ایستانیوز:با توجه به اهمیت کاهش فقر در توسعه پایدار یک کشور و افزایش سطح رفاه اجتماعی جامعه و از سوی دیگر، اهمیت آن در تعیین افراد دارای شرایط استفاده از خدمات و برنامههای رفاهی، ضروری است که این پدیده مورد پژوهش علمی قرار گیرد.
بنابراین سمیرا بهرامیان و آیتالله کرمی در مقالهای با عنوان «بررسی روند فقر در مناطق روستایی ایران» نتایج تحقیق خود را در این باره در فصلنامه «تحقیقات اقتصاد کشاورزی» در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت منتشر کردهاند. هدف آنها از این تحقیق اندازهگیری خط فقر در مناطق روستایی ایران در سالهای 1376 تا 1392 بوده است. بدین منظور با استفاده از دادههای مربوط به طرح هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران، ابتدا با تخمین ماتریس عملکرد تغذیهای، مقدار انرژی دریافتی در دهکهای گوناگون برآورد شده و سپس خط فقر مطلق مناطق روستایی کشور بر مبنای معیار 2300 کالری محاسبه شده است. نتایج نشان میدهند که در 17 سال مورد بررسی خط فقر در مناطق روستایی کشور از روندی افزایشی برخوردار بوده است بهگونهای که در مناطق روستایی کشور در سال 1376 خط فقر بهازای هر نفر در ماه 33 برابر شده است. برای کاهش فقر غذایی، رفتار مصرفکننده بسیار دارای اهمیت است. بنابراین، ترویج و گسترش الگوهای تغذیهای مناسب در خانوارهای روستایی از راه ایجاد مراکزی برای آموزش صحیح تغذیهای باید مد نظر قرار گیرد.
***
پدیده فقر مشکلات اجتماعی و اقتصادی را در ابعاد گوناگون برای جوامع انسانی به بار میآورد. این پدیده از توسعهنیافتگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناشی میشود و ثبات سیاسی، همبستگی اجتماعی و سلامت جسمی و روحی ملتها را تهدید میکند. فقر موجب افزایش مرگومیر، کاهش میانگین طول عمر، کاهش کارایی و بهرهوری نیروی انسانی میشود. مقایسه دورهای حجم و شدت فقر میتواند نشانهای مستقیم از پیشرفت اقتصادی در افزایش استاندارد زندگی تهیدستان باشد. تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی از جمله سیاستهای مالی بر زندگی تهیدستان اثر میگذارد. برخی پژوهشگران شرط لازم برای رشد یک جامعه را در مبارزه با فقر میدانند. در این راستا، بررسی و آگاهی از وضعیت فقر در یک جامعه، اولین قدم در مسیر برنامهریزی برای مبارزه با آن است.
مسئله فقر بهویژه فقر روستایی از جمله موضوعهایی است که طی دو دهه اخیر بهعنوان مهمترین معضل جامعه بشری، هم در جوامع توسعهیافته و هم در حال توسعه توجه فراوانی به آن شده است. از نظر امنیت غذایی، بر اساس آمار فائو در سال 2014 در حدود 805 میلیون نفر یا بر اساس آمار سازمان ملل متحد در سال 2013، بهمیزان 870 میلیون نفر هر روز گرسنهاند. برآورد شده است که 1.2 میلیون نفر از کسانی که روزانه با 1.25 دلار یا کمتر زندگی میکنند زندگیشان منتهی به مناطق روستایی میشود که 75 درصد از افراد با فقر شدید جهانی هستند. بنابراین، میتوان گفت که این مسئله یک پدیده روستایی است.
تا پیش از سال 84 آمار فقیران در ایران زیر 30 درصد بود اما از سال 84 به بعد، این آمار رو به افزایش رفته است تا جایی که هماینک باید گفت تعداد فقیران در جمعیت ایران به بیش از 40 درصد رسیده است و در صورتی که دولت برنامهای برای این مسئله نداشته باشد، این آمار بیشتر از این خواهد شد. کاهش فقر یکی از مباحث مهم در متون توسعه است. با این حال، برنامههای مبارزه با فقر همان اندازه که به کارایی سیاستگذاری و شیوه اجرای برنامه نیاز دارد، به شناخت ابعاد گوناگون پدیده فقر و دلایل و پیامدهایش نیز نیاز دارد. به این ترتیب، بررسی و آگاهی از وضعیت فقر در یک جامعه نخستین گام در راه برنامهریزی برای مبارزه با فقر و محرومیت است.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین عوامل رسیدن به عدالت اجتماعی برنامههای کاهش فقر است. کاهش فقر همواره هدف اساسی سیاستهای عمومی و موافقتنامههای بینالمللی بوده و نخستین هدف از اهداف توسعه هزاره است. این موضوع یک عنصر محوری در بحث و گفتوگوی دستور کار توسعه پس از 2015 بوده و بسیاری از کشورها سیاستهای اجتماعی خود را بر محور کاهش فقر قرار دادهاند. در این راستا، موضوع اندازهگیری و تغییرات فقر در طول زمان برای دولتهای محلی و سازمانهای جهانی اهمیت مییابد.
در کشور ما نیز فراهمکردن شرایط مناسب برای زندگی تمام اقشار جامعه وظیفه اصلی کارگزاران و مسئولان اقتصادی کشور است. انقلاب اسلامی ایران کاهش و در نهایت، ریشهکنی فقر را بهعنوان یک هدف بنیادین مورد توجه قرار داده است به گونهای که در اصول 3، 21، 29، 31 و 43 قانون اساسی به مسئله فقرزدایی و تأمین رفاه اقشار محروم، به صراحت اشاره شده است. همچنین، برای مبارزه با فقر در قالب برنامههای توسعه و
طرح ساماندهی اقتصادی تاکنون تلاشهایی انجام شده اما آثار آن در کاهش فقر در جامعه چندان مشخص نیست. یکی از اقدامهای دولت، تأسیس وزارتخانه رفاه و تأمین اجتماعی در سال 1383 و طرح ساماندهی اقتصادی است که هدف آن مقابله با فقر و نابرابری در جوامع شهری و روستایی کشور است ولی عملکرد آن چندان چشمگیر نیست.
مطالعات مربوط به فقر، توجه طیفی گسترده از پژوهشگران در حوزه اقتصاد، جامعهشناسی، تغذیه، برنامهریزی شهری و روستایی را به خود جلب کرده و مطالعاتی بسیار متنوع در این زمینه ارائه شده است. در همین راستا، در کشور ما نیز در خصوص فقر و اندازهگیری آن و تأثیر سیاستهای اقتصادی بر آن، مطالعات گوناگونی صورت گرفته است. از آغاز دهه 1370 مطالعات مربوط به شناخت و تحلیل فقر روستایی بهتدریج رونق گرفت. بررسی تحقیقها نشان میدهد مسئله فقر روستایی و روند افزایشی آن نسبت به مناطق شهری واضحتر است و همچنین، عمده پژوهشها در سطح استانی انجام شده است. در این پژوهش، بررسی روند خط فقر در کل کشور در سالهای 1376 تا 1392 مورد نظر است.
با توجه به اهمیت کاهش فقر در توسعه پایدار یک کشور و افزایش سطح رفاه اجتماعی جامعه و از سوی دیگر، اهمیت آن در تعیین افراد واجد شرایط استفاده از خدمات و برنامههای رفاهی ضروری است که این پدیده مورد پژوهش علمی قرار گیرد. از آنجا که مطالعه فقر در سطح روستاهای کشور زمینهساز روش مناسبی برای فقرزدایی جهت نیل به توسعه پایدار و برنامهریزی منطقهای است، بررسی آماری فقر و تجزیه و تحلیل آن در سطح روستاها میتواند راهنمایی برای برنامهریزان بهمنظور فقرزدایی باشد.
دستاوردهای تحقیق: ضرورت توجه به امنیت غذایی
در این مطالعه با استفاده از محاسبه ماتریس عملکرد تغذیهای، خط فقر برای خانوارهای روستایی کشور محاسبه شده است. یافتههای این پژوهش حکایت از آن دارد که در دوره مورد بررسی خط فقر بر مبنای مفهوم مطلق در مناطق روستایی کشور (بهاستثنای سالهای 78، 83 و 84) همواره روندی افزایشی داشته است.
این یافتهها همخوان با یافتههای پیشین است که در سالهای 1392-1368 خط فقر در خانوارهای روستایی ایران دارای میانگین رشد 21.3 درصد بوده است. شاید بتوان علت این مقدار تفاوت را سالهای مورد بررسی و سیستم محاسبه بیان کرد. همچنین یافتههای تحقیقات قبلی در دوره 1363 تا 1393 همخوانی را با یافتههای این پژوهش نشان میدهد بهگونهای که مقدار فقر را در ایران بالا و با نوسانهایی عنوان میکند.
همچنین، بررسی شاخص نسبت سرشمار یا نرخ فقر که نمایانگر درصد افراد زیر خط فقر است، بیانگر آن است که در نرخ فقر مناطق روستایی کشور در دوره 17 ساله مورد نظر نوسان مشاهده میشود و کمترین درصد افراد مربوط به خانوارهای مناطق روستایی در سال 1378 است و بیشترین درصد در سال 1392 با 45.5 درصد است. نتایج برخی تحقیقات درصد پایینتری از افراد را در دوره 1382-1380 زیر خط فقر بیان میکند و برخلاف نتایج این پژوهش کاهش در مقدار این درصد در دوره مورد بررسی را نشان میدهد.
در مورد افزایش خط فقر در این دوره زمانی 17 ساله در مناطق روستایی کشور شاید بتوان افزایش سطح عمومی قیمتها را بهعنوان یکی از دلایل برشمرد ولی شناخت دقیقتر آن نیازمند مطالعاتی گستردهتر است و از آنجا که هدف از انجام این پژوهش صرفاً اندازهگیری خط فقر بوده از ریشهیابی این مقوله در این تحقیق خودداری شده است. آگاهی از علل افزایش خط فقر میتواند موضوع مطالعات دیگری باشد.
با توجه به نتایج پژوهش پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
1- در مورد زدودن فقر غذایی، رفتار مصرفکننده بسیار دارای اهمیت است. بنابراین، ترویج و گسترش الگوهای تغذیهای مناسب در خانوارهای روستایی از راه ایجاد مراکزی برای آموزش صحیح تغذیهای باید مد نظر قرار گیرد. همچنین، امکانات دسترسی فیزیکی آسان به مواد غذایی فراهم شود.
2- شاید بتوان مهمترین علت افزایش حداقل خط فقر در سالهای 1376 تا 1392 را تورم مواد غذایی دانست. بنابراین ضروری است تمهیداتی در راستای مهار تورم انجام گیرد.
3- با توجه به کمبود انرژی دریافتی دهکهای پایین درآمدی نسبت به انرژی استاندارد، برنامهریزیهای اقتصادی و غیراقتصادی دولت از جمله تولید، توزیع و واردات موادغذایی باید بهگونهای باشد که اقشار کمدرآمد نیز انرژی استاندارد مورد نیاز خود را دریافت کنند.
4- بهمنظور کاهش فقر در مناطق روستایی در بلندمدت، گسترش اشتغال، حمایت از محصولات کشاورزی و قیمت تضمینشده برای آنها، تأسیس مراکز درمانی و بهداشتی، پوشش تأمین اجتماعی در روستاهای کشور و غیره میتواند مؤثر باشد.