عوامل کلیدی در عدم تحقق بانکداری اسلامی
 بانکداری بدون ربا کوتاه ترین تعریف از بانکداری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌است.  در این بانکداری چه صاحبان پول به عنوان اعطاکنندگان تسهیلات و چه گیرندگان تسهیلات به عنوان وام‌گیرندگان هیچ پولی جز کارمزد دریافت یا پرداخت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و پولی با عنوان سود به اصل پول تعلق نمی‌‌گیرد. به طور معمول ساده‌ترین تعریف از بانکداری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌از منظر سود ارائه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود اما در نهایت به تعاریف و البته شرایط پیچیده‌تری در این نوع بانکداری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسیم چراکه بین اقتصاد امروز یا به عبارت بهتر اقتصاد مدرن با اقتصاد صدر اسلام تفاوت‌های ‌معناداری وجود دارد. در صدر اسلام دینار به عنوان پول رواج داشت اما به طور عمده کالاها تهاتر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدند یعنی به عبارت دیگر کالا با کالا مبادله و معاوضه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. از سوی دیگر دینار از فلزات گران‌بها ساخته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد به همین دلیل خود هم دارای ارزش ذاتی بود. با در نظر گرفتن تنها یک جنبه یا یک بخش از اقتصاد مثل پول می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان به خوبی تفاوت‌های ‌اقتصاد صدر اسلام و امروز را درک کرد. به عبارت ساده‌تر در اقتصاد امروز با اقتصاد اعتباری روبه‌رو هستیم یعنی یک برگه کاغذ که خود به‌ذات ارزشی ندارد و تنها یک عدد روی آن نوشته شده به عنوان پول شناخته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. همین اعتباری بودن اقتصاد امروز باعث شده نتوانیم به مقایسه کاملی از اقتصاد امروز و صدر اسلام برسیم. بنابراین دو تفاوت عمده درباره پول بین این دو اقتصاد وجود دارد که اولی غلبه اعتباری بودن بر دیگر جنبه‌های ‌اقتصاد است و دیگر اینکه در اقتصاد اعتباری پول خلق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و براساس خلق پول کالا جابه‌جا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. این مقایسه کلی به خوبی نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که بازار پول امروزی که بانک‌ها ‌از نقش‌آفرینان  اصلی آن به شمار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیند، تا چه اندازه پیچیده است. نماد این بازار پیچیده بانک است و باید خیلی صریح گفت که آنچه از بانکداری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌انتظار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفت، در نظام بانکی ایران محقق نشده است. چند دلیل ساده در عدم تحقق بانکداری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌در ایران وجود دارد.
 
دلیل اول، تورمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌است که اقتصاد ایران از آن رنج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد. طی چهار دهه گذشته تورم در اقتصاد ایران همواره دورقمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌بوده است. در سال‌هایی به تعداد کمتر از انگشتان یک دست در اقتصاد کشورمان تورم زیر 10 درصد را تجربه کرده‌ایم و در همه سال‌های ‌دیگر درصد رشد قیمت‌ها ‌بالای 10 درصد بوده است. در این شرایط نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان از بانک‌ها ‌انتظار داشت که نرخ سودشان را کمتر از تورم تنظیم کنند.
 
دلیل دوم برای عدم تحقق بانکداری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌عدم بهره‌وری بانک‌هاست. بهره‌وری در نظام بانکی ایران مناسب نیست. بررسی بانک‌ها ‌به عنوان بنگاه‌‌های ‌اقتصادی نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که این بنگاه‌ها ‌تا چه اندازه با ناکارآمدی اداره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. هزینه نگهداری بانک‌ها ‌بسیار زیاد است و خبری از بهره‌وری نیست. به همین تناسب هزینه نگهداری از پول هم زیاد است و بانک‌ها ‌این هزینه را به عنوان نرخ تسهیلات از مردم دریافت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. بنابراین با توجه به وجود دو دلیل عمده تورم و ناکارآمدی بانک‌ها ‌در مدیریت منابع و نگهداری از پول، نظام بانکی ایران نتوانسته همگام با نظام بانکی دیگر کشورها که آن‌ها ‌هم به شیوه اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌اداره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند، عمل کند.
 
اکنون بسیاری از کشورهای اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌بسیار موفق‌تر از ما در زمینه بانکداری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌عمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و این شیوه بانکداری چشم‌انداز روشن‌تری در آن کشورها نسبت به ایران دارد. آن‌ها ‌در بانک‌ها ‌به معنی واقعی کلمه به نگهداری از پول بسنده کردند و هزینه بانکداری، نرخ و سود تسهیلات در آن‌ها ‌کمتر از 5 درصد است. به نظر من حتی بسیاری از بانک‌های ‌اروپایی که اسم و لقب اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌بودن را یدک نمی‌‌کشند، از بانک‌های ‌اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ما بهتر عمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و به معنای واقعی کلمه اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند چراکه عملکرد آن‌ها ‌شبیه به اهداف و ایده‌آل‌هایی است که ما در نظام بانکداری به دنبال آن هستیم.
 
شاید بعضی اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌نشدن بانکداری در ایران را به قانون نسبت دهند اما مشکل ایران در این‌باره قانون نیست. بانک یک متغیر مستقل و جدا از دیگر بخش‌های ‌اقتصاد نیست. سیاست‌های ‌بودجه‌ای، سیاست‌های ‌مالی و مالیاتی و شاخص‌های ‌کلان اقتصاد از جمله تورم بر وضعیت بانک به عنوان یکی از بخش‌های ‌اقتصاد اثرگذار است. با توجه به این مسئله نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانیم بانک را به عنوان یک عامل در بستر بانکداری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌تحلیل کنیم بلکه باید با در نظر گرفتن همه جوانب به تحلیل درست و پاسخ همه‌جانبه‌ای برای سوالات پیرامون بانکداری اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌در ایران برسیم. براساس قانونی که در سال 1362 به تصویب مجلس شورای اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌رسیده، بانکداری باید بدون ربا انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. به این معنا که پول با عنوان قرض‌الحسنه به بانک‌ها ‌داده و سود آن هم علی‌الحساب تلقی شود. بر اساس این قانون قرار بود پول با مشارکت بانک برای اداره پروژه‌های ‌مختلف به کار رود و چون بحث مشارکت به میان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید، سود قطعی نباید اعلام شود. با این وجود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینیم که به دلیل موانعی که به آن اشاره شد، این قانون با همه انتقاداتی که نسبت به آن وجود دارد، تمام و کمال اجرا نشده است. به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد که برای اسلامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌کردن بانک‌ها ‌باید بیشتر به وضعیت کنونی آن‌ها ‌توجه کرد. اخیرا رتبه‌بندی از شرکت‌ها ‌منتشر شده که نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد 13 شرکت اول از 100 شرکت برتر ایرانی 50 درصد از میزان فروش کشور را در دست دارند که کل میزان فروش برای سال گذشته 567 هزار میلیارد تومان بوده است نکته جالب اینکه بانک‌ها ‌و موسسات اعتباری با سهم 26 درصدی از این فروش در جایگاه اول ایستاده‌اند به همین دلیل باید دید ریشه اخبار ورشکستگی و کسری‌های ‌بانکی در کجاست.