رشد اقتصادی و افزایش نرخ ورشکستگیها جلوگیری کند. در کشورهای درحالتوسعه و فقیر دنیا امکانات مالی لازم برای اجرای این سیاست نبود و به همین دلیل تأثیر اقتصادی بحران کرونا روی این کشورها بزرگتر است. در مورد بدهکاری دولتها قبل از شروع کرونا هم باید به این مسئله اشاره کنم که نگرانی اقتصاددانان در این مورد صحیح است ولی در شرایط فعلی دولتها چارهای جز تزریق به اقتصاد و افزایش بار بدهی ندارند. درواقع انتخاب بین تزریق توسط دولتهای بدهکار یا عدم تزریق اقتصادی توسط آنها، انتخاب بین بد و بدتر بود و تمامی دولتهای دنیا گزینه اول را انتخاب کردند.
به نظر من حتی در شرایط فعلی هم باید سیاست تزریق به اقتصاد ادامه پیدا کند زیرا این تنها ابزار در دست ما برای مقابله با رکود ناشی از کرونا و تسریع روند بازسازی اقتصادی بعد از شناسایی درمانی برای این بیماری است. ولی در اغلب کشورهای دنیا دیگر خبری از تزریقهای جدید به دنبال ایجاد موجهای تازه از بیماری شنیده نمیشود. اگر دولتها بستههای حمایتی از مردم و کسبوکارها را ارائه ندهند، باید منتظر روزهای بسیار سختی در اقتصاد دنیا باشیم.
در جریان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ میلادی و در سالهای احیای اقتصادی شما بارها در مورد ضرورت تقویت زیرساختهای اقتصادی کشورها برای افزایش قدرت آنها در مقابله با شوکهای اقتصادی صحبت کردید. به نظر شما بحران کنونی با بحران سال ۲۰۰۸ چه تفاوتهایی دارد و دنیا برای مقاومتر شدن در برابر شوکهای اقتصادی باید از چه سیاستهایی استفاده کند؟
به نظر من بحران اقتصادی کنونی بسیار وسیعتر و مخربتر از بحران سال ۲۰۰۸ است. برای من تجربهای تازه است که مشاهده میکنم شرایط بهسرعت بحرانی میشود و ما تقریباً برای مقابله با این شرایط هیچ ابزاری در اختیار نداریم. این سرعت تخریب اقتصادی در تاریخ بیسابقه بوده است و شرایط اقتصادی دنیا هم هرروز بدتر میشود ولی مسئله این است که دلیل بحران کنونی مشکلات اقتصادی و سیاستهای نادرست نبود.
شاید بهتر باشد از وضعیت سال ۲۰۰۸ شروع کنم. نکته مهم این است که در جریان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ میلادی ما اجازه تضعیف زیرساختهای مالی و اقتصادی را دادیم، ما سیاستهای نادرست اجرا کردیم، وامهای بدون پشتوانه دادیم و بعد خانههایی که با این وامها خریداریشده بود را باقیمت خیلی پایینتر برای دریافت اصل وام تصاحب کردیم. در این سال ضعف سیاستهای اقتصادی و بیتوجهی به اصول تأییدشده اقتصادی باعث بحران شد. حتی قبل از آغاز بحران مالی در سال ۲۰۰۸ هم ما اجازه دادیم سطح بدهیهای دولتی با سرعت افزایش پیدا کند، پیچیدگیهای زیادی در فضای مالی دنیا ایجاد شود و سطح آسیبپذیری اقتصاد افزایش یابد. ما برای حل هیچیک از مشکلات چارهای نیندیشیدیم و اقتصاد را در وضعیتی قرار دادیم که این ضعفهای زیرساختی سرعت تخریب اقتصاد را بیشتر از انتظار ما کرده است. شرایط اقتصادی دنیا در سال ۲۰۰۸ مانند حبابی بود که دیر یا زود میترکید و این اتفاق افتاد. به دلیل همین ضعفهای زیرساختی بود که اصلاح اقتصاد، خروج از رکود و بازگشت به رشد اقتصادی بعد از بحران سال ۲۰۰۸ چندین سال طول بکشد.
حال در مورد شرایط کنونی صحبت کنیم. بحران کنونی بزرگتر از بحران ۲۰۰۸ است. سرعت تخریب اقتصاد بالاتر است، سرعت رشد بیکاری بیشتر است و سرعت کاهش قدرت خرید مردم و افت ارزش پولی کشورهای درحالتوسعه بیش از سال ۲۰۰۸ است. اما باوجوداینکه بحران کنونی بسیار بزرگتر و شدیدتر از بحران سال ۲۰۰۸ میلادی است، یک تفاوت بسیار مهم با آن بحران دارد. این بار بیمسئولیتیهای سران اقتصادی دنیا یا تصمیمات نادرست اقتصادی باعث ایجاد بحران نشد بلکه اتفاق غیرمنتظره در حوزه بهداشت و سلامت دنیا را با چالش روبهرو کرد. این بار ما نمیتوانستیم این بحران را پیشبینی کنیم، شرایط را برای عدم وقوع بحران آماده کنیم یا اقتصاد را برای کمتر شدن شدت آسیبپذیری تجهیز کنیم. این بار در مقابل یک ویروس مهلک ایستادیم و جنگی جهانی را شروع کردیم. تمام کشورهای دنیا درگیر شدند و همه با چالشهای زیادی روبهرو شدند اما یک جنبه مثبت هم وجود دارد. بدون شک با برطرف شدن مشکل همهگیری کرونا، شرایط بهسرعت به وضعیت رشد بازمیگردد و روند بازسازی اقتصادی سریع خواهد بود. ازنظر من رشد اقتصادی v شکل خواهد بود زیرا دلیل وقوع بحران، ضعفهای زیرساختی اقتصادی نبوده است.
در نتیجه این بحران و تعطیلی فعالیتهای اقتصادی شمار زیادی از افراد بیکار شدند. امریکا و بریتانیا بالاترین نرخ بیکاری تاریخ خود را تجربه میکنند. اما همزمان ما شاهد رشد بازارهای مالی و افزایش سودآوری فعالان در این بازارها هستیم. چگونه میتوانید این وضعیت دوپهلوی اقتصاد را توضیح دهید؟
عملکرد بازار سهام تنها تصویری از طرز تفکر افراد یا تصور آنها در مورد میزان سودآوری سرمایهگذاری در بازارهای مالی نیست بلکه با تحلیل عملکرد بازار میتوان نکات مهمتری را دریافت. عملکرد بازار سهام در کشورهای مختلف نشان میدهد که سرمایهداران چه گزینههایی برای سرمایهگذاری در اختیار دارند و در مورد سودآوری سرمایهگذاری در بازارهای دیگر چه تصوری دارند. در شرایط فعلی اقتصادی که سرمایهگذاری در تمامی بازارها غیرسودده است، تنها سرمایهگذاری سودآور بازار سهام است و هجوم سرمایهها به این بازار است که زمینه را برای رشد ارزش آن فراهم کرده است. بهعنوانمثال سود اوراق قرضه دهساله دولت امریکا در شرایط فعلی ۰.۷ درصد است که نرخی بسیار پایینتر از نرخ تورم فعلی امریکا است. بنابراین مردم وارد بازار سهام میشوند زیرا سودی بیش از ۰.۷ درصد به دست میآورند و البته ریسک فعالیت در این بازار را هم میپذیرند.
مسئله دیگری که باید مدنظر قرار بگیرد، نحوه عملکرد ویروس و سرعت ابتلای مردم به بیماری کرونا است. بررسیها نشان داده است در یک ماه گذشته دنیا موج تازهای از بیماری را تجربه کرده است و شمار مبتلایان هرروز بیشتر میشود که این مسئله اوضاع را سختتر میکند. افزایش بیماران و چالشهای اقتصادی ناشی از آن، سودآوری بازارها را کم خواهد کرد ولی شمار زیادی از مردم هستند که تصور میکنند اگر درگذشته توانستهاند از سرمایهگذاری در بازار سهام سود کسب کنند، در آینده هم شرایط بر همین منوال خواهد بود. به نظر من این سادهلوحی است.
با توجه به رشد اغلب بازارهای مالی در دنیا همزمان با افزایش شمار مبتلایان و افزایش چالشهای اقتصادی، به نظر میرسد شمار کمی از مردم سهم بیشتری از اقتصاد دنیا را به خود اختصاص میدهند و تداوم بحران کرونا و رشد بازارهای مالی میتواند به افزایش نابرابریهای اقتصادی در جهان بینجامد؛ نظر شما در این مورد چیست؟
این وضعیت همیشه در اقتصاد دنیا وجود دارد زیرا همیشه بخش اعظم سهام شرکتهای بزرگ در اختیار شمار کمی از سرمایهداران است. بنابراین زمانی که ارزش سهام در بازارهای مالی دنیا بالا میرود، درواقع ثروت تنها یک درصد از جمعیت جهان افزایش پیدا میکند. این افراد ثروتمندانی هستند که بخش اعظم سرمایههای خود را بهصورت اوراق قرضه و سهام نگهداری میکنند و در بازارهای مالی بسیار فعال هستند درحالیکه مردم عادی بخش اعظم سرمایه عمرشان در ارزش املاکشان نهفته است که در جریان بحرانهای مالی و افت قیمت ملک در دنیا، ارزش داراییها و ثروت آنها سقوط میکند.
بنابراین کاملاً درست است که این بحران و افزایش ارزش بازار سهام باعث افزایش ثروت ثروتمندان میشود و نابرابری اقتصادی را افزایش میدهد ولی این رشد ثروت تنها روی کاغذ است. به نظر من سختی کار زمانی است که تفاوت درآمدها بیشتر شود.
آینده نگر/ ترجمه: مونا مشهدی رجبی/منبع: صندوق بینالمللی پول