ایستانیوز:سالمندی جمعیت یکی از مشکلات پیش روی نظام بازنشستگی در دهههای آینده خواهد بود و به دلیل کاهش ورودیهای نظام، مشکلاتی در جهت پایداری منابع و مصارف این نظام پدید خواهد آمد.
نوسانات اقتصاد کلان و تحولات جمعیتی منجر به بروز مشکل در صندوقهای بازنشستگی کشور و عدم پایداری منابع و مصارف آنها شده است. با توجه به سالمندی جمعیت و تاثیر تورم بر کاهش ارزش ذخایر صندوقهای بازنشستگی، انجام اصلاحات پارامتری همچون کاهش نرخ جایگزینی الزامی است. مرضیه بهمنی، حسین راغفر و میرحسین موسوی در پژوهشی به این موضوع پرداختهاند و نتایج آن را در شماره 72 فصلنامه «پژوهشهای اقتصادی» با عنوان «اصلاح پارامتری نظام بازنشستگی ایران با کاهش نرخ جایگزینی: مدل تعادل عمومی نسلهای همپوش و بازار ناقص نیروی کار» منتشر کردهاند. هدف در این تحقیق بررسی آثار کاهش نرخ جایگزینی روی متغیرهای کلان اقتصادی است. مدل مورد استفاده در این تحقیق، مدل تعادل عمومی نسلهای همپوش با تاکید بر بازار ناقص نیروی کار است. یافتههای تحقیق حاکی از این است که سالمندی جمعیت منجر به کاهش نرخ بهره (4 درصد)، افزایش تقاضا برای نیروی کار و افزایش دستمزدها ( 20 درصد) در بازار نیروی کار ناقص میشود. همچنین سالمندی جمعیت منجر به افزایش هزینه نظام بازنشستگی به میزان 7 درصد خواهد شد. با اجرای اصلاح پارامتری کاهش نرخ جایگزینی به میزان 0.2 درصد هزینه نظام بازنشستگی به میزان 2 درصد کاهش مییابد. همچنین منجر به کاهش نرخ بهره به میزان 4.8 درصد میشود. بنابراین، انباشت سرمایه و پسانداز افراد در بلندمدت به علت کاهش نرخ جایگزینی افزایش مییابد.
***
نظام بازنشستگی نقش بسزایی در افزایش عدالت اجتماعی و بهبود سطح زندگی مردم دارد و همیشه مورد توجه سیاستگذاران بوده است. اما در سال های اخیر نظام بازنشستگی ایران با مشکلات عدیدهای از جمله مشکل تامین اعتبار پرداخت مستمری بازنشستگان بر اثر سالمندی جمعیت مواجه شده است و وضعیت بحران به جایی رسیده که بدون کمک دولت در هر ماه قادر به پاسخگویی به نیاز مشترکین مستمریبگیر خویش نیست. سالمندی جمعیت ناشی از دو عامل افزایش در امید به زندگی و کاهش در نرخ باروری است که پیامدهای پدیده سالمندی، به شدت هریک از این عوامل بستگی دارد. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال 2011 ، امید به زندگی در ایران به طور عمومی 69.8 سال بوده و در سال 2015 به 74.77 سال رسیده است. نرخ باروری بر اساس آمار سرشماری سال 1395 برابر با 1.24 کودک به ازای هر زن است، این در حالی است که این نرخ در سال 1390 برابر 1.86 و در سال 1382 برابر با 1.99 کودک به ازای هر زن بوده است. آمارهای ذکر شده حاکی از آغاز روند سالمندی جمعیت در ایران است که اولین پیامد این امر تهدید پایداری منابع و مصارف نظام بازنشستگی است.
صندوقهای بازنشستگی موجود در ایران از الگوی موسوم به DB – PAYGتبعیت میکنند. در این نوع نظام بازنشستگی، مبنای مستمری بازنشستگی، میانگین دریافتیهای شاغلین در سالهای آخر خدمت ضربدر نرخ جایگزینی است. بنابراین، در هر زمان و تاریخ بدون توجه به میزان مشارکت فرد، حداقلی به عنوان حقوق بازنشستگی براساس مصوباتی نظیر قانون کار تعیین و به افراد پرداخت میشود. این ویژگی با وجود باارزش بودن از نظر تامین اجتماعی، تضعیفکننده صندوق مربوطه است. بسیاری از صندوقهای بازنشستگی در سالهای ابتدایی تاسیس هیچگونه سرمایهگذاری با حق بیمههایی که توسط شاغلین عضو پرداخت میشده، انجام ندادهاند. با گذشت زمان و تورمهای دورقمی ذخیره موجود در صندوق، ارزش خود را کاملا از دست داده است. اکنون که زمان بازنشستگی بسیاری از شاغلین عضو صندوقها فرارسیده، صندوق در تامین اعتبار لازم برای پرداخت مستمری آنها با مشکل مواجه است.
صندوقهای بازنشستگی ایران یکی از بالاترین نرخ کسورات را نسبت به سایر کشورهایی که نظام بازنشستگی آنها براساس پرداخت جاری اداره میشود، دارد. براساس بررسیهای انجامشده برای غالب صندوقها، مصارف بر منابع فزونی گرفته و بررسی روندهای تاثیرگذار، حاکی از آن است که در آیندهای نهچندان دور برای سایر صندوقها، افزون شدن مصارف بر منابع اتفاق خواهد افتاد. وجود مشکلات در نظام بازنشستگی ایران، نگرانیهایی را در ارتباط با پایداری نظامهای فعلی به وجود آورده است که لازمه آن انجام اصلاحات جهت مقابله با تغییرات غیرقابل اجتنابی است که در آینده رخ خواهند داد. اصلاحاتی که در نظام بازنشستگی قابل اجرا هستند بر دو گونهاند: 1- اصلاحات پارامتری و 2- اصلاحات ساختاری. اصلاحات پارامتری شامل تغییر نرخ جایگزینی یا سن بازنشستگی اجباری میشود، اما اصلاحات ساختاری میتواند شامل انتقال از نظام بیذخیره به باذخیره باشد.
یکی از اصلاحات زودبازده که میتواند نظام بازنشستگی را از وضع موجود رهایی بخشد، کاهش نرخ جایگزینی است. در زمینه اصلاحات نظام بازنشستگی مطالعات گستردهای جهت ارزیابی آثار کمی تغییرات ناشی از سالمندی جمعیت روی نظامهای بازنشستگی انجام شده است. مدلهای تعادل عمومی نسلهای همپوش به سبب ویژگی بین نسلی بودن خویش، چارچوب مفیدی را جهت مطالعه تغییرات جمعیتی و اصلاحات نظام بازنشستگی فراهم کردهاند. این مدلها به صورت پویا به بررسی اثرات تغییر یک سیاست فرضی بر متغیرهای کلان اقتصادی میپردازند. هدف در این تحقیق این است که با وارد کردن ناقصیهای بازار کار و معرفی نماینده واقعیتر از این بخش و ترکیب آن با مدل چرخه زندگی در قالب یک مدل علمی چارچوب مجزایی را جهت مطالعه اثر سالمندی جمعیت و اثربخشی اصلاح پارامتری نظام بازنشستگی روی پویاییهای متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل نرخ بهره، دستمزد، نرخ فعالیت در سنین 45 تا 55 سالگی، نرخ بیکاری، هزینه نظام عمومی بازنشستگی و مصرف به صورت درصدی از تولید ناخالص داخلی با لحاظ بازار ناقص نیروی کار فراهم سازد.
این تحقیق به بررسی تاثیر سالمندی جمعیت روی پویاییهای متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل نرخ بهره، دستمزد، نرخ بیکاری، هزینه نظام بازنشستگی و مصرف با بهرهگیری از مدل تعادل عمومی نسلهای همپوش و لحاظ بازار ناقص نیروی کار میپردازد. یکی از نقاط قوت مدلهای تعادل عمومی نسلهای همپوش این است که به طور همزمان چندین نسل موجود در جامعه را درنظر میگیرد و به صورت پویا به بررسی اثرات تغییر یک سیاست فرضی بر متغیرهای کلان اقتصادی میپردازد. با توجه به این ویژگی این گونه مدلها میتوان اثرات سیاستی کاهش نرخ جایگزینی را بررسی کرد. ویژگی اصلی بازار ناقص نیروی کار این است که دارای بیکاری در سنین 15 الی 45 سال است. با در نظر گرفتن بازار ناقص نیروی کار میتوان در جهت هرچه واقعیتر ساختن مدل و نزدیکسازی آن با اقتصاد واقعی ایران گام برداشت. همانطور که ملاحظه میشود، تاکنون هیچکدام از این موارد در قالب یک تحقیق واحد در ایران مورد بررسی قرار نگرفتهاند.
با توجه به ظرفیت بالای الگوهای نسلهای همپوشان، موضوعات مهمی نظیر بهسازیهای نظام تامین اجتماعی، توسعه معیار عدالت بین نسلی و مواردی دیگر را میتوان در قالب این الگوها تجزیه و تحلیل و شبیهسازی کرد. مدل نسلهای همپوشان با یک فرد به عنوان نماینده هر نسل آغاز میشود و سپس در طول دوره بین تمامی افراد گسترش مییابد. همچنین افراد براساس قرار گرفتن در دورههای مختلف زندگی از هم متمایز میشوند. رفتار افراد، بنگاهها و دولت در این مدل، رفتار پویای اقتصادی در طول زمان است. با توجه به ویژگیهای الگوی نسلهای همپوش و از آنجایی که در هر نظام تامین اجتماعی همزمان نسل شاغل پرداختکننده حق بیمه و نسل سالمند دریافتکننده مستمری بازنشستگی قرار دارند، در این تحقیق برای بررسی اثرات سالمندی در نظام بازنشستگی با لحاظ بازار نیروی کار ناقص از مدل تعمیمیافته تعادل عمومی نسلهای همپوش همراه با بازار نیروی کار ناقص در قالب یک مدل علمی استفاده میشود. در این تحقیق سعی شده این مدل با شرایط اقتصاد ایران از جمله اقتصاد مبتنی بر نفت، شرایط بازار کار، سن بازنشستگی و تعداد سالهای خدمت تطبیق یابد.
دستاوردهای تحقیق: رشد با کاهش نرخ جایگزینی
سالمندی جمعیت یکی از مشکلات پیش روی نظام بازنشستگی در دهههای آینده خواهد بود و به دلیل کاهش ورودیهای نظام، مشکلاتی در جهت پایداری منابع و مصارف این نظام پدید خواهد آمد. در آینده تغییرات معناداری در ساختار جمعیتی ایران پدید خواهد آمد و در حال حاضر نیز نسبت سالمندان به کل جمعیت افزایش یافته است. این تغییرات پیامدهای مهمی برای اقتصاد داخلی به خصوص نظام بازنشستگی به همراه خواهند داشت. در این تحقیق مدل تعادل عمومی نسلهای همپوشان همراه با بازار ناقص نیروی کار به شبیهسازی آثار سالمندی جمعیت روی متغیرهای کلان اقتصادی میپردازد. با توجه به پارامترهای مدل، یافتههای ناشی از شبیهسازی آثار سالمندی جمعیت روی متغیرهای کلان اقتصادی ارائه شد. شبیهسازی شامل چند بخش است: در بخش اول شبیهسازی آثار تغییرات جمعیتی روی متغیرهای کلان اقتصادی در بازار رقابت کامل و ناقص نیروی کار تحت سناریو پایه مورد شبیهسازی قرار گرفت. طبق فروض نظریه چرخه زندگی، افزایش طول عمر رفتار پسانداز خانوار را تغییر داده و افزایش پسانداز افراد میانسال منجر به کاهش مصرف و روند کاهشی نرخ بهره در هر دو بازار رقابت کامل و ناقص نیروی کار میشود. در این شرایط بنگاهها از سرمایه بیشتری استفاده میکنند که منجر به افزایش بهرهوری و تقاضای نیروی کار میشود که نتیجه آن افزایش دستمزدها، کاهش نرخ بیکاری و افزایش مشارکت کارگران قدیمی ( 45 الی 54 سال) در بازار رقابت ناقص نیروی کار است. با سالمندی جمعیت هزینه عمومی نظام بازنشستگی در هر دو بازار رقابت کامل و ناقص نیروی کار افزایش مییابد. بخش دوم مدل شبیهسازی به بررسی اثرات سیاست فرضی کاهش نرخ جایگزینی روی متغیرهای کلان اقتصادی، مثل، نرخ بهره، دستمزد، نرخ فعالیت کارگران بالای 45 سال، نرخ بیکاری، هزینه نظام عمومی بازنشستگی و مصرف در بازار نیروی کار رقابت ناقص میپردازد. کاهش نرخ جایگزینی به میزان 20 درصد منجر به کاهش هزینههای عمومی نظام بازنشستگی به میزان 2 درصد میشود و میتواند فشار ناشی از کمبود منابع نسبت به مصارف را کاهش دهد. همچنین کاهش نرخ جایگزینی، به خاطر کاهش مستمری بازنشستگان آینده، افرادی را که در حال حاضر شاغل هستند، تشویق به پسانداز بیشتر برای حفظ سطح مصرف خود در آینده میکند که منطبق بر نظریه چرخه عمر است و منجر به کاهش 4.8 درصدی نرخ بهره (حدود یک درصد بیشتر نسبت به سناریوی پایه) میشود. بنابراین، ذخیره سرمایه و پسانداز افراد در بلندمدت به علت کاهش نرخ جایگزینی افزایش مییابد و در نتیجه انباشت سرمایه در کل اقتصاد منجر به رشد و توسعه اقتصادی خواهد شد.
پژوهش: اصلاح پارامتری نظام بازنشستگی ایران با کاهش نرخ جایگزینی: مدل تعادل عمومی نسلهای همپوش و بازار ناقص نیروی کار
پژوهشگران: مرضیه بهمنی، حسین راغفر و میرحسین موسوی/ آینده نگر