روان‌شناسی اقتصاد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،مرد میان‌سالی که کت و شلوار به تن دارد و کراوات، در راهروی اتاق بازرگانی منتظر استقبال از هیئت اسپانیایی است تا به مذاکره بر سر صادرات زعفران بپردازد. 12 سال است که کار تولید و عرضه زعفران را از مرحله کشاورزی تا بسته‌بندی و فروش دنبال می‌کند اما از سال 94 به بعد با رکودی سخت مواجه شده است. او از افت قابل توجه فروش زعفران در بازار داخل سخن می‌گوید: «درست است که زعفران کالایی خوراکی است اما جزو دسته خوراکی‌های لوکس محسوب می‌شود و شامد مواد غذایی اساسی نمی‌شود، به همین دلیل با کاهش قدرت خرید مردم، خرید این محصول در داخل کاهش یافته است. حداقل فروش محصولات برندی که من مدیریت می‌کنم، افت قابل توجهی داشته است. تنها امید ما در این شرایط فتح بازارهای صادراتی است که آن هم دشواری‌های خاص خود را دارد. با تهدید‌های اخیر رئیس‌جمهور امریکا علیه برجام، رفت و آمدهای تجاری نیز تحت تاثیر قرار گرفته است که می‌تواند امید ما را در بخش صادرات نیز کمرنگ کند.»
 
کمی آن‌طرف‌تر از این تولیدکننده زعفران، یکی از فعالان حوزه صنعت ایستاده که بنگاهی متوسط با 30 نیروی کار را اداره می‌کند. برای مذاکره با یک فروشنده تجهیزات کارگاهی در حوزه فعالیتش آمده تا شاید بتواند با به‌روز کردن ماشین‌آلات، بنگاهش را از رکود خارج کند. می‌گوید در بخش تولیدی‌های کوچک از آمارهای رشد تولید خبری نیست. آنچه از مراجع رسمی در مورد رشد اقتصادی بیان می‌شود احتمالا مربوط به کارخانه‌های بزرگ است که به نوعی زیر سایه دولت قرار دارند وگرنه بنگاه‌های کوچک و متوسط همچنان در رکود قرار دارند.
 
حکایت رکود در بدنه بخش خصوصی به بنگاه‌داران تولیدی محدود نمی‌شود. فعالان صنفی در رسته‌های شغلی مختلف نیز روایت‌هایی از رکود کسب و کار دارند.
 
چند قدم آن‌طرف‌تر از یکی از شلوغ‌ترین میدان‌های غرب تهران و در پیاده‌راهی پررفت و آمد، مرکز خرید طلا و جواهر شیک و چشم‌نوازی خودنمایی می‌کند. داخل راهروهای این پاساژ اما از مراجعه‌کننده خالی است. بیشتر رفت و آمد مربوط به کاسب‌ها است که به مغازه هم سر می‌زنند. از وضعیت کاسبی یکدیگر می‌پرسند تا مطمئن شوند که نبود مشتری فقط مربوط به یک مغازه نیست. یکی از فروشندگان طلا و جواهر در این پاساژ می‌گوید که ماه‌هاست خرید طلا و جواهر افول کرده و دیگر به‌غیر از عروس و دامادها، کسی به زیورآلات اهمیت نمی‌دهد. اکبر از نبود مشتری و مالیات بالا در این صنعت حرف می‌زند: «تا می‌گوییم مشتری نداریم، به ما می‌گویند چرا هنوز به این کار ادامه می‌دهیم. کسی توجه نمی‌کند که مگر شغل عوض کردن به همین سادگی است. بعد از چند سال کارآموزی و فعالیت، نمی‌توان دوباره از صفر شروع کرد. ضمن اینکه ماه‌هاست به امید بهتر شدن اوضاع کج دار و مریز پیش می‌رویم. زمانی منتظر توافق هسته‌ای بودیم حالا هم منتظر رونق اقتصادی هستیم تا شاید قدرت خرید مردم افزایش یافت و خریداران طلا بیشتر شدند.»
 
جوان دیگری که به دلیل پیدا نکردن شغل با اندک سرمایه‌ای به اجاره مغازه و فروش پوشاک دست زده نیز از کسادی بازار می‌گوید: «دیگر نمی‌دانم باید چه‌کار کنم. این چندمین صنفی است که در سه سال گذشته امتحان کرده‌ام اما کاسبی همه‌جا خراب است. گفتم شاید پوشاک جزو مایحتاج مردم است و در این بازار مشتری وجود داشته باشد اما الان دو ماه است که از صاحب مغازه خواهش کرده‌ام قرارداد اجاره را فسخ کند و ودیعه را پس بدهد چراکه روزهایی می‌گذرد که حتی یک تکه لباس هم فروش نمی‌رود.»
 
سطح شهر و محافل عمومی و خصوصی پر است از روایت‌هایی که طعم «رکود» می‌دهد. تقریبا یافتن کسی که از شرایط راضی باشد، غیرممکن شده است حتی کارمندان و حقوق‌بگیران نیز چندان از اوضاع اقتصادی راضی نیستند اما واقعا اوضاع اقتصاد به میزان نارضایتی‌هایی که ابراز می‌شود، خراب است یا بخشی از این شرایط را باید به حساب سیاه‌نمایی خودجوش طبقه‌های مختلف اجتماعی گذاشت؟ تنها زبانی که می‌توان با آن به طور مستند از شرایط واقعی سخن گفت، زبان آمار است. آمارهای رسمی در زمینه‌هایی که بیشترین درگیری را با زندگی و کسب و کار طبقات جامعه دارد، می‌تواند گویای وضعیت اقتصادی کشور باشد. آمارهای رسمی که مراجع آماری کشور ارائه می‌کنند، باید مورد استناد قرار گیرد هرچند که همیشه درون آمارها، واقعیت‌هایی نهفته است که شاید در ظاهر آنها نمایان نباشد، بنابراین جست‌وجو در میان ارقام و تحلیل آنها می‌تواند روی بهتری از واقعیت را نشان دهد.
 
نرخ تورم، نرخ بیکاری و نرخ رشد اقتصادی به عنوان سه شاخص اصلی اقتصاد که با زندگی، کار و تولید عجین شده است، نزدیک‌ترین تصویر به واقعیت اقتصادی را نشان می‌دهند. نرخ تورم می‌تواند واقعیت‌هایی از بازار مصرف را نمایان سازد؛ نرخ بیکاری جزئیاتی از بازار کار نشان می‌دهد و نرخ رشد اقتصادی وضعیت تولید را شرح می‌دهد. اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور برآیند همه شاخص‌های اقتصادی را در یک جمله خلاصه می‌کند: «اقتصاد کشور مانند ماشینی است که بر لبه پرتگاه قرار داشت و در حال سقوط به دره بود. طی 4 سال فعالیت دولت یازدهم جلوی این سقوط گرفته شد و ماشین در مسیر اصلی جاده قرار گرفت؛ هرچند که حرکت این اتومبیل هنوز آغاز نشده است.»
 
آمارها در زمینه نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی، واقعیت اظهارات معاون اول رئیس‌جمهور را اثبات می‌کند چرا که در 5 سال اخیر این شاخص‌ها وضعیت بهتری نسبت به گذشته پیدا کرده‌اند. نرخ تورم در دو سال متوالی تک‌رقمی بود که برای بازار ایران که به ثبات عادت ندارد، رویداد مثبتی محسوب می‌شود. نرخ رشد اقتصاد هم هرچند وابسته به صنایع بزرگ، طی دو سال گذشته به بالای صفر هدایت شده است. در این میان اما وضعیت بازار کار همچنان نگران‌کننده است. تعداد بیکاران در سال‌های اخیر افزایش یافته است. هرچند اشتغال‌زایی صورت گرفته اما آمارها نشان می‌دهد که تعداد شغل‌های ایجادشده کمتر از تعداد متقاضیان واردشده به بازار کار بوده است. بنابراین می‌توان برآورد کرد که یکی از اصلی‌ترین دلایل نارضایتی عمومی ریشه در مسئله اشتغال دارد. موضوعی که معمولا به لحاظ روانی آثار بیشتری نسبت به سایر مسائل اقتصادی بر جامعه به جا می‌گذارد. نارضایتی از بیکاری بروز بیشتری در میان خانواده‌ها دارد، شاید به همین دلیل باشد که عملکرد مثبت در شاخص‌هایی نظیر تورم چندان خودنمایی نمی‌کند و زیر سایه این چالش باقی مانده است.
 
بیکاری، چالش بزرگ
 
برخی تحلیل‌گران اقتصاد جامعه معتقدند که یکی از ریشه‌های ناآرامی‌های دی‌ماه گذشته مسئله بیکاری بوده است چراکه اکثر شهرهایی که درگیر این ناآرامی‌ها شدند با نرخ بالای بیکاری مواجه‌اند. شهرهایی نظیر ایذه و دورود با نرخ بیکاری بالای 40 درصد به خصوص در میان جوان‌ها، با ناآرامی‌های زیادی در آن ایام مواجه بودند.
 
گزارش مرکز آمار ایران از بازار کار در پاییز 96 نشان‌دهنده نرخ بیکاری 11.9 درصدی است اما جزئیات این آمار واقعیت‌های نگران‌کننده‌تری را نشان می‌دهد. نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 سال معادل 28 درصد برآورد شده است. شاخص بیکاری در برخی استان‌ها رقمی بالای 20 درصد را نشان می‌دهد استان کرمانشاه با نرخ بیکاری 25 درصدی در این زمینه رکورددار است. فراتر از آمارهای ملی و استانی، وزیر کشور اعلام کرده است که در برخی شهرها و بخش‌ها نرخ بیکاری بالای 60 درصد ثبت شده است.
 
گزارش مرکز آمار ایران اثبات می‌کند که در پاییز سال گذشته 3 میلیون و 141 هزار نفر در کشور بیکار بوده‌اند. این در حالی است که در سال 92 تعداد بیکاران کشور 2 میلیون و 700 هزار نفر برآورد شده بود. البته تعداد جمعیت شاغل نیز از حدود 24 میلیون نفر در سال 92 به 26 میلیون و 472 هزار نفر در سال 96 رسیده است. این آمار نشان می‌دهد که اشتغال‌زایی نیز از رشد بالایی برخوردار بوده و تعداد زیادی از متقاضیان کار موفق به پیدا کردن شغل شده‌اند اما اضافه شدن 400 هزار نفر به لشکر بیکاران نیز به نارضایتی عمومی از اقتصاد دامن زده است. مسعود نیلی دستیار اقتصادی رئیس‌جمهور ورود متولدان دهه 60 به بازار کار را دلیل اصلی بحران در بازار کار می‌داند. به گفته این تحلیل‌گر اقتصادی در سال‌های اخیر ورودی فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به بازار کار شتاب قابل ملاحظه‌ای گرفته است در حالی که در سال‌های گذشته برای اشتغال این افراد، زیرساخت‌های کافی مهیا نشده است.
 

 

 

تورم، رکوردشکن

نرخ تورم شاید قابل افتخارترین شاخص اقتصادی در سال‌های اخیر و حتی دهه‌های اخیر باشد. شاخصی که در دو سال متوالی زیر 10 درصد باقی ماند تا رکوردی تازه در تاریخ اقتصاد پس از انقلاب به ثبت برساند. شاخص تورم مستقیما با سبد خرید خانوار سر و کار دارد. این شاخص شتاب رشد قیمت‌ها را نشان می‌دهد. طبق آمارهای بانک مرکزی میانگین رشد قیمت کالاها در سال گذشته 9.6 درصد بوده است. در سال 1395 نیز رشد قیمت‌ها در سطح  9 درصد باقی ماند که برای اقتصاد ایران رویدادی کم‌نظیر به حساب می‌آید. این در حالی است که در دو سال ابتدایی دهه 90، رشد قیمت کالاها با شتاب زیادی همراه شده بود و در مهرماه سال 92 از سطح 40 درصد عبور کرده بود. این شاخص چند ماه پس از اسقرار دولت حسن روحانی رو به کاهش گام برداشت و در خرداد 95 به زیر 10 درصد رسید. این روند ادامه پیدا کرد و در سال 96 نیز به‌غیر از چند ماه، تورم تک‌رقمی تجربه شد. هرچند در این مدت بازار چند کالا نظیر تخم‌مرغ به طور مقطعی با تنش مواجه شد و سرعت رشد قیمت آن، شرایط دشوار سال 91 را یادآوری کرد اما سطح عمومی بازار در طول سال با آرامش همراه بوده است. از این نظر می‌توان به شاخص نرخ تورم اعتنا کرد و از بهبود قابل توجه اوضاع قیمت کالاهای مصرفی نسبت به سال‌های قبل از آن سخن گفت.

 

 

رشد اقتصاد، در آرزوی پایداری

رشد اقتصادی اصلی‌ترین مولفه نشان‌دهنده رونق یا رکود در اقتصاد است که تصویری واقعی از عملکرد بخش‌های مختلف اقتصادی نشان می‌دهد. مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور تعریف ویژه‌ای از جایگاه این شاخص در اقتصاد ایران دارد. مسعود نیلی یک بار در نشستی که برای سردبیران اقتصادی رسانه‌ها و به میزبانی نهاد ریاست جمهوری برگزار شد، با توجه به مختصات اقتصاد ایران سه بازه را برای نرخ رشد در نظر گفت: «وقتی شاخص رشد اقتصادی در محدوده زیر صفر قرار دارد به معنی رکود در اقتصاد است. در اقتصاد ایران نرخ رشد صفر تا 4 درصد را می‌توان خروج از رکود نامید و نرخ رشد بالای 4 درصد به معنای رونق است.» این تعریف مسعود نیلی به معنای علمی نشان می‌دهد که نرخ رشد اقتصادی بالای 4 درصد شرایط مناسبی برای اقتصاد محسوب می‌شود. نرخ رشد اقتصاد در سال 1395 معادل 12.5 درصد بود که بالاترین نرخ در میان تمامی کشورهای جهان محسوب می‌شود. این رقم هرچند شگفت‌انگیز است اما بیش از 9 واحد درصد آن مرهون رشد دوبرابری تولید و صادرات نفت خام به واسطه عبوراز تحریم‌ها است. رشد بدون نفت در سال 1395 از سوی بانک مرکزی معادل 3.3 درصد اعلام شده است. آخرین آمار بانک مرکزی از رشد اقتصاد در سال 96 نیز مربوط به عملکرد 9 ماهه اقتصاد کشور است که نشان می‌دهد در سه فصل از سال گذشته نرخ رشد اقتصادی بدون نفت 1.4 درصد بوده و نرخ رشد با احتساب بخش نفت 4.3 درصد برآورد شده است. این آمارها نشان می‌دهد که نرخ رشد اقتصادی بدون نفت در سال 95 با وجود رهایی از بخش رکود مطلق وارد مرحله خروج از رکود شده و طبق تعریف مسعود نیلی هنوز وارد فاز رونق نشده است. در سال 1396 نیز رشد بدون نفت تنها 0.1 درصد فراتر از محدوده خروج از رکود گام برداشته که این میزان ناچیز نمی‌تواند آثار چندان ملموسی را در اقتصاد بر جای بگذارد. بنابراین می‌توان طبق تعریف تئوریسین اقتصادی دولت، حرکت دو سال گذشته اقتصاد ایران را به خروج از رکود تعبیر کرد و در انتظار رونق اقتصادی باقی ماند. شاید به همین دلیل باشد که با وجود ارائه آمارهای مثبت، به طور واقعی و مویرگی، رونق در بدنه اقتصاد احساس نمی‌شود اما نباید فراموش کرد که وضعیت تولید به عنوان اصلی‌ترین شاخص حرکت اقتصاد طی دو سال گذشته تغییر قابل توجهی نسبت به 4 سال‌ پیش از آن کرده است.

سال 1395 را می‌توان نقطه‌عطف دهه 90 در تحرک اقتصاد دانست چراکه پس از 5 سال رکود و دست و پا زدن رشد اقتصادی حول نقطه صفر، سرانجام در این سال رشد اقتصاد به حرکت درآمد و برای سال 96 نیز این روند ادامه یافت تا برای اولین بار در دهه 90 باشد که طی دو سال پیاپی رشد مثبت اقتصاد رقم می‌خورد. ‌

اندازه اقتصاد ایران در سال 1395 پس از 5 سال از سطح سال 1390 عبور کرد و در سال 96 کیک اقتصاد ایران به بزرگ‌ترین اندازه در دهه 90 رسید.  رشد اقتصادی 12.5 درصدی در سال 1395 توانست عقب‌ماندگی‌های سال‌های 1391 تا 1394 را جبران کند و در سال گذشته نیز میزان تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت ثابت سال 1390 به بالاترین سطح خود در دهه جاری رسید چراکه رشدی حدود 4 درصد نسبت به سال 95 تجربه شده است.

شاخص رشد اقتصادی برآیند تولید ناخالص داخلی در بخش‌های مختلف را نشان می‌دهد. بخش‌های کشاورزی، صنایع و معادن، نفت و خدمات، 4 گروه اصلی تشکیل‌دهنده شاخص رشد به شمار می‌روند که هرکدام در زیرگروه خود بخش‌های متنوعی جای داده‌اند. شاخص رشد اقتصادی در سال‌های گذشته از دهه 90 شمسی شرایط مساعدی را تجربه نکرده است. تنها در سال‌های 95 و 96 شاخص رشد اقتصادی به طور پیاپی مثبت بوده است. طبق گزارش بانک مرکزی، نرخ رشد اقتصادی در سال 94 در محدوده زیر صفر قرار داشته است. با این حساب رشد اقتصاد بدون احتساب نفت در این سال منفی 1.3 درصد و رشد با احتساب نفت منفی 1.6 درصد بوده است. شاخص رشد در سال‌های 1391 و 1392 نیز در محدوده زیر صفر قرار داشت و نشان‌دهنده رکود عمیق در اقتصاد ایران در این سال‌ها بود. در سال‌های 90، 93، 95 و 96 نرخ رشد مثبت تجربه شده است.

 

پیش‌بینی رشد اقتصاد

با وجود اعلام نرخ رشد 3.4 درصدی برای اقتصاد ایران طی 9 ماهه 96، مرکز پژوهش‌های مجلس نرخ رشد 4.6 درصدی را برای مجموع سال 96 برآورد کرده است. طبق برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس رشد ارزش‌افزوده بخش‌های کشاورزی در سال 1396 حدود 3.8 درصد، نفت 1.3 درصد، صنعت 4.6 درصد، ساختمان 2.4- درصد و خدمات 5.9 درصد خواهد بود. بر اساس اعلام نهاد پژوهشی قوه مقننه، از مهم‌ترین چالش‌‌هایی که در سال جاری رشد اقتصادی را محدود کرده است، سطح پایین سرمایه‌‌گذاری دولتی و خصوصی است. این عامل در سال گذشته به منفی شدن رشد بخش ساختمان منجر شده و در سال‌‌های آتی رشد محدود سایر بخش‌‌ها را به دنبال خواهد داشت.

صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی نیز در آخرین گزارش‌های خود رشد اقتصادی کشور در سال 2017 را به‌ترتیب 4.2 و 4 درصد پیش‌بینی کرده‌اند.

دولت دوازدهم در لایحه بودجه سال 1397 نیز برآورد رشد 5 درصدی را برای سال پیش رو داشته است.

 

رشد اقتصاد همه‌گیر می‌شود؟

اقتصاد ایران از گردنه سخت عبور کرده و به ثبات در رشد اقتصادی می‌اندیشد. دهه 90 برای اقتصاد دو روی متفاوت داشته است. نیمه نخست آن جملگی با رکود همراه بود اما نیمه دوم این دهه، هوایی تازه در فضای اقتصاد دمیده شد. هرچند با وجود ثبت نرخ رشد بالا در سال‌های 95 و 96، طعم رونق در بدنه جامعه چشیده نشده و گلایه‌های اقتصادی به اعتراض بدل شده است اما تداوم این مسیر می‌تواند به ترمیم نارسایی‌ها بینجامد.

در نیمه اول دهه 90 نرخ رشد اقتصادی عموما در محدوده زیر صفر نوسان داشت و در سال‌های 90 و 93 نیز هرگز از کانال 3 درصد بالاتر نیامد. طولانی شدن رکود در این سال‌ها ضربه‌ای به بدنه اقتصاد وارد کرد که نرخ رشد اقتصادی 12.5 درصدی در سال 95 و رشد حدود 4 درصد در سال 96، توان جبران آن را نداشته است. رسیدن به رشد پایدار و جبران عقب‌ماندگی‌ها در اشتغال‌زایی به هدف اصلی سیاست‌گذاران و اقتصادگردانان بدل شده است.

برای اولین بار در دهه 90 رشد اقتصادی مثبت برای دو سال متوالی تکرار شد. این موضوع به نقطه امید برای رسیدن به رشد پایدار بدل شده است. رشد اقتصادی سال 95 مدیون بخش نفت بود اما در سال 96 بخش‌های کشاورزی، صنایع و معاون، نفت و خدمات تقریبا رشدی متوازن داشته‌اند. ملموس شدن رونق اما نیاز به تزریق آن به مویرگ‌های اقتصاد دارد به این مفهوم که رشد تولید نه‌تنها در صنایع بزرگ، که در سطح بنگاه‌های کوچک و متوسط همه‌گیر شود.

ماموریت اقتصاد در سال 97 این است که رشد اقتصادی به بخش‌های کوچک نفوذ کند. تقویت تقاضا یکی از نیازهای رسیدن به رونق در کسب و کارها و ملموس شدن آن در سطح جامعه است. افزایش ارزش‌افزوده تولید در بخش‌های کوچک و متوسط می‌تواند برنامه دولت برای اشتغال‌زایی یک میلیون نفری را در سال پیش رو، عملیاتی کند.

 

جزئیات رشد در بخش‌های مختلف

آمار کلی رشد اقتصادی طی دو سال گذشته نشان‌دهنده ورود به مرحله خروج از رکود و سوق به سمت رونق اقتصادی است اما سوال اصلی این است که چرا این تغییر در بدنه جامعه اقتصادی چندان احساس نمی‌شود؟ اقتصادگردانان که در بدنه بخش‌خصوصی فعالیت می‌کنند معتقدند آنچه در آمارها خود را نشان می‌دهد به دلیل تحرک در واحدهای صنعتی بزرگ است که مالکیت آنها یا با دولت است یا نهادهای شبه‌دولتی. به گفته فعالان اقتصادی هنوز بنگاه‌های کوچک که اداره آنها از سوی بخش خصوصی واقعی صورت می‌گیرد، به مرحله‌ای از تحرک نرسیده‌اند که بتوان از رونق صحبت کرد.

بر اساس محاسبات بانک مرکزی، تولید ناخالص داخلی کشور در 9ماهه سال 1396 به قیمت‌های ثابت سال 1390 به 520 هزار میلیارد تومان رسیده است که در مقایسه با رقم دوره مشابه سال قبل معادل 3.4 درصد افزایش یافته است. رشد تولید ناخالص داخلی در 3 ماهه سوم سال 1396 نسبت به دوره مشابه سال قبل، یک درصد بوده است. همچنین رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت نیز در 3 ماهه سوم سال 1396 معادل 3.6 درصد ثبت شده است.

بررسی سهم فعالیت‌های مختلف اقتصادی در افزایش تولید ناخالص داخلی نشان می‌دهد که در 9 ماهه سال 1396 ارزش‌افزوده فعالیت‌های «حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات» ، «صنعت» ، «برق، گاز و آب»، «بازرگانی، رستوران و هتل‌داری» و «خدمات مستغلات و خدمات حرفه‌ای و تخصصی» به ترتیب با سهمی معادل 0.7، 0.5، 0.5، 0.5 و 0.5 واحد درصد از رشد اقتصادی، نقش عمده‌ای در افزایش روند رشد تولید ناخالص داخلی ایفا کرده‌اند. در مقابل ارزش افزوده فعالیت «خدمات اجتماعی، شخصی و خانگی»، طی 9 ماهه سال 1396 با سهمی معادل 0.1- واحد درصد از رشد 4/3 درصدی اقتصاد، نقش کاهنده‌ای در تولید ناخالص داخلی در دوره مورد بررسی داشته است.

محاسبات بانک مرکزی نشان می‌دهد که ارزش افزوده فعالیت‌های گروه «کشاورزی»، «نفت»، «صنایع و معادن» و «خدمات» به ترتیب از رشدی معادل 4.1، 7.3-، 4.2 و 3.1 درصد طی 3 ماهه سوم سال 1396 برخوردار بوده‌اند؛ این در حالی است که رشد این فعالیت‌ها در فصل دوم سال 96  به ترتیب 4.2، 5.7، 3.5 و 4.1 درصد بوده است. طی 3 ماهه سوم سال 1396 گروه نفت به علت کاهش صادرات نفت خام و همچنین کاهش صادرات میعانات گازی و فرآورده‌های نفتی با کاهش رشد ارزش افزوده مواجه بوده و در مقابل بخش ساختمان به عنوان زیربخش گروه صنایع و معادن در دومین فصل متوالی، از رشد مثبت برخوردار بوده است. رشد بخش ساختمان طی سه ماهه سوم سال 1396معادل 1.4 درصد بوده است.

 

رشد موزون در بخش کشاورزی

آخرین آمار و اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی نشان می‌دهد که برآورد مقادیر تولید محصولات زراعی، باغی و دامی در 9 ماهه سال 1396 نسبت به دوره مشابه سال قبل به ترتیب از رشدی معادل 1.7، 5.9 و 5 درصد برخوردار بوده است. بر این اساس در 9 ماهه سال 1396 و بر اساس محاسبات فصلی، رشد ارزش افزوده گروه کشاورزی (به قیمت‌های ثابت 1390) نسبت به دوره مشابه سال قبل 4.1 درصد افزایش یافته است. بررسی آمار رشد کشاورزی در سال‌های دهه 90 نشان می‌دهد که این بخش همواره به سمت افزایش تولید پیش رفته است. با وجود کاهش منابع آبی، بخش کشاورزی توانسته با بهبود بهره‌وری رشد موزونی را تجربه کند. رشد این بخش در سال 90 معادل 3.7 درصد برآورد شد پس از آن رشدهای 4.7، 5.5، 5.4، 4.6، 4 و 2 درصد را تا سال 1395 تجربه کرد.

نفت در دامنه نوسان

بررسی نرخ رشد تولید در بخش نفت نشان می‌دهد که این بخش پرنوسان‌ترین بخش در میان بخش‌های اقتصادی است. در سال‌های اخیر این بخش هم نرخ رشد منفی 36 درصد را در سال 91 تجربه کرده و هم رشد 61 درصدی را در سال 95 دیده است. صنعت نفت که بزرگ‌ترین صنعت ایران است، محل اصلی درآمد دولت در کنار مالیات به شمار می‌رود. پس از آنکه در سال 95 به واسطه عبور از تحریم‌ها، رشد دوبرابری در تولید نفت رقم خورد، در سال 1396، شرایط این صنعت عادی بود.

بر اساس محاسبات اولیه، ارزش افزوده گروه نفت در 9 ماهه سال 1396 به قیمت‌های ثابت سال 1390 به میزان 115 هزار و 780 میلیارد تومان برآورد می‌شود که گویای رشد 1.3 درصدی نسبت به دوره مشابه سال قبل است. این موضوع اثبات می‌کند که بخش نفت خود را در محدوده بالای صفر حفظ کرده اما یکی از عوامل کاهنده رشد اقتصادی در سال 96 بوده است. نتایج حاصل از محاسبات در این زمینه نشان می‌دهد که افزایش رشد ارزش افزوده این گروه در سال 1396 به طور عمده ناشی از افزایش نرخ رشد تولید نفت خام، تولید میعانات گازی، تولید فرآورده‌های پالایشگاهی و نیز افزایش تولید و صادرات گاز طبیعی نسبت به دوره مشابه سال قبل بوده است.

صنایع کوچک در انتظار حرکت

تولید در بخش صنعت شاید ملموس‌ترین بخش در میان بخش‌های اقتصادی باشد. جامعه اقتصادی و بدنه بخش خصوصی بیشتر با این بخش سروکار دارند و رونق یا رکود اقتصاد را از این ناحیه اندازه می‌گیرند. بخش صنعت و پس از آن بخش خدمات بیشترین درگیری را با زندگی طبقه متوسط اجتماعی شهری دارد. بخش صنایع و معادن در سال‌های دهه 90 عموما در رکود ببه سر برده است. بعد از آنکه در سال 90 رشد 4.8 درصدی در ارزش افزوده این بخش حاصل شد در سال‌های 91 و 92  کاهش 2.3 و 4.2 درصدی تولید در این بخش حاکم شد. در سال 93 به طور موقتی رشد 5.4 درصدی در بخش صنایع و معادن حاصل شد اما در سال 94 با رکود حاکم در بخش تقاضا، رشد این بخش به منفی6.1 درصد تنزل کرد. مجددا در سال 1395 نرخ رشد بخش صنایع و معادن به 2.2 درصد افزایش یافت و در 9 ماهه 96 نیز این رشد به 4.6 درصد افزایش یافت. در زیرمجموعه بخش صنایع و معادن، بخش‌های صنعت، معدن، ساختمان به همراه بخش آب، برق و گاز قرار دارد.

آمارها نشان می‌دهد که بیشتر رشد در بخش صنعت که اصلی‌ترین زیرمجموعه صنایع و معادن است، مرهون تحرک در واحدهای بزرگ صنعتی است. در بخش صنعت، شاخص تولید کارگاه‌های بزرگ صنعتی که حدود 70 درصد ارزش افزوده بخش صنعت را پوشش می‌دهد در 9 ماهه سال 1396 نسبت به دوره مشابه سال قبل 4.9 درصد افزایش یافته است. از مجموع 24 رشته فعالیت صنعتی در 9 ماهه سال 1396، هفده رشته فعالیت با ضریب اهمیت 6/92 درصد، دارای رشد مثبت بوده است. همچنین 3.5 واحد درصد از رشد 4.9 درصدی شاخص تولید کارگاه‌های بزرگ صنعتی در 9 ماهه سال 1396 به ترتیب مربوط به فعالیت صنایع تولید وسایل نقلیه موتوری، تریلر و نیم‌تریلر، صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی و صنایع تولید فلزات اساسی بوده است. همان‌طور که این آمار نشان می‌دهد، بیشترین تاثیر در رشد 4.9 درصدی بخش صنعت از جانب صنایع خودرو، فلزات و پتروشیمی بوده است که جزو صنایع بزرگ محسوب می‌شود.

ساختمان، صنعت اقبال

زمانی از صنعت ساختمان به عنوان بخش پیشرو در اقتصاد ایران یاد می‌شد. انتظار عمومی این بود که با تحرک در این بخش، چرخ اقتصاد به حرکت دربیاید اما در سال‌های اخیر این معادله برهم خورد. با وجود اینکه رکود در بخش ساختمان پابرجا ماند و فقط در دو سال گذشته از شدت آن کاسته شد، اقتصاد توانست در بخش‌های دیگر از جمله نفت، خدمات و کشاورزی با رشد مثبت مواجه شود. با وجود این، بخش ساختمان از بخش‌های تاثیرگذار در ملموس شدن رونق به شمار می‌رود. گفته می‌شود که بیش از 200 رسته شغلی به ساخت و ساز وابسته‌اند و بسیاری صنایع بزرگ و کوچک نیز با افزایش ساختمان‌سازی به حرکت درمی‌آیند. بنابراین افزایش تولید در بخش ساختمان می‌تواند بسیاری از بخش‌های تولیدی و خدماتی کوچک و متوسط را که بدنه جامعه با آن سروکار دارد به حرکت وادارد. در سال 96 معاملات مسکن با افزایش بیش از 11 درصدی نسبت به سال 95 مواجه شد که می‌تواند به آزاد شدن بخشی از سرمایه سازندگان و تزریق دوباره آن به ساخت و ساز منجر شود. البته قیمت مسکن در تهران 26 درصد رشد کرد و بخشی از ارزش افزوده این بخش از ناحیه رشد قیمت حاصل شد.

آمارهای بانک مرکزی نشان می‌دهد که در بخش ساختمان، ارزش سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در ساختمان مناطق شهری به قیمت‌های جاری در 9 ماهه سال 1396 نسبت به دوره مشابه سال قبل 12 درصد افزایش یافته است. با اعمال شاخص‌های قیمتی متناظر و تعدیل ارزش افزوده ساختمان‌های خصوصی به قیمت‌های جاری و همچنین با احتساب ارزش افزوده ساختمان‌های دولتی، نرخ رشد بخش ساختمان به قیمت‌های ثابت سال 1390 در حدود 0.8 درصد برآورد شده است که فقط اندکی بالاتر از صفر است.

نرخ رشد بخش ساختمان در دهه 90 عموما منفی بوده است. به غیر از سال 1390 که رشد 5.1 درصدی برای این بخش به ثبت رسیده است در سال‌های 91، 92، 93، 94 و 95 نرخ رشد این بخش در محدوده زیر صفر دست و پا زده است. نرخ رشد 0.8 درصدی در 9 ماهه 1396 نشانه خوبی برای آغاز دوره خروج از رکود در بخش ساختمان محسوب می‌شود که درصورت پایداری و تداوم تا سطح 4 درصد می‌توان از سپری شدن دوره رکود در بخش ساختمان سخن گفت.

خدمات، وابسته به صنعت و کشاورزی

بخش خدمات که زیرمجموعه‌های آن شامل بخش‌های «بازرگانی، رستوران و هتل‌داری»، «حمل ونقل، انبارداری و ارتباطات»، «خدمات موسسات پولی و مالی»، «خدمات مستغلات و خدمات حرفه‌ای و تخصصی»، «خدمات عمومی» و «خدمات اجتماعی، شخصی و خانگی» می‌شود، جزو بخش‌های اثرگذار بر طبقه متوسط اجتماعی است. رونق یا رکود در بخش خدمات تا حدودی وابسته به رشد تولید در سایر بخش‌های صنعتی، معدنی، کشاورزی و ساختمان است چرا که بسیاری از صنوف خدماتی و بازرگانی نقش واسطه‌ای در معاملات خرد ایفا می‌کنند. اگر قدرت خرید و تقاضا برای خرید کالا و خدمات وجود داشته باشد، تولید نیز متناسب با آن قابلیت افزایش پیدا می‌کند و صنوف خدماتی و بازرگانی به عنوان واسطه با رونق بیشتری مواجه می‌شوند. بخش خدمات در دهه 90 به غیر از سال 1394 که مشهور به سال بروز بحران تقاضا است، دارای رشد مثبت بوده است. در 9 ماهه سال گذشته نیز رشد این بخش به 3.7 درصد رسید.

برآورد بانک مرکزی نشان می دهد که بخش عمده رشد اقتصادی یک درصدی 3 ماهه سوم سال 1396 مربوط به گروه خدمات با سهمی معادل 1.5 واحد درصد از رشد اقتصادی بوده است.

رشد نرخ تشکیل سرمایه

اقتصاددانان معتقدند که رشد اقتصادی در گروه افزایش سرمایه‌گذاری و رشد نرخ تشکیل سرمایه ثابت است. البته نباید فراموش کرد که اقتصاد ایران در سال‌های رکود با عقب‌گرد در تولید ناخالص داخلی مواجه شد و این به معنی بلااستفاده ماندن بخشی از ظرفیت موجود و بالفعل نشدن بخشی از سرمایه‌گذاری صورت‌گرفته بود بنابراین می‌توان پذیرفت در مقطع خروج از رکود، بخشی از افزایش تولید ناخالص داخلی مرهون استفاده از ظرفیت‌ها و سرمایه‌های قبلی باشد و لزوما نیاز به تشکیل سرمایه جدید نداشته باشد اما تداوم رشد اقتصادی و بزرگ‌تر شدن کیک اقتصاد ایران با افزایش سرمایه و رشد نرخ تشکیل سرمایه ثابت امکان‌پذیر است.

نگاهی به ارقام اجزای هزینه نهایی یا همان طرف تقاضای اقتصاد در 9 ماهه سال 1396به قیمت‌های ثابت سال 1390 نشان می‌دهد که اقلام مصرف خصوصی، مصرف دولتی و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به ترتیب از رشدی معادل 1.4، 4.8 و 1.4درصد برخوردار بوده‌اند. محاسبات مقدماتی 9 ماهه سال 1396 نشان‌دهنده افزایش نرخ رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به میزان 7.9 واحد درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل است؛ به گونه‌ای که رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص از رقم 6.5- درصد در 9 ماهه سال گذشته به رقم 1.4 درصد در 9 ماهه سال جاری رسیده است. تشکیل سرمایه ثابت ناخالص متشکل از دو بخش ساختمان و ماشین‌آلات است. تشکیل سرمایه ثابت ناخالص ساختمان در 9 ماهه سال 1396 نسبت به دوره مشابه سال قبل 6.1 درصد و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص ماشین‌آلات نیز طی دوره زمانی مذکور نسبت به دوره مشابه سال قبل 0.9 درصد افزایش یافته است.

در حوزه تجارت خارجی و بر اساس برآوردهای اولیه، صادرات و واردات کالاها و خدمات طی 9 ماهه سال 1396 به قیمت‌های ثابت سال 1390 و نسبت به دوره مشابه سال قبل به ترتیب از نرخ رشد 0.4 و 9.2 درصدی برخوردار بوده‌اند.

بررسی ارقام هزینه نهایی در فصل سوم سال 1396 نیز نشان می‌دهد که اقلام مصرف خصوصی، مصرف دولتی، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص و صادرات و واردات کالاها و خدمات به ترتیب از نرخ رشد 3.2-، 7.7، 4، 6.9- و 5.8 درصد برخوردار بوده‌اند./ آینده نگر