آغاز عصر بی‌خوابی بانک‌ها
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی (ایستانیوز)،«دنیای سرمایه‌گذاری» به‌عنوان رسانه‌ای که تحلیل ریشه‌ای مشکلات و نارسایی‌های سرمایه‌گذاری در کشور را کانون توجه قرار داده است، در پی بررسی موشکافانۀ چالش‌های نظام بانکی به‌عنوان یکی از گلوگاه‌های مهم حوزۀ سرمایه‌گذاری برآمده و در این راستا سلسله گفت‌وگوهایی را با کارشناسان و مسئولان نظام بانکی انجام داده است. در این نوبت، پای صحبت دکتر مهرداد مظفری، مشاور مدیرعامل بانک صادرات و مدیرعامل سابق صندوق توسعۀ صنایع دریایی (بانک مینیاتوری دریایی) نشستیم، تا مسائل مبتلا به نظام بانکی کشور را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
 
نظام بانکی ما مشکلات زیادی دارد که تقریباً هر روز در رسانه‌ها از آن صحبت می‌شود. می‌خواهیم تحلیل این مشکلات را از زبان شما بشنویم و اینکه نظام بانکی ما در کل با چه مشکلات بنیادی و ریشه‌ای مواجه است؟
 
نظام بانکی در حال حاضر با دو دسته مسائل مواجه است: یک دسته چالش‌های وضعیتی و دستۀ دوم چالش‌های انتقالی. یعنی نظام بانکی ما در وضعیتی قرار دارد که شرایطی که از ساختار آن ناشی می‌شود و مسائلی که از ابتدا تاکنون داشته برایش مسئله‌ساز شده و علاوه بر آن با یک چالش دیگر، یعنی چالش انتقالی در نظام بانکی جهان مواجه است؛ به این معنی که پارادایم نظام بانکی در دنیا در حال تغییر و تحول است و این تغییرات برای نظام بانکی ما هم چالش ایجاد کرده یا- دیر یا زود- چالش ایجاد خواهد کرد. برای تحلیل نظام بانکی کشور ما، باید ابتدا نظام بانکی در دنیا را بررسی کنیم، تا ببینیم دنیا در این حوزه به چه سمتی می‌رود و مسیری که نظام بانکی جهانی می‌رود چه تأثیراتی بر نظام بانکی ما خواهد گذاشت.
 
شبیه این وضعیت را می‌توان در صنعت خودروی ما هم دید. صنعت خودرو هم مثل نظام بانکی با مشکلاتی مواجه است. مردم از خودروی داخلی راضی نیستند. منحنی عمر تکنولوژی خودرو در دنیا عوض شده و تولیدکننده رفتار خود را بر اساس نیاز مشتری طراحی می‌کند؛ اما صنعت خودروی ما در داخل (که باید از این صنعت تقدیر کنیم، چون در زمان تحریم هم همین صنعت بود که خودرو مردم را تأمین می‏کرد) محصولاتی تولید می‌کند که مخاطبان را راضی نمی‌کند و سودش هم سهامدارانش را راضی نمی‌کند. نظام بانکی ما هم حالا همین وضعیت را دارد.
 
درخصوص چالش‌های انتقالی یا پارادایمی که در نظام بانکی جهانی شاهد آن هستیم، بیشتر توضیح می‌دهید؟ این چالش‌ها دقیقاً چیست؟
 
طبق آخرین پژوهش‌های منتشرشده در حوزۀ بانکداری جهانی ( Top tech trends for Banks in 2015)، 5روند مؤثر بر نظام بانکی دنیا از سوی کارشناسان این حوزه تبیین شده است. اولین روند مؤثر بر نظام بانکی دنیا نوآوری است. نوآوری یکی از مهم‌ترین روندهای مؤثر بر موفقیت و رشد نظام بانکی است؛ به نحوی که 87درصد از مدیران نظام بانکی جهان، نوآوری را در موفقیت بانکداری بسیار مهم ارزیابی می‌کنند. دومین موضوع این است که اجرای قانون به‌عنوان عاملی شناخته‌ شده است که روند سودآوری بانک‌ها را دچار توقف می‌کند. یعنی قوانین و مقررات در سطح جهان به‌تدریج در حال کاستن از سود بانک‌ها است؛ چون هزینه‌های بانک‌ها را بالا می‌برد و پیچیدگی‌های قوانین به‌عنوان تهدیدی برای سودآوری نظام بانکی تلقی می‌شود. سومین عامل مؤثر بر نظام بانکی جهانی این است که مدیریت ریسک بهتر و حفظ امنیت عملیات بانکی فضای سایبری، هزینه‌های سرمایه‌گذاری خاصی برای بانک‌ها ایجاد کرده است؛ یعنی اتفاقی که در دنیا در حال روی دادن است، این است که نظام بانکی باید برای کاستن از ریسک فعالیت‌های بانکی در فضای سایبری، در حوزۀ فناوری اطلاعات سرمایه‌گذاری کند؛ به بیان دیگر، حوزۀ IT نظام بانکی را به سمت خودش می‌کشد، چون هم امنیت دارد و هم محصولات مبتنی بر نوآوری عرضه می‌کند و نظام بانکی برای حضور بیشتر در این حوزه نیازمند سرمایه‌گذاری‌های بیشتر است.
 
چهارمین روندی که  نظام بانکی جهانی را به طور بسیار جدی و عمیقی تحت‌تأثیر خود قرار داده است، قدرت گرفتن روند بانکداری مبتنی بر موبایل است؛ یعنی موضوعات مرتبط با گسترش استفاده از موبایل می‌تواند تحولات پردامنه‌ای در نظام بانکداری جهانی ایجاد کند. در همین پژوهش عنوان شده 37درصد از مدیران بانک‌های دنیا بیان کرده‌اند که پرداخت از طریق موبایل می‌تواند مهم‌ترین پارامتر برای انتقال از سمت مشتری به شبکۀ بانکی در بستر فناوری اطلاعات باشد. این حرف به معنی آن است که دنیا دارد به سمتی می‌رود که موبایل آرام آرام جای شعبه و باجۀ بانک‌ها را می‌گیرد. پنجمین روند مؤثر بر نظام بانکی دنیا این است که تجربیات مشتریان به بانک‌ها دیکته می‌کند روی چه حوزه‌هایی سرمایه‌گذاری کنند به نحوی که 60.1 درصد از مدیران اجرایی بانک‌ها معتقدند آنچه مشتری می‌خواهد بسیار مهم و جهت‌دهندۀ اصلی سرمایه‌گذاری بانک‌ها است. این 5 روند، نظام بانکی را در دنیا از یک پارادایم به پارادایم جدید منتقل می‌کند و چالش‌هایی طی این حرکت انتقالی ایجاد خواهد شد که مدیران بانک‌ها در دنیا باید با آن روبه‌رو شوند و نظام بانکی را با این تحولات هماهنگ کنند.
 
در مجموع، روندهایی که پارادایم بانکداری جهانی را به چالش کشیده، چه افقی پیش روی نظام بانکی جهانی به وجود می‌آورد؟
 
مقاله‌ای در Handehsblah راجع به «بانک» نوشته شده است که افق پیش روی نظام بانکی را به بهترین نحو توضیح می‌دهد. این مقاله تحت عنوان The bank holiday without end منتشر شده است که من از آن با عنوان شکل‌گیری «سندرم بی‌خوابی بانک‌ها» یاد می‌کنم؛ یعنی از این به بعد در نظام بانکی جهانی، بانک‌ها نباید بخوابند، چون بانک یک واحد صنفی معمولی و حتی خیلی ضروری مثل نانوایی نیست که تا ساعت 7شب باز باشد، بلکه بانک یک بنگاه اقتصادی بسیار حساس و حیاتی است که باید همیشه بیدار باشد و حتی لحظه‌ای نباید تعطیل شود. بررسی‌هایی که در آمریکا انجام شده نشان داده است که در ساعات بعد از وقت اداری و 2ساعت مانده به شروع کار اداری، یعنی همان ساعاتی که بانک و باجه‌های آن تعطیل است، بیش از 60درصد تعاملات و تراکنش‌های بانکی اتفاق می‌افتد.
 
در این مقاله، عنوان شده است که بانک‌های آلمانی به این سمت حرکت می‌کنند که شعبات خود را تعطیل کنند و مردم را به سمت بانکداری آنلاین سوق دهند. من مسئلۀ دیگری را که پیش روی نظام بانکی جهانی است، «سندرم بی‌جایی بانک‌ها» نام‌گذاری کرده‌ام. یعنی بانک‌ها در جهان به سمتی می‌روند که دیگر حضور فیزیکی آن‌ها را نمی‌بینیم، ولی به شما خدمت ارائه می‌کنند. این در حالی است که نظام بانکی هنوز در پارادایم افتخار به باجه و شعبه است.
 
تغییر پارادایم‌ها موجب شده است که مثلاً دویچه بانک آلمان 188شعبۀ خود را تعطیل کرده و 3هزار نفر از کارکنان خود را بیکار کند که همین مثال می‌تواند وضعیتی را که در نظام بانکی جهان پیش رو داریم، به خوبی نشان دهد. اجازه بدهید این طور جمع‌بندی کنیم که نظام بانکی جهانی از یک بانک واقعی و نظام مبتنی بر شعبه و باجه می‌رود به سمت Virtual banking & banking Online، می‌رود به سمت آنکه دیگر نخوابد، بدون شعبه باشد، مبتنی بر نیاز مشتری فعالیت کند، هر چه بیشتر بر بسترIT حرکت کند، می‌رود و می‌رود و... و این رفتن‌ها نیاز به استراتژی‌های جدید دارد.
 
اگر عصر جدید نظام بانکی را آغاز شده بدانیم- که بی‌خوابی و بی‌جایی بانک‌ها بارزترین شاخصه‌های آن است- چه پارامترها و چالش‌هایی در این عصر جدید برای نظام بانکی وجود دارد؟
 
مهم‌ترین چالش‌هایی که پیش روی نظام بانکی جهانی قرار دارد، یکی این است که سود بانکداری در حال کاهش است و دیگر اینکه مؤسسات مبتنی بر تکنولوژی (فایننشیال تکنولوژی- فین‌تک) تهدیداتی علیه نظام بانکی ایجاد می‌کنند. فین‌تک‌ها چالش فرصت‏های عصر جدید نظام بانکی هستند و نظام بانکی را می‌برند به سمتی که اولین (دیستراپت) یعنی اختلال نظام بانکی را در زمینۀ پرداخت‌ها رقم می‌زنند. یعنی فین‌تک‌ها دارند کاری می‌کنند که تا 5سال دیگر کسی در دنیا برای پرداخت به بانک‌ها نمی‌رود. در ایران هم شما این امر را مشاهده می‌کنید؛ یعنی برای مثال ایرانسل پرداخت‌های خودش را مدیریت می‌کند. تعداد این فین‌تک‌ها در جهان به سرعت در حال افزایش است و این مؤسسات نظام پرداخت بانک‌ها را به شکل فراگیر تهدید می‌کنند.
 
چالش بعدی این است که مشتریان هم از تجربیات و روش‌های تازه پرداخت استقبال می‌کنند که آسان‌تر، همه وقت امکان پذیرتر، همه جا امکان پذیرتر و کم ریسک‌تر باشد. این خواست مشتریان مسئلۀ ریسک و امنیت را برای نظام بانکی جهانی، چالش برانگیز می‌کند و بانک‌ها باید در این حوزه هزینه‌ها کنند و هزینه‌هایی که در شعب، نمایندگی و باجه دارد کاهش دهد و ببرد به قسمت‌های دیگر. در حالی که برای تقویت این حوزه‌ها یعنی شعب و نمایندگی و باجه، سال‌ها سرمایه‌گذاری و هزینه کرده، اما این سرمایه‌گذاری‌ها حالا به‌دلیل انتقال پارادایمی که اتفاق افتاده، ناکارآمد شده و باید به حوزه‌های دیگر منتقل شود؛ به بیان دیگر، آن چیزی که نقطۀ قوت نظام بانکی جهانی بود، الان برایش هزینه‌بر شده است. امروزه مبحثی به اسم «اف ای تی اف» و «آی اف آی آر اس» مطرح است که در آن به نظام بانکی می‌گویند که شفاف باش، صورت‌های مالی‌ات را روشن کن، ذخیره‌هایت را روشن کن و بسیاری از دستورالعمل‌های دیگر .
 
آخرین چالش نظام بانکی سود است. دیگر نمی‌توانیم مثل قبل غیررقابتی کار کنیم. امروزه تکنولوژی، مؤسسات پولی مالی را با چالش سود مواجه کرده است. می‌شود گفت نظام بانکی با فرم قبلی‌اش در پایان عصر پارادایمی خود است. سودش در شکل قبلی‌اش مورد هجمه است، نیروی انسانی‌اش بدون نوآوری، بدون مشتری‌مداری و... مورد هجمه است، ساختارش و فرایندهای بانک مورد هجمه است.
 
چالش‌های وضعیتی و درونی نظام بانکی ما چیست؟
 
نظام بانکی ما غیر از آنکه دیر یا زود اثر چالش‌های تغییر پارادایم نظام بانکی جهانی را حس خواهد کرد و بعضی از آثار آن بر نظام بانکی ما هم از مدتی پیش شروع شده، با یک سری مشکلات از درون مواجه است. ببینید نظام بانکی ما در سال‌های گذشته و اکنون به علت اینکه تنها تأمین‌کنندۀ مالی برای بخش تولید و خدمات و بخش‌های مولد اقتصادی بوده فشار تقاضای زیادی روی آن است. مشابه این فشار تقاضا را در صنعت خودرو هم داشته‌ایم. صنعت خودرو هم با فشار تقاضا مواجه بود، اما به‌دلیل حمایت‌هایی که می‌شد یا تکالیفی که با آن مواجه بود نتوانست این تقاضا را به تولید درون‌زا و فناوری خوداتکا تبدیل کند و از آن بهره‌مند شود.
 
اتفاقی که الان شاهد آن هستیم این است که حدود١٤٠هزار میلیارد تومان دولت به نظام بانکی بدهکار است. امروزه هر چه سرعت گردش پول مشتریان بیشتر باشد، برای بانک‌ها سود بیشتری دارد چون حجم تسهیلاتی که به مشتریان می‌دهند بالا است. وقتی دولت صدوچهل هزار میلیارد تومان به آن‌ها بدهکار است، عملاً یک قسمت از دارایی‌های نظام بانکی راکد است. بانک چرخش مالی کمی دارد و این یعنی دارایی بانک با انجماد مواجه است. در دنیا 2تا3 درصد تسهیلاتی که می‌دهید به‌عنوان مطالبات بر نمی‏گردد. در نظام بانکی ما در سال٩٢ این عدد به حدود 13درصد رسیده است. چرا تسهیلات برنگشته؟ یک علتش به خاطر این بود که اوضاع اقتصاد و کسب‌وکار نامناسب بود. دلیل دیگر تکالیفی بوده است که برای پرداخت تسهیلات بوده است. یک علت به خاطر بد بودن وضعیت اقتصادی افراد بود که نتوانستند تسهیلات را بازپس دهند.
 
 وقتی بررسی می‌کنید می‌بینید که مطالبات نظام بانکی اغلب مشکوک‌الوصول است. مطالباتی که دریافت‌کنندۀ تسهیلات بیش از هجده ماه برای پرداخت آن اقدامی نکرده است. این مطالبات باید در صورت‌های مالی عملاً هزینه تشخیص داده شود. همچنین نظام بانکی با معضلی مواجه است به‌عنوان تأمین نقدینگی، یعنی تسهیلات را داده است، اما حتی اصل آن برنگشته. این فشاری به بانک می‌آورد، تا نتواند تجهیز منابع کند. از اینکه بگذریم، چالش بعدی نظام بانکی ما این است که در ساختار نظام بانکی ما، پول گران است.
 
این چالشی که است که در برخی میزگردهای کارشناسی هم به آن اشاره می‌شود. گرانی پول به چه معنی است؟
 
اجازه بدهید با یک مثال این مبحث را تحلیل کنیم و بگوییم چیزی شبیه «پونزی گیم» در نظام بانکی ما پدید آمده است. پونزی گیم یک تئوری پولی است مانند گلد کوئیست که در آن سودهای افراد بالادستی از پول افراد پایین‌دست تأمین می‌شود و فردی که این کار را کرده بود، در سال2009 به عناوینی دستگیر شد. این مثال را مطرح کردم که بگویم تا قبل از سال 1392 نظام بانکی ما با یک چالشی مواجه بود که در آن سود سپرده‌ها را تأمین‌کننده‌های نقدینگی بالا می‌برد. بانک‌ها با هم مسابقه می‌گذاشتند؛ یکی 22درصد سود می‌داد دیگری 23درصد و الی آخر. بانک‌ها در رقابتی افتاده بودند که پول را از دست مردم با هر نرخی بگیرند، اما وقتی پول را وارد نظام بانکی کردی، هزینه‌هایی دارد؛ یک قسمت هزینۀ عملیات داری و یک قسمت باید ذخیرۀ قانونی به بانک مرکزی بدهی. این پول 4تا 5درصد قیمتش بالاتر می‌رود و دیگر نرخ آن برای بانک 23درصد نیست.
 
تا قبل از سال92 هزینه و نرخ بهرۀ پولی که وارد نظام بانکی می‌شد، بسیار زیاد بوده است. در این بازی که گفتم شبیه ترفند پونزی گیم است بانک‌ها در تله می‌افتند و روز به روز تعهداتشان در قبال سپرده‌گذاران بیشتر می‌شود و جالب است که پول بیشتری هم تا مقطعی از دست مردم می‌گیرند. این آقای برنی مادوف که این بازی را در سطح جهانی به راه انداخت به 95سال زندان محکوم می‌شود چراکه منابع را به همین شکل از دست مردم می‌گرفت و می‌گفت سود بیشتری به شما می‌دهم. این بازی برای او تا مدتی طولانی ادامه داشته تا بالاخره بازی شکست می‌خورد.
 
پس نظام بانکی با مشکلاتی مواجه است؛ یکی اینکه تسهیلات اعطایی باز نمی‌گردند، دوم اینکه معوقات مشکوک‌الوصول‌اند و سوم اینکه با مشکل کمبود سرمایه مواجه است. این کمبود سرمایه قدرت وام‌دهی نظام بانکی را کم می‌کند. مشکل چهارم اینکه هزینه‌های اداری- ساختاری آن هم زیاد است چون مبتنی بر پارادایم قبلی شعبه‌داری و تعدد شعبات است. پنجم اینکه هزینه‌های پول و منابعش گران تمام می‌شود و دچار آن بازی پونزی کذایی شده است. پس نظام بانکی ما با این چالش‌های درون وضعیتی مواجه است؛ منابعش گران و شبکه‌اش کم کارآمد است و نوآوری کمی دارد و مبتنی بر استراتژی‌های نوآورانه نیست، در تأمین منابع مالی مشکل دارد، دارایی‌هایش کم است و تجهیز منابع در زمینۀ تسهیلات نمی‌تواند بکند و قدرت رقابتش پایین است.
 
نقدهایی را از قبیل اینکه نظام بانکی ما ناکارآمد است منصفانه می‌دانید؟
 
اجازه بدهید این طور به سؤال شما جواب بدهم که وقتی نظام بانکی را تحلیل می‌کنید می‌بینید ریشۀ همۀ این چالش‌ها هم در خود نظام بانکی ما نیست؛ مثلاً قرار نیست بانک تأمین‌کنندۀ انحصاری منابع پولی باشد. ابزارهای ثانویه و بازارهای سرمایه این کار را می‌توانند بکنند، ولی وقتی شما تمام نیازهایتان را از بانک می‌خواهید تأمین کنید و بعد به نقد همین نظام بانکی می‏پردازید، عملاً از دایرۀ انصاف خارج می‌شوید. برای روشن‌شدن مطلب مثالی می‌زنم؛ هیچکس از آب انتظار ندارد انرژی‌زا باشد؛ اما وقتی شما می‌خواهید تمام انرژی‌تان را از آب تأمین کنید، می‌بینید کارآمدی ندارد. وقتی می‌خواهیم نظام بانکی کشور را نقد کنیم باید توجه داشته باشیم که تنگنای اعتباری و معضل دارایی منجمد بانک‌ها را هم در نظر بگیریم که بانک در آن دخیل نیست. تا سال92 حجم مطالبات بانک‌ها 5برابر شده و عملاً 50درصد از کل دارایی‌های بانک‌ها را تا قبل از سال92 سه عامل به خود اختصاص داده است: مطالبات غیرجاری، بدهی‌های دولت به بانک‌ها و دارایی‌های غیرمالی.
 
درگیر شدن بانک‌ها در بازی پول گران یا همان پونزی گیم چه پیامد ملموسی در اقتصاد ما داشته است؟
 
نکتۀ بسیار جالبی مطرح کردید. ببینید در این پونزی گیم چه اتفاقی می‌افتد. وقتی شما پول را می‌گیرید و گران هم می‌گیرید، باید ببرید یک جایی و از آن بازده بیشتر به دست آورید. در کشور ما تنها سرمایه‌گذاری که به ذهن همه می‌رسد زمین، املاک، مسکن و مستغلات است. بانک‌های ما این پول را بردند در این زمینه‌ها در حالی که منابع زمین و مسکن ثابت است؛ با وجود این، حجم بالایی از منابع بانک‏ها در کسب‌وکارهای مرتبط با بازار مسکن قرار گرفت و قیمت‌های این بخش را با حباب مواجه کرد. این اتفاق تا سال92 و اگر دقیق‌تر بگوییم تا نیمۀ سال92 ادامه داشت و نقدینگی سرازیر شده به بازار مسکن این بازار را در اوج نگه داشت و بازار مسکن پول نظام بانکی را دریافت کرد.
 
از نیمۀ دوم سال92 این بازار اشباع شد. حالا نظام بانکی خودش منابع کم دارد، پول مردم را هم که دریافت کرده و به بخش املاک برده و منابع آنجا حبس شده است. این اتفاقی است که به صورت ملموس در اقتصاد ما اثر گذاشته؛ یعنی حجم منابع مالی در بازار مسکن حبس شده و نمی‌توانید آن را بیرون بکشید و رکودی سنگین و پردامنه را در این بازار و کسب‌وکارهای مرتبط با مسکن شاهد هستیم که تقریباً تا امروز مشابه آن را نداشتیم.
 
تحلیل شما صحبت‌های آقای دکتر عبده تبریزی را که گفته‌اند: «حدود 20میلیارد دلار فقط در بخش املاک لوکس حبس شده است» تأیید می‌کند.
 
من صحبت ایشان را نشنیدم، ولی در واقع تحلیل ما این مطلب را تأیید و تبیین می‌کند. وضعیتی که ما می‌بینیم این است که حجم بزرگی از سرمایۀ بانک‌ها به تخمین دکتر عبده تبریزی که در حال حاضر مشاور وزیر راه و شهرسازی در امور مالی و سرمایه‌گذاری هستند، فقط حدود 20میلیارد دلار در املاک لوکس، حبس شده و از طرفی سود بیست و چند درصد باید به سپرده‌گذاران بدهید. پول هم در بازار مسکنی سرمایه‌گذاری شده که چشم‌اندازش معلوم نیست. حالا ما باید با این چالش‌ها چه کار کنیم؟ به اعتقاد من نظام بانکی ما در آینده نیازمند یک پارادایم تقریباً جدید است که گشودن این بحث مفصل نیاز به مجالی دیگر دارد.