ایستانیوز:بازار کار و فرآیند پیداکردن شغل و تعیین دستمزد هدایتکننده میزان تلاشی است که افراد برای کسب تحصیلات موثر انجام میدهند. اگر بازار کار علایم مناسبی را به بخش آموزش نفرستد، تخصیص منابع نیز در بخش آموزش بهدرستی انجام نمیشود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،یکی از موثرترین راههای تحقق عدالت اجتماعی تامین فرصتهای یکسان برای دسترسی عموم افراد جامعه به آموزش و رسیدن به عدالت آموزشی است. یک جنبه از عدالت آموزشی در بازار کار و در انتهای فرآیند آموزش ظاهر میشود. بازار کار و فرآیند پیداکردن شغل و تعیین دستمزد هدایتکننده میزان تلاشی است که افراد برای کسب تحصیلات موثر انجام میدهند. اگر بازار کار علایم مناسبی را به بخش آموزش نفرستد، تخصیص منابع نیز در بخش آموزش بهدرستی انجام نمیشود. زهرا کریمی موغاری، مهرداد مقصودلو و زهرا (میلا) علمی در پژوهشی که نتایجش را با عنوان «اثر نابرابری آموزشی بر اشتغال استانهای ایران» در فصلنامه علمی – پژوهشی «پژوهشهای اقتصادی ایران» در دانشگاه علامه طباطبایی منتشر کردهاند، روی این موضوع متمرکز شدهاند. آنها در این پژوهش رابطه بین نابرابری آموزشی و نرخ اشتغال در استانهای ایران را مورد بررسی قرار دادهاند. نرخ اشتغال و ضریب جینی آموزشی با استفاده از ریزدادههای درآمد – هزینه خانوار مرکز آمار ایران محاسبه شده است. دادههای مورد استفاده در این تحقیق از نوع دادههای تابلویی و برای 28 استان کشور در دوره زمانی 1380 تا 1392 است. در تحقیق حاضر، میانگین ضریب جینی آموزشی نشاندهنده آن است که نابرابری آموزشی در استانهای محروم از استانهای برخوردار بالاتر است. نتایج برآورد علمی الگوهای استفادهشده در این تحقیق نشان میدهد که بین نرخ اشتغال و نابرابری آموزشی رابطه منفی و معناداری وجود دارد و در استانهای محروم و برخوردار، ارتباط بین روند تغییرات نرخ اشتغال و ضریب جینی آموزشی منفی است و در همه استانهای کشور با کاهش ضریب جینی آموزشی، نرخ اشتغال روندی افزایشی یافته است.
***
سرمایه انسانی یکی از باارزشترین عوامل در فرآیند توسعه اقتصادی است. این موضوع چه در بین کشورهای توسعهیافته – برای دستیابی به توسعه پایدار برپایه ارتقای فناوری – و چه در بین کشورهای در حال توسعه – برای خارجکردن جوامع از فقر – صدق میکند. مفهوم سرمایه انسانی جنبههای متنوعی را از ویژگیهای ذاتی اعطاشده به افراد – مانند تواناییهای موروثی، مهارتها و استعداد - از یک سو و ویژگیهای گسترشیافته در طول زمان – مانند آموزش و تجربه – را از سوی دیگر دربرمیگیرد. چگونگی توزیع سرمایه انسانی در بین اقشار مختلف جامعه در دستیابی به رفاه و رشد اقتصادی از اهمیت چشمگیری برخوردار است. از این رو، توزیع مناسب فرصتهای آموزشی برای ارتقای سطح دانش و مهارت اقشار مختلف مردم در فرآیند توسعه اقتصادی ضروری است.
یکی از ابزارهای اصلی تقویت این نوع سرمایه ارائه خدمات آموزشی برای افراد جامعه است. هدف از استفاده از این ابزار شکوفایی تواناییهای ذاتی هر فرد و فراهمآوردن امکان قرارگرفتن او در جایگاهی متناسب با قابلیتهای او در جامعه است. آموزش نقشی اساسی در برقراری ارتباط دو جزء ذاتی و اکتسابی سرمایه انسانی ایفا میکند. این ابزار قادر است تفاوتهای ارثی و شکافهای تعلیمی را در بین اقشار مختلف جامعه کم کند. از این رو، دستیابی برابر تمام افراد از طبقات و گروههای درآمدی متفاوت به این ابزار میتواند تا حدود زیادی امکان برخورداری از فرصتهای مساوی را در ارتقای سرمایه انسانی نهفته در آنها فراهم آورد. از سویی، دریافت خدمات آموزشی میتواند مبنایی برای کسبوکار حرفهای افراد ایجاد کند و بر درآمد و رفاه فرد در طول عمر وی تاثیر بگذارد. بنابراین آموزش با توجه به خدماتی که برای شکوفایی استعدادهای افراد ارائه میدهد، در واقع قادر است شکاف بین طبقات مختلف جامعه را کاهش دهد.
اما با وجود امکانات نهفته در این ابزار کلیدی، کماکان بسیاری از جوامع از نعمت آموزش همگانی محروم هستند. حتی در بهترین شرایط که این خدمات در اختیار عموم قرار میگیرد، کیفیت این خدمات در بین طبقات مختلف جامعه بسیار متفاوت است. به همین دلیل، امکان دسترسی به فرصتی برابر برای ارتقای سرمایه انسانی، برای فردی که از امکانات آموزشی با کیفیت محروم بوده نسبت به فردی که سطوح بالای خدمات آموزشی را تجربه کرده، اگر غیرممکن نباشد دور از انتظار به نظر میرسد. بنابراین سرمایه انسانی تحت تاثیر وضعیت خانوادگی قرار میگیرد و در نتیجه، نابرابری آموزشی بروز میکند.
دسترسی به آموزش در نقاط مختلف ایران در بیست سال گذشته افزایش قابلتوجهی داشته که در افزایش نرخ ثبتنام در مقاطع مختلف تحصیلی انعکاس یافته است. با وجود این، میزان دسترسی به آموزش تا حدود زیادی به درآمد و محل زندگی افراد بستگی داشته است. افراد ثروتمند – چه در مناطق روستایی و چه در مناطق شهری – فرصتهای بهترین برای راهیابی به مقاطع بالای تحصیلی داشتهاند. هنوز بسیاری از افراد در استانهای محروم بهعلت نبود مدرسه مناسب در روستاها و فاصله زیاد از شهر از تحصیل باز میمانند.
در ایران، مشابه دیگر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، ظرفیت جذب نیروی کار در بخشهای مختلف اقتصادی متناسب با تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی افزایش نیافته است. پس از اتمام تحصیلات، جوانان ایرانی برای یافتن شغل با موانع متعددی روبهرو هستند.
ساختار سنتی تولید و محدودیت سرمایهگذاری در بنگاههای دانشبنیان سبب پایین بودن تقاضا برای نیروی کار ماهر و تحصیلکرده در کشور شده است. نکته مهم این است که آیا افزایش سطح سواد افراد در سالیان گذشته اثر مثبتی بر مسئله اشتغال داشته است؟ آیا استانهایی که در زمینه آموزش عملکرد بهتری داشتهاند، نرخ اشتغال بالاتری دارند؟ این پژوهش درصدد این بوده که اثر نابرابری آموزشی را در بین استانهای ایران بر نرخ اشتغال آنها مورد بررسی قرار دهد.
این پژوهش ابتدا با استفاده از دادههای تابلویی سالهای 1392-1380 ابتدا شاخص نابرابری آموزشی را برای هر استان محاسبه و سپس اثر نابرابری آموزشی را بر نرخ اشتغال در این استانها – با تاکید بر استانهای محروم – برآورد کرده است. شاخصهای زیادی برای اندازهگیری جنبههای مختلف آموزش در کشورها استفاده میشود که از آن جمله میتوان به نرخ ثبتنام، متوسط تحصیلات، کیفیت تحصیل و ضریب جینی آموزشی اشاره کرد. در این پژوهش، از ضریب جینی آموزشی و متوسط سطح تحصیلات بهعنوان شاخصی برای برآورد نابرابری آموزشی بین استانها استفاده شده است.
نتایج محاسبات ضریب جینی آموزشی و همچنین درآمد سرانه بدون نفت استانها نشان میدهد که استانهای تهران و بوشهر که بیشترین درآمد سرانه را دارند، دارای کمترین ضریب جینی و نابرابری آموزشی هستند اما استانهای آذربایجان غربی، کردستان و سیستان و بلوچستان که بیشترین نابرابری را دارند، در ردیف کمدرآمدترین استانها نیز قرار دارند. بر اساس انتظار، بیشتر استانهای برخوردار نابرابری آموزشی کمتری نسبت به استانهای محروم دارند اما این روند بهطور قطع در همه استانها صدق نمیکند.
نتایج برآوردهای آماری نشان میدهد که در دو دسته استانهای برخوردار و کمتر برخوردار، روند تغییر نرخ اشتغال و ضریب جینی آموزشی عکس یکدیگر است. در همه استانها با کاهش ضریب جینی در این سالها، نرخ اشتغال روندی افزایشی داشته است. همچنین با توجه به میانگین ضریب جینی آموزشی میتوان نتیجه گرفت که نابرابری آموزشی در استانهای محروم تا حدودی از استانهای برخوردار بالاتر است.
آزمونهای آماری تحقیق نشان دادهاند که نابرابری آموزشی اثر منفی بر نرخ اشتغال دارد. به عبارت دیگر، با کاهش نابرابری آموزشی بهمیزان یک واحد، نرخ اشتغال بهاندازه 0.876 واحد افزایش مییابد. همچنین ضرایب متغیرهای میزان سرمایهگذاری و رشد تولید سرانه (بدون نفت) نیز بر اساس انتظار مثبت است، یعنی با افزایش میزان سرمایهگذاری و رشد تولید سرانه بهاندازه یک واحد، نرخ اشتغال بهترتیب بهاندازه 0.137 و 0.058 واحد افزایش مییابد.
دستاوردهای تحقیق: آموزش کمتر باعث اشتغال کمتر میشود
برآورد الگوهای علمی این پژوهش نشان میدهد که بین نرخ اشتغال و نابرابری آموزشی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و این مسئله فرضیه تحقیق را رد نمیکند. بررسی روند تغییر دادههای نرخ اشتغال و ضریب جینی آموزشی استانهای محروم و برخوردار نیز رابطه منفی بین این دو متغیر را تایید میکند. در همه استانهای کشور با کاهش ضریب جینی آموزشی نرخ اشتغال روندی افزایشی یافته است. بهعلاوه، میانگین ضریب جینی آموزشی نشاندهنده آن بوده که نابرابری آموزشی در استانهای محروم از استانهای برخوردار بالاتر است. همچنین بین رشد تولید ناخالص داخلی سرانه (بدون نفت) و میزان سرمایهگذاری با نرخ اشتغال رابطه مثبت و معنادار به دست آمد.
پیشنهاد میشود که برای مقابله با فقر و بیکاری در استانهای محروم به رفع نابرابریهای آموزشی از نظر کمی و کیفی و توسعه عدالت آموزشی در کشور توجه شود. رشد اقتصادی و اشتغال دو عنصر اساسی در مبارزه با فقر هستند اما برای کاهش فقر به مجموعهای از سیاستهای اجتماعی ازجمله برنامههای آموزشی نیاز است. آموزش و مهارتآموزی اثر مستقیمی بر توانمندی افراد دارد. نظامهای آموشی در الگوهای خرد و کلان نقش مهمی در حمایت از تحرک اجتماعی دارند. آموزش در همه اشکال آن، یکی از مهمترین عوامل شکستن چرخه شوم انتقال فقر در جامعه است. سرمایهگذاری در آموزش کودکان میتواند شروع ایمنی را در آغاز زندگی برای آنها به ارمغان بیاورد. در اجرای این سیاستها، آموزش برای همه سنین در همه سطوح لازم است. با اینکه مهمترین سطوح آموزش رسمی آموزشهای ابتدایی و راهنمایی هستند اما تحصیلات دوره متوسطه و دانشگاهی و مهارتآموزی برای بزرگسالان هم نقش موثری در افزایش آهنگ رشد اقتصادی و کاهش فقر ایفا میکند.