جنگ‌های تجاری به فاجعه جهانی ختم می‌شوند؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،وضع تعرفه بر واردات فولاد و آلومینیوم توسط ایالات متحده، خبر از طلوع یک جنگ تجاری در سطح جهانی را نشان ‌می‌دهد. حالا نشریه فورچون با انتشار تحلیلی به عواقب و پیامد‌های اقتصادی این جنگ پرداخته و نسبت به فاجعه‌آمیز بودن آن برای اقتصاد آمریکا هشدار داده است.
 
به گزارش روابط عمومی اتاق تهران به نقل از فورچون، ترامپ هفته گذشته در توئیتش با اشاره به تصمیم خود برای وضع تعرفه‌های جدید بر واردات فولاد و آلومینیوم نوشت: «جنگ‌های تجاری خوبند و بردن آن آسان است». اما واقعا چه کسی برنده جنگ‌های تجاری است؟
 
درس‌های تاریخ روشن است. جنگ تجاری در واقع اصلا خوب نیست و مهم‌تر این که برنده‌ای هم ندارد. این جنگ‌ها به اقتصاد تمام کشور‌های درگیر آسیب ‌می‌زنند، تنش‌ها را بالا ‌می‌برند و درگیری در سطح بین‌المللی را دامن ‌می‌زنند.
 
جرقه آخرین جنگ تجاری جهانی توسط دو نماینده نه‌چندان شناخته شده کنگره آمریکا با قانونی به نام تعرفه اسموت-‌هاولی در سال 1930 زده شد. یعنی زمانی که آمریکا وارد دوران موسوم به رکود بزرگ شد. در آن سال دو عضو کنگره پیش‌نویس قانونی را ارایه کردند که هدفش حمایت از کشاورزان آمریکایی با وضع تعرفه بر واردات محصولات کشاورزی بود. با وارد شدن این قانون کوچک حمایت‌کننده از کشاورزان به صحن کنگره موجی از خواسته‌های حمایت‌طلبانه در سراسر آمریکا برخاست. تا جایی که 900 خط تعرفه‌ای برای حدود 20 هزار محصول کشاورزی و صنعتی وضع شد. با وجود اعتراض گسترده اقتصاددانان، مشاوران و مخالفت کشور‌های خارجی، این قانون در کنگره آمریکا تصویب و رییس‌جمهوری وقت، هربرت هوور، آن را تایید کرد.
 
اما واکنش‌های جهانی به این قانون سریع و تنبیهی بود. کانادا که بزرگترین شریک تجاری آمریکا در آن زمان بود دست به مقابله به مثل زد و تعرفه‌هایی بر واردات کالا‌های آمریکایی وضع کرد که در نتیجه آن صادرات آمریکا به کانادا به نصف کاهش یافت.
 
برنده آن جنگ چه کسی بود؟ تجربه نشان داد همه طرف‌ها بازنده بودند. در ایالات متحده رکود بزرگ وخیم‌تر شد و اقتصاددانان بر این نظر هم‌داستان شدند که حمایت‌گرایی نه تنها رکود بزرگ را عمیق‌تر کرد بلکه به فروپاشی اقتصادی کشور تداوم هم بخشید. بخش بزرگی از بنای تجارت جهانی فروپاشید و احتمالا تعرفه‌ها مسوول حداقل نیمی از این سقوط آزاد بودند. سال پس از تصویب آن قانون، میزان صادرات آمریکا 40 درصد کاهش پیدا کرد و صنایع آمریکایی ضعیف شدند. واردات آمریکا هم به همان میزان پایین آمد و حتی رشد اقتصادی شرکای اقتصادی آمریکا نیز از گسترش باز ایستاد. آشفتگی اقتصادی در تمام جهان افزایش یافت و ستیز بین کشور‌ها منجر به رشد سیاست‌های اقتصادی ملی‌گرایانه شد که نتیجه آن فقیرتر شدن سایر کشور‌ها بود. هم‌چنین به رشد فاشیسم و قدرت یافتن افرادی دامن زد که وعده بهبودی وضع اقتصادی به هر وسیله ممکن را ‌می‌دادند پس به همه‌گیر شدن جنگ جهانی دوم منجر شد.
 
 
 
تحلیلگر نشریه فورچون با این تاریخچه از جنگ تجاری به تصمیم اخیر ترامپ ‌می‌پردازد و ‌می‌نویسد وقتی کشوری مانند آمریکا در تعامل تجاری با دیگر کشور‌ها میلیارد‌ها دلار از دست ‌می‌دهد آیا واقعا جنگ تجاری خوب و برنده شدن در آن آسان است؟
 
تعرفه‌هایی که ترامپ به تازگی پیشنهاد کرده است تنها مشمول بخش‌های خاص و کوچکی ‌می‌شود یعنی صنایع آلومینیوم و فولاد. او استدلال ‌می‌کند که حمایت از صنایع محلی این فلزات بخشی از برنامه استراتژیک امنیت ملی آمریکاست. گرچه که این حمایت ‌می‌تواند شامل فلزات کمیاب باشد و چنین استدلالی، دست‌کم برای فلزات کمیاب ‌می‌تواند قابل توجیه باشد اما این حمایت از فلزاتی مانند آهن و آلومینیوم که عرضه آن در سطح جهانی انبوه است، درست به نظر نمی‌رسد. و اگر استدلال ترامپ در استراتژی امنیت ملی منجر به خروج این کشور از سازمان تجارت جهانی و به کنار نهادن قواعد تجاری و تعرفه این سازمان شود آنگاه است که سایر کشور‌ها نیز چنین روندی را در پیش می‌گیرند و در آن صورت تجارت جهانی با آشفتگی و بحران روبرو ‌می‌شود.
 
سیاستگذار باید راه‌هایی برای حمایت از آمریکایی‌هایی که مشاغل آنها به علت ادغام اقتصاد جهانی تهدید شده است، پیدا کنند. اما این مهم بهتر است از طریق سیاست‌های رفاه اجتماعی و حمایت از ایجاد اشتغال جدید صورت گیرد. افزایش تعرفه‌ها یک روش اقتصادی غیرمنطقی برای محافظت از کارگران در برابر رقابت خارجی است.
 
دلیل این امر نیز آن است که تعرفه‌هایی که موجب رونق داخلی یک صنعت ‌می‌شود ‌می‌تواند به مابقی اقتصاد ضرر بزند. تعرفه‌ها هزینه واردات را افزایش ‌می‌دهد اما در مقابل اقدامات انتقام‌جویانه‌ای که برخی از شرکای آمریکا در مقابل اقدام ما انجام خواهند داد (که تهدید به این اقدام هم کرده‌اند) ‌می‌تواند هزینه‌های صادرات را نیز بالا ببرد و این در نهایت موجب زیان اقتصادی آمریکا ‌می‌شود.
 
آیا برنده شدن در جنگ تجاری آن‌طور که ترامپ می‌گوید آسان است؟ به نظر نمی‌رسد اینطور باشد. تجارت جنگی امروز ایالات متحده نسبت به جنگ تجاری دهه 1930 بسیار خطرناک‌تر است؛ چرا که اگر شرکای تجاری آمریکا اقدام به تحدید و تهدید کنند (اتحادیه اروپا ‌می‌گوید که شلوار جین، آب پرتقال، بوربن کنتاکی و موتورسیکلت‌های ‌هارلی دیویدسون در میان محصولات دیگر هدف قرار ‌می‌گیرد) تولیدکنندگان آمریکایی از محل صادرات میلیاردها دلار از دست ‌می‌دهند و ممکن است هزاران آمریکایی شغل خود را از دست بدهند.
 
در سطح بین‌المللی تاریخ به ما درس دیگری نیز ‌می‌دهد: هر چه کشورهای بیشتر در تعامل تجاری با یکدیگر باشند، کمتر احتمال دارد که درگیر جنگ شوند، اما با شیوه‌ای که آمریکا در پیش گرفته بیم آن ‌می‌رود که موجی از ملی‌گرایی و اقتدارگرایی در سطح جهان دامن زده شود و این امر علاوه بر این که تجارت جهانی را به خطر ‌می‌اندازد موجب تنش و به خطر افتادن صلح جهانی نیز ‌می‌شود.