توسعه صنعتی حلقه مفقود در کشور
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،براساس بررسی های انجام شده در مطالعه حاضر، برنامه ریزی های توسعه منطقه ای صورت گرفته در ایران تاکنون دستاوردهای قابل اعتنایی نداشته اند و در اغلب موارد نابرابری و شکاف توسعه بین مناطق مختلف کشور افزایش یافته است. به عبارت دیگر کشور از منظر پراکندگی جمعیت و فعالیت دارای چهره ای دوگانه شده که بخشی از آن کمتر توسعه یافته و محروم و بخش دیگر توسعه یافته است. با در نظر گرفتن ویژگی های جغرافیایی و زیست محیطی نظیر بخش های وسیع خشک و کویری در استان های مرکزی و شرقی، انتظار بر آن نیست که تراکم جمعیت و فعالیت در استان های مذکور دقیقاً مشابه یا برابر استان های شمالی و غربی باشد؛ اما به منظور جلوگیری از بحران های جدی که پایداری ملی را تهدید می کنند، ضروری است برنامه منسجمی درخصوص پراکندگی مطلوب (که با منطق طبیعت سازگار باشد و نه نوعی برابری معارض اقتضائات اقلیمی) در دستور کار نظام اجرایی کشور قرار داشته باشد.
 
درحالی که بررسی عملکرد کشور طی دو دهه گذشته از منظر شاخص های اقتصادی و اجتماعی در استان های کشور، حکایت از بی توجهی بایسته به این مسئله و افزایش نابرابری های ناموجه در سطح کشور دارد. انتظار می رود براساس منطقه ای بنیادی آمایش سرزمین، در فرآیند تقسیم کار ملی شایستگی های منطقه ای و بایستگی های اقلیمی در نظر گرفته شود؛ درحالی که بحران های زیست محیطی نظیر بحران آب نمایانگر کارکردهای ضد توسعه ای اقدامات انجام شده و کم دست اورد بودن برنامه های توسعه پیشین در زمینه توسعه پایدار می باشد. به طور کلی به رغم پیشینه نسبتاً طولانی آمایش سرزمین در کشور، دستاوردهای مورد انتظار از آنها ظاهر نشده و کشور در تمامی مؤلفه های بنیادین آمایش (جمعیت و فعالیت) دچار عدم توازن های جدی و بحران آفرین است.
 
پراکندگی جمعیت در استان های شرقی و مرکزی کشور نسبت به استانهای شمال، شمال غرب و غربی بسیار کمتر است. در حال حاضر استان تهران با سهمی حدود 8/0 درصد از کل مساحت کشور نزدیک به 17 درصد کل جمعیت را به خود اختصاص داده است.
 
  43 درصد از کل جمعیت کشور در پنج استان ( تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس و خوزستان) متمرکز شده اند. درحالی که استان های مذکور تنها نزدیک به 26 درصد از کل مساحت کشور را در اختیار دارند. در مقابل سهم جمعیت 20 استان کم جمعیت کشور حدود 30 درصد بوده است.  استان های مرزی در شرق، جنوب شرقی و جنوب کشور (خراسان شمالی، خراسان جنوبی، سیستان وبلوچستان و هرمزگان)، با وجود اینکه نزدیک به 27 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص داده اند، تنها 8 درصد از جمعیت کل کشور را درون خود جای داده اند.
 
ازسوی دیگر براساس تجربیات تاریخی سایر کشورهای توسعه یافته، دستیابی به توسعه از مسیر تولید صنعتی مدرن می گذرد. زیرا تولید صنعتی به طور همزمان قابلیت کنترل «فقر» و «عقب ماندگی» را دارد. بر این اساس عدم توازن های جدی در توزیع فعالیت ها در پهنه سرزمین وجود دارد. به نظر می رسد ریشه اصلی این مسئله فقدان استراتژی توسعه صنعتی قابل اتکا و بایسته است. در نتیجه نبود استراتژی توسعه صنعتی بخش های بزرگی از پهنه سرزمین خالی و بخش های دیگر، فوق اشباع است.
 
استان تهران 5/15 درصد از کل تعداد کارگاه های صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر کشور را به خود اختصاص داده است. حدود 40 درصد از کل کارگاه های صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر در چهار استان تهران، اصفهان، خراسان رضوی و آذربایجان شرقی که حدود 5/17 درصد مساحت کشور را دارند، متمرکز شده است. هفت استان های مرزی «هرمزگان»، «سیستان وبلوچستان»، «کردستان»، «خراسان جنوبی»، «بوشهر»، «خراسان شمالی» و «ایلام» هریک سهمی کمتر از یک درصد از کل کارگاه های صنعتی 10 نفر کارکن و بیشتر را داشته اند. به علاوه براساس منطقه ای بنیادی آمایش سرزمین، در فرآیند تقسیم کار ملی ضروری است.