ایستانیوز:نظریه جستوجو از دهه ۸۰ میلادی به صورت جزئی زیر ذرهبین قرار گرفتهاست. از همان زمان این نظریه وارد ادبیات علم اقتصاد شد و همراه با آن نظریه تعادل بیکاری نیز به میان آمد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،مطالعات بسیاری در زمینه کار و اشتغال صورت گرفته اما کمتر کسی به خاطر این مطالعات موفق به کسب جایزه نوبل اقتصاد شدهاست. کریستوفر آنتونیو پیساریدیس اقتصاددان قبرسیتبار که در بریتانیا تحصیل کرده جزو همان معدود کسانی است که موفق به کسب جایزه نوبل اقتصاد به خاطر مطالعات در زمینه اشتغال و بیکاری شدهاست. آنچه او را موفق به دریافت این جایزه کرده، نظریه تعادل بیکاری است. البته او به طور مشترک با دو اقتصاددان دیگر موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد اما به هر حال کاری مستقل و در نوع خود قابل تحسین انجام دادهاست. تلاش اصلی او این بوده که درک عمیقتر و دقیقتری از بیکاری و اشتغال به دست بدهد. مطالعات او راه را برای تحلیلهای بیشتر و صحیحتر از بازار فراهم کردهاست.
بررسی بازار کار در علم اقتصاد به صورت جدی از دهه 60 میلادی آغاز شدهاست. جورج استیگلر در سال 1962 و جان مککال در سال 1970 جزو اقتصاددانهایی بودند که مطالعه در این زمینه را کلید زدند. ادموند فلپس نیز به دنبال آنها در سال 1970 این مطالعات را ادامه داد. اما بالاخره بررسی دقیق تعادل بیکاری در بازار از سوی پیساریدیس انجام شد. زمانی که این اقتصاددان به دنبال سوژهای برای رساله دکتری خود بود با مدلهای ریاضیاتی در زمینه تعادل بیکاری آشنا شد. مسائلی نظیر نرخ حقیقی بیکاری در مطالعات اقتصاددانهای پیشین نظر او را به خودش جلب کرد. در میان مطالعات اقتصاددانها بیش از همه مطالعات فلپس بود که نظر پیساریدیس را به خود جلب کرد و در نتیجه تمرکز خود را روی همان نظریات قرار داد.
یکی دیگر از نظریاتی که پیساریدیس به صورت متمرکز روی آن کار کرده، نظریه جستوجو در اقتصاد خرد است؛ این نظریه در واقع خریدار یا فروشندهای را مورد بررسی قرار میدهد که نمیتواند در آنِ واحد شریک تجاری برای خودش پیدا کند و در نتیجه به دنبال شریک میگردد. این نظریه نیز در بخشهای مختلف اقتصاد مورد استفاده قرار گرفتهاست. از بازار کار گرفته تا جستوجوی کار در میان بیکارها، همه به نوعی از نظریه جستوجو بهره میگیرند. در واقع افراد میتوانند به کمک این نظریه، تصمیمها برای خرید را مورد تحلیل و بررسی قرار بدهند. برای کارگر یک موقعیت شغلی خوب موقعیتی است که در آن دستمزد بالایی به او بدهند، مزایای کافی داشتهباشد و در محیطی امن و مطلوب کار کند. برای طرف مقابل نیز وضعیت تولید و کیفیت آن اهمیت دارد؛ به طوریکه بتواند با کمترین هزینه بهترین کالا را تولید کند. حالا گزینههای دیگری که در بازار وجود دارد میتواند روی تصمیمگیری افراد در این زمینه ایفای نقش کند. به این ترتیب نظریه جستوجو در این بخش خودش را نشان میدهد.
نظریه جستوجو
نظریه جستوجو از دهه 80 میلادی به صورت جزئی زیر ذرهبین قرار گرفتهاست. از همان زمان این نظریه وارد ادبیات علم اقتصاد شد و همراه با آن نظریه تعادل بیکاری نیز به میان آمد. پیساریدیس به بحث دستمزد و اهمیت آن در این زمینه اشاره میکند. در واقع به زبان ساده او معتقد است آنچه در بازار نقش حیاتی ایفا میکند دستمزد است. او همچنین در مباحث خود به بحران بزرگ مالی در سال 2008 اشاره میکند و این مسئله را مورد بررسی قرار میدهد که چطور بازار سرمایه و بازار کار با هم تداخل پیدا کردند و بحران را تقویت کردند. البته این اقتصاددان معتقد است هنوز جای کار بسیاری در این زمینه وجود دارد.
اقتصاددانها بر این باورند که کارهای پیساریدیس به درک امروز بشر از پدیده بیکاری کمک بسیاری کردهاست. برخی معتقدند که پیساریدیس کارهای جان مینارد کینز را دنبال کرده و آنها را به تکامل رساندهاست. در واقع کاری که او انجام داد ارزش بیشتری نسبت به جایزه نوبل اقتصادش دارد. این اقتصاددان از بررسی نرخ بالای بیکاری در بریتانیا که در آن زمان گریبان اقتصاد این کشور را گرفته بود کارش را شروع کرد و بعد به نتایجی دست یافت که در اقتصاد کلان به صورت عمومی قابل استفاده شد. جالب اینجاست که او کارهایش را به صورت اشتراکی و به کمک دانشجوهایش انجام دادهاست. پیساریدیس فعالیتهایی نیز در زمینه اقتصاد سیاسی داشته که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. او در حال حاضر توجه و تمرکز خود را روی اقتصاد بینالمللی قرار دادهاست. به خاطر همین کارها و فعالیتها است که دانشگاههای بسیاری برای تدریس از او دعوت میکنند و جامعه اقتصاددانها او را به عنوان فردی برجسته میشناسند.
به گزارش آینده نگر ، متولد 20 فوریه 1948 است. اصالتاً اهل قبرس است اما به خاطر اینکه در بریتانیا بزرگ شده و تحصیل کرده، همه او را به عنوان اقتصاددان بریتانیایی میشناسند. عمده فعالیتهای او بر اقتصاد کلان متمرکز شده اما فعالیتهایی نیز داشته که به حیطه اقتصاد خرد مربوط میشود. این اقتصاددان در سال 2010 موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. البته او جایزهاش را به صورت اشتراکی با دو اقتصاددان دیگر دریافت کرد. آکادمی سلطنتی علوم سوئد دلیل اعطای جایزه نوبل به این سه نفر را تحقیقات آنها در زمینه تأثیر سیاستهای اقتصاد بر نرخ بیکاری، فرصتهای اشتغال و سطح دستمزد اعلام کردهاست. پیساریدیس در حال حاضر به کمک دانشجوهای خود در زمینههای مختلف علم اقتصاد مشغول مطالعه است.