ایستانیوز:«من قصد قتل نداشتم؛ زندگی در آن محله از من خلافکار ساخت» این جمله را چهار سال پیش، متهم یکی از پروندههای قتل در دادگاه کیفری تهران به زبان آورد.
او اکنون در آستانه اعدام قرار دارد اما اگر این اتفاق هم رخ بدهد، تفاوت چندانی در اصل ماجرا به وجود نمیآید؛ اینکه زندگی در محلههایی با انباشت آسیبهای متعدد اجتماعی، باعث خلافکار شدن افراد و رشد بزهکاری میشود. به عبارت دیگر بیکاری، فقر و اعتیاد، هم باعث تغییر در نوع تصمیمگیری افراد میشود و هم بروز جرائم مختلف ناشی از همین آسیبها، سرمایهگذارها را فراری میدهد تا در نهایت بستری برای افزایش اشتغال و بهبود شرایط زیست اجتماعی مهیا نشود. متهم در یکی از محلههای شرق تهران زندگی میکرد که پاتوق اصلی توزیع و مصرف مواد مخدر به حساب میآید. روز حادثه، مقتول به دلیل مصرف مشروبات الکلی شرایط طبیعی نداشت. کار به فحاشی کشید و در نهایت ضربه چاقوی متهم، پرونده قتل را گشود. فقر بزرگترین شاخصه این محله و سایر محلههای مشابه است. آمارهای متعددی از خط فقر در ایران اعلام میشود؛ مثلاً کمیته امداد میگوید 16 میلیون نفر در ایران زیر خط فقر هستند اما یک نماینده مجلس پشت تریبون از آمار 40 میلیون نفری میگوید. تمام این آمارها اما واقعیت کوچکتر شدن سفره مردم و افزایش فقرا در سالهای اخیر را نشان میدهد. شاید قابل استنادترین گزارش مربوط به مرکز پژوهشهای مجلس باشد که خط فقر خانوارهای ایرانی را بین 2.7 تا 3.5 میلیون تومان برآورد کرده است. این مرکز میگوید در سال 96 حدود 9 میلیون ایرانی زیر خط فقر بودندکه این تعداد فقط در عرض یک سال به 13 تا 24 میلیون نفر رسیده است. با توجه به شرایط اقتصادی و رشد حداقل دوبرابری قیمت عمده کالاها احتمالاً این میزان در سال 98 نیز رشد کرده یا دستکم حول همین اعداد گردش کرده باشد. آمارهای دولت میگوید نرخ بیکاری در سیری نزولی قرار گرفته و تا پایان دیماه 98 به 10.6 درصد رسیده است. این در حالی است که همزمان رشد اقتصادی نه ماهه 98 به منفی 7.6 درصد هم رسید. تمام این بحرانهای اقتصادی باعث افزایش جرائم میشود که بارزترین آنها سرقت است. رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در مهرماه 98 گفت که در 6 ماهه اول سال 98 میزان سرقت رخ داده در پایتخت ایران به نسبت مدت مشابه سال 97 حدود 2 درصد رشد داشت؛ بزهکاری، آیینه تمامنمای بیکاری است.
شرایط تغییر میکند؟
فقر، تصمیمگیری انسانها را با اختلال مواجه میکند، آنها را به سمت انتخابهای نامناسب سوق میدهد و مهر بزهکاری را بر زندگیشان مینشاند. آمارها نشان میدهد نزاع در سالهای اخیر رشد داشته است که از کاهش آستانه تحمل شهروندان به دلیل مشکلات اقتصادی متعدد حکایت دارد. اِلدار شَفیر، روانشناس دانشگاه پرینستون میگوید: «همهچیز حول محور کمیابی میچرخد؛ کمیابی ذهن شما را اشغال و دایره توجه شما را معطوف به فقدان بلافصل میکند. به جلسهای که پنج دقیقۀ دیگر شروع میشود یا قبضهایی که باید تا فردا پرداخت شوند؛ چشمانداز بلندمدت از پنجره خارج میشود.» به نظر میرسد با توجه به امیدواری اندک به بهبود شرایط اقتصادی حداقل در کوتاهمدت، میزان سرقت یا بزههای دیگر رشد کند یا حداقل کاهش پیدا نکند.
عالیه شکربیگی،جامعهشناس می گوید: بدون شک فقر و بیکاری از عوامل اصلی گرایش افراد به بزهکاری است. در تحقیقی که سال گذشته در دانشگاه انجام داده بودیم به این نتیجه رسیدیم که مشکلات اقتصادی یکی از 4 بحران اصلی خانوادههای تهرانی است. این تحقیق را میشود به کل ایران هم تعمیم داد. بنابراین وقتی خانوادهای نتواند هزینههای روزانه خود را تأمین کند، یقیناً با آسیبهای اجتماعی مواجه خواهد شد. مسائلی همچون اعتیاد، سرقت، فحشا و... جزو همین آسیبها هستند.
او در ادامه می گوید: در سالهای اخیر به دلیل بحرانهای اقتصادی، جامعه ایران شاهد فقر قشر بیشتری از مردم بوده است. حتی افرادی هستند که به خاطر فقر مجبور به تن دادن به رفتارهای ناهنجار شدهاند. برخی خانوادهها هستند به دلیل کمبود درآمد قادر به خرید برخی اقلام غذایی مانند گوشت نیستند. این موارد همگی باید دیده شود و راه چارهای برایشان در نظر گرفته شود اما متاسفانه مسئولان ما حاضر به پذیرش وجود این مشکلات نیستند به همین دلیل است که برنامهها به نتیجه مناسبی نمیرسد و شرایط نامناسب باقی میماند و بعضاً تشدید هم میشود. باید پذیرفت که مردم بسیاری در فقر زندگی میکنند و به بهبود شرایط زندگی نیازمندند.