فقر تصمیم‌گیری
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،علی امیری در ترجمه مقاله‌ای از روتخر برگمان، نویسنده مشهور هلندی درباره ارتباط فقر با تصمیمات نادرست آورده است: «اِلدار شَفیر، روان‌شناس دانشگاه پرینستون می‌گوید: همه‌چیز حول محور کمیابی می‌چرخد؛ کمیابی ذهن شما را اشغال و دایره توجه شما را معطوف به فقدان بلافصل می‌کند. به جلسه‌ای که پنج دقیقه دیگر شروع می‌شود یا قبض‌هایی که باید تا فردا پرداخت شوند؛ چشم‌انداز بلندمدت از پنجره خارج می‌شود. کمیابی شما را تحلیل می‌برد و توانایی‌تان را برای توجه به سایر چیزهایی که برایتان مهم است کمتر می‌کند. این یعنی «پهنای باند ذهنی»؛ در واقع پهنای باند بیشتر مساوی است با فرزندپروری بهتر، سلامت بیشتر، کارمندان پربازده‌تر و...» این اقتصاددان ادامه می‌دهد: «افراد، زمانی‌که برداشتشان این است که چیزی کمیاب است، رفتارشان فرق می‌کند. مهم نیست که چه باشد، می‌خواهد زمان بسیار کم، پول، رفاقت، یا غذا باشد؛ همه اینها به یک «ذهنیت کمیابی» یاری می‌رساند و این مزایایی دارد. افرادی که درکی از کمیابی را تجربه می‌کنند در مدیریت مشکلات کوتاه‌مدت خود خوب عمل می‌کنند. افراد فقیر توانایی باورنکردنی‌ای دارند - در کوتاه‌مدت - برای اینکه پول بخور و نمیری دربیاورند، همان‌طور که مدیرعاملانی که بیش‌ازحد کار کرده‌اند به‌زور قراردادها را به سرانجام می‌رسانند. علی‌رغم همه اینها، معایب «ذهنیت کمیابی» بر مزایای آن می‌چربد.»
 
برخی کارشناسان اقتصادی ایران از جمله حسین راغفر معتقدند 40 میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی می‌کنند و قادر به تامین نیازهای استاندارد زندگی‌شان نیستند. این خانواده‌ها‌‌‌ همان اقشاری هستند که براساس یافته‌ها‌‌‌ی مرکز آمار ایران در سال 95، در دهک‌ها‌‌‌ی اول، دوم و سوم درآمدی جا خوش کرده‌اند و سالانه بین 7.5 تا 17.5 میلیون تومان درآمد دارند. در این بین تامین اقلام خوراکی کافی، یکی از دغدغه‌ها‌‌‌ی اصلی این خانواده‌ها‌‌‌ست و معمولا جای برخی مواد غذایی اساسی در سفره‌شان خالی است. سرپرست یکی از این خانواده‌ها‌‌‌ که در تهران زندگی می‌کند می‌گوید: «من کارگرم و خانواده‌ای چهارنفره دارم. تقریبا منبع درآمدی ما فقط خودم هستم اما همسرم هم اگر بتواند به عنوان نظافتچی در خانه‌ها‌‌‌ی مردم کار می‌کند. البته این اتفاق خیلی کم رخ می‌دهد. حقوق ماهیانه‌ام حدود 830 هزار تومان است. بعضی اوقات ماهی یک بار و بعضی وقت‌ها‌‌‌ هم دو، سه ماه یک بار گوشت می‌خوریم.» او ادامه می‌دهد: «برنج هم تقریبا همیشه داریم (حدود 6.5 کیلوگرم در هفته). نان اگر بربری و سنگک بخریم، هفته‌ای 14 عدد و اگر تافتون باشد هفته ای 28 عدد می‌خریم. لبنیات هم شیر و ماست مصرف داریم اما پنیر هفته‌ای یک بسته 500 گرمی استفاده می‌کنیم. قند و شکر خیلی کم می‌خریم، مثلا قند هفته‌ای 250 گرم اما از نظر سبزی‌جات و میوه مشکلی نداریم و به اندازه کافی تامین می‌کنیم.»
 
آمارها نشان می‌دهد خانوارهای دهک‌ها‌‌‌ی اول تا سوم، سالانه فقط 2 تا 4 میلیون تومان صرف خورد و خوراک خود می‌کنند؛ عددی که حتی چند میلیون تومان پایین‌تر از میانگین سالانه هزینه یک خانوار شهری برای اقلام خوراکی و دخانی (6 میلیون و 600 هزار تومان) است. این مبلغ نسبت به دهک پنجم و ششم (قشر متوسط با درآمد سالانه 24 و 27 میلیون تومانی) حدود 6 میلیون تومان و در مقایسه با دهک دهم (ثروتمندان با درآمد سالانه 86 میلیون تومانی) حدود 18 میلیون تومان کمتر است. به این مجموعه باید خانوارهای دهک‌ها‌‌‌ی دوم و سوم با درآمد سالانه 13 میلیون و 800 هزار و 17 میلیون و 500 هزار تومان را هم اضافه کرد. این خانواده‌ها‌‌‌ سالانه حدود 4 میلیون تومان هزینه سبد غذایی خود می‌کنند و در بینشان کارکنان مشاغل مختلف از جمله کارمند شهرداری، نظافتچی و معلم مهد هم دیده می‌شود. البته یافته‌ها‌‌‌ی مرکز آمار نشان می‌دهد کارگری بیشترین سهم در بین همه مشاغل دهک‌ها‌‌‌ی اول تا سوم را دارد و به ترتیب 19.69، 24.15 و 17.2 درصد از شاغلان این دهک‌ها‌‌‌ را در بر می‌گیرد.
 
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، حداقل دستمزد سال 97 را بر مبنای تورم 9.6 درصدی و هزینه ماهانه دو میلیون و 670 هزار تومانی خانوارهای شهری، یک میلیون و 111 هزار تومان تعیین کرده که با افزایش 189 هزار تومانی نسبت به سال قبل همراه بوده است با این حال خانوارهای کم‌درآمد به دلیل عدم افزایش محسوس درآمدشان و کاهش نیافتن هزینه‌ها‌‌‌، پایین آمدن تورم را آن‌چنان احساس نکرده‌اند. ضمن اینکه با توجه به هزینه ماهانه 780 هزار تا 2 میلیون تومانی این قبیل خانواده‌ها‌‌‌ باید گفت آنها زیر خط فقر (بر مبنای همان هزینه ماهانه خانوار شهری) محسوب می‌شوند. همچنین به گفته مرکز آمار، بیشترین تورم سالانه در فروردین 97، از آنِ دهک‌ها‌‌‌ی اول، دوم و سوم (تهیدستان و کارگران)‌ با 8.5 درصد بوده است که 0.4 درصد از تورم کل کشور هم بیشتر است.
 
به گزارش آینده نگر ، خانواده‌ها‌‌‌ی تهیدست سالانه 121 هزار تومان از درآمد خود را صرف پوشاک می‌کنند و سهم تفریح نیز در سبد خانوارشان ناچیز است. آنها به دلیل درآمد ناچیز، قادر به برنامه‌ریزی کلان نیستند به همین دلیل شرایطشان با دشواری تغییر می‌کند. همان مسئله‌ای که شفیر، اقتصاددان به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «تصمیم‌های نادرستی که فقرا می‌گیرند ازآن‌روست که در زمینه‌ای زندگی می‌کنند که هرکس در آن قرار بگیرد، تصمیم‌های نادرست خواهد گرفت. اما تمایزی کلیدی میان افرادی که زندگی‌های شلوغ دارند و آنهایی که در فقر به سر می‌برند، وجود دارد: نمی‌توان از فقر مرخصی گرفت...» براساس نوشته روتخر برگمان، تحقیقات نشان می‌دهد محوکردن فقر از امریکا به برنامه بزرگی احتیاج دارد. براساس محاسبات اقتصاددانی به نام مت بروئینگ، ۱۷۵ میلیارد دلار خرج دارد. اما فقر از این هم گران‌تر است. پژوهشی در سال ۲۰۱۳ تخمین زد که هزینه فقر کودکان حدود ۵۰۰ میلیارد دلار در سال است. کودکانی که فقیر بزرگ می‌شوند در نهایت ۲ سال کمتر آموزش می‌بینند، سالانه ۴۵۰ ساعت کمتر کار می‌کنند و خطر ابتلایشان به بیماری‌ سه‌برابر آنهایی است که در خانواده‌های مرفه بزرگ شده‌اند. این شرایط شاید برای سایر کشورهای دنیا از جمله ایران، تفاوت‌ها‌‌‌ی آمار و ارقامی داشته باشد اما در ماهیت، مشابه است و نیاز به برنامه‌ریزی مدون برای کاهش فقر و افزایش درآمد خانوارها را گوشزد می‌کند.