ایستانیوز:ارزهای جهانی مثل دلار و یوان در کل اقتصاد بینالمللی و از جمله در اقتصاد ایران اثرگذارند. بنابراین آگاهی از روندهای آینده ارزها برای همه فعالان و سیاستگذاران اقتصادی کشور مهم است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،جنگ تجاری که بهوسیله دولت ترامپ شکل گرفته تا جایی پیش رفته که در حال بدلشدن به یک جنگ ارزی است. کاهش ارزش واحدهای پولی شاید یکی از مولفههای تاثیرگذار بسته سیاستیای باشد که برای اقتصادهایی تجویز میشود که دچار رشد اقتصادی کم هستند و مسلماً با مشکلات تجاری زیادی دستبهگریباناند. اما کاهش ارزش ارز ریسکهای بزرگی را نیز هم برای خود این اقتصادها و هم برای اقتصاد جهانی بههمراه میآورد.
تنش بین آمریکا و چین که در آستانه رسیدن به بازار آزاد و اقتصادی مرفه است، باعث ایجاد یک جبهه بزرگ در جنگ ارزی شده است. بانک مرکزی چین بهمدت 15 سال، از حوالی سال 2000 تا اواسط سال 2014، بهشدت در بازار ارز خارجی دخالت میکرد تا مانع بالارفتن سریع ارزش یوان در مقابل دلار آمریکا شود. بانک مرکزی چین با این کار باعث ایجاد مزیت رقابتی در صادرات کالاهای چینی شد. از اواسط سال 2014، مداخله چین در جهت عکس انجام شده است و بانک مرکزی مانع از این شده که ارزش یوان با سرعت بیش از حد پایین بیاید. کابینه ترامپ میگوید دولت چین در قیمتهای مبادله ارز خود دخالت میکند و این کشور را به دستکاری در بازارهای آزاد متهم کرده است. اما این اتهام چند سال دیر و در زمانی نامناسب مطرح شده است: مداخله اخیر بانک مرکزی چین بهنفع صادرکنندگان آمریکایی است، نه چینی.
با این حال، با در نظر گرفتن ماهیت خودسرانه و تلافیجویانه مداخلات چین در اقتصاد، این کشور ممکن است اجازه کاهش ارزش بیشتر یوان را بدهد تا جواب حملات آمریکا را بدهد و دستکم تا حدودی تعرفههای آمریکا روی کالاهای چینی را جبران کند. این کار گامی با فایده کم اما ریسکهای بزرگ برای چین است. یک ریسک، که دهان دلالال ارز را آب انداخته، این است که تضعیف بیشتر یوان باعث ایجاد یک چرخه کاهش ارزش ارز میشود و سبب جریانهای وسیع خروج ارز از داخل کشور خواهد شد، مثل آنچه در سالهای 15-2014 اتفاق افتاد. دولت نسبت به آن دوران بیشتر خود را آماده کرده تا مانع ایجاد چنان چرخه مخربی شود. دولت میتواند از ذخایر ارز خارجی عظیم خود بهره بگیرد و همچنین سفتهبازیهای ارز خارجی را هم در مناطق ساحلی و هم در مناطق داخل سرزمین اصلی تعطیل کند. اما چنین کارهایی در کنار هر نوع شدتبخشیدن به کنترل جریانهای سرمایه، باعث خواهد شد که پکن نتواند سرمایهگذاران خارجی را قانع کند که به چین بیایند و در بازار سهام یا بازار اوراق قرضه این کشور سرمایهگذاری کنند.
معدود اقتصادهای عمده نوظهور جهان مثل هند و تایلند نرخ سود خود را بهشدت کاهش دادهاند تا از خود در مقابل عواقب مخرب افزایش تنشهای تجاری جهانی محافظت کنند و نگذارند که رشد اقتصاد داخلی آنها کاهش یابد. بانکهای مرکزی اقتصادهای پیشرفته جهان مثل بانک مرکزی انگلستان، بانک مرکزی ژاپن و بانک مرکزی اروپا در ماههای آینده بهاحتمال زیاد سیاستهای انبساطی پولی را در برنامه خواهند گذاشت تا بتوانند با رشد اقتصاد کمی که درگیرش هستند دستوپنجه نرم کنند. با در نظر گرفتن وزنه سنگین تجارت در این اقتصادها و با توجه به اینکه نمیخواهند در هدفگذاریهای خود بیش از این ارزهای خود را تضعیف کنند، حتم دارند که چنین حرکتهایی از جانب بانکهای مرکزی آنها به رونق رشد اقتصادی خواهد انجامید.
اما دولت آمریکا تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ روشی با سخنان جنجالی و پرهیاهو در پیش گرفته و تهدید کرده است که ارزش دلار را پایین خواهد آورد تا شرکای تجاری این کشور درگیر مسئله شوند. آمریکا نشان داده است که تمایل کمی دارد که بین کاهش ارزش دلار که از مناسبات بازار برمیآید با کاهش ارزش ناشی از سیاستگذاری و مداخله تمایزی بگذارد. آمریکا همه این کاهش ارزش دلار را با فعالیتهای اقتصادی غیررقابتی مربوط میداند.
جنگ ارزی بهاندازه خیلی کمی باعث افزایش رشد اقتصادی آمریکا خواهد شد. برای آمریکا بسیار دشوارتر از چین است که بتواند ارزش واحد پولی خود را پایین بیاورد چون دلار آمریکا یک ارز گسترده در سراسر بازارهای مالی جهان است. دشوار است که با مداخله از یک جانب در بازار چندجانبه دلار بتوان بهاندازه کافی فشار وارد آورد تا نرخ دلار تغییر کند. بهعلاوه اینکه خود فدرال رزرو هم با تصمیمات دولت آمریکا خیلی همراه نیست. بهعلاوه اینکه با مداخله آمریکا در نرخ دلار دیگر کشورها نیز دست به کار میشوند تا در نرخهای ارزی خود دخالت کنند و اوضاع بازار جهانی ارز آشفتهتر خواهد شد. بنابراین جنگ ارزی آثاری متضاد خواهد داشت و در نهایت نه بهنفع چین خواهد بود و نه بهنفع آمریکا.