آداب مهمانی رفتن
سر ظهر و اول شب هم نمی رفتند و می گفتند: بلکه غذای مرتبی نداشته باشند  یا به قدر خودشان تهیه دیده باشند یا مقدورشان نباشد فراهم کنند و شرمنده شوند. شب شنبه نمی رفتند و می گفتند: بلکه روز قبل آن یعنی جمعه از خانه خارج بوده اند و چیزی فراهم نکرده باشند . شب سه شنبه نمی رفتند و می گفتند : مهمانی شب سه شنبه خلق تنگی می آورد . به خانه پایین تر از خودشان نمی رفتند و می گفتند: چون سفره ای مانند سفره آنها نمی توانند فراهم کنند منفعل می شوند . بلکه اینگونه افراد را به خانه های خود دعوت می کردند و برای ملاقات یا دید و بازدید فقط بین ظهر و شب نک پایی به صرف چای و قلیان رفته احوال پرسی کرده بر می گشتند. شب سال تحویل نمی رفتند و می گفتند اولاً هر کسی باید در این شب خانه خود باشد تا سر سال دیگر بر سر خانمان باشد و ضمناً می گفتند : بلکه کسی خوشش نیاید پا قدم کسی در تحویل سال  به آنها وارد شود و باشد که قدم سبک و مبارک و دور از نحوست نداشته باشد . همچنین اول وقت روز اول سال نمی رفتند و می گفتند اگر تا آخر سال برای صاحبخانه گرفتاری و پریشانی و دردسر رو کند از پا قدم نحس او بدانند . شب اول ماه شعبان یعنی آخر رمضان نمی رفتند و می گفتند فطریه مهمان بگردن صاحبخانه می افتد . به مهمانی ناشناس نمی رفتند و می گفتند: لقمه کسی را که با او لقمه نخورده اند نباید رفت. به طفیلی یعنی همراه کسی جایی نمی رفتند و می گفتند : ناخوانده به مهمانی خدا هم نباید رفت. به مهمانی لئیم نمی رفتند بر این عقیده که گلوگیر می شوند یعنی ناخوش می شوند . بر این توضیح که کسی که نتواند ببیند کسی لقمه اش را بخورد و لقمه آدم را بشمرد آن غذا از گلو پایین نمی رود و هضم نمی شود و یک طور از گلویش بیرون می آید . در عوض به مهمانی فرد زحمت کش می رفتند و می گفتند : لقمه اش سلامتی می آورد. اگر چه بعضی ها هم به زور یا رو چیزی از خسیس می خوردند و می گفتند: می خورم که ناخوش نشوم یا مال فلانی است بخور که ناخوش نمی شوی . شاید فلسفه این بود که چیزی که به زحمت بدست آید لذت می دهد و چیزی که لذت بخش باشد گوارا می شود.  به مهمانی حسابگر یعنی کسی که دادن هر چیز ش بهر کسی جهت منفعتی باشد  نمی رفتند و می گفتند: لقمه چهل و شش شاهی است ،یکی بگیری ده بلکه صد برابر باید پس بدهی ./ترقی اقتصادی فروردین 96