ایستانیوز:بررسیهای انجام شده نشان میدهد افزایش جمعیت فعال و نرخ مشارکت طی این بازه زمانی، تحولی است که زنان، جمعیت دارای تحصیلات دانشگاهی و متولدین دهه ۷۰ نقش پُررنگی در ایجاد آن داشتهاند، همچنین تحول یاد شده پدیدهای عمدتاً شهری است که با وجود فراگیر بودن آن درکل کشور، در برخی استانها شدت این تغییرات بهمراتب بیش از استانهای دیگر بوده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،بررسی روند شاخصهای اصلی بازار کار از سال 1376 تا 1398 نشاندهنده سه دوره متفاوت از تحولات این بازار است. دوره اولِ تحولات بازار کار (1384-1376) که در آن رشد تعداد شاغلان با متوسط سالیانه 726 هزار نفر همراه بوده است. دوره دوم (393-1384) که در آن روند صعودی تعداد شاغلان متوقف شد و دوره سوم (1398-1393) که همراه با روند کاملاً صعودی در جمعیت فعال و تعداد شاغلان بوده است. در این گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ابعاد مختلف و جزئیات تحولات دوره سوم یعنی 22 فصل منتهی به زمستان سال 1398 ـ که دوره جدیدی در بازار کار کشور است ـ بررسی کرده است.
نقطه شروع تحولات دوره مورد بررسی فصل پاییز سال 1393 است؛ از پاییز 1393 به بعد، به طور متوسط در هر فصل نسبت به فصل مشابه سال قبل از آن بیش از 700 هزار نفر به جمعیت فعال اضافه شدهاند. به این معنا که با برآورد مقادیر سالیانه، طی سالهای 1393 تا 1398 حدود 3.5 میلیون نفر به جمعیت فعال کشور افزوده شده که در مقایسه با عدم افزایش جمعیت فعال در دهه قبل از آن، بسیار قابلتوجه است. مشخصه اصلی این دوره تغییر تصمیم جوانان برای ورود به بازار کار و خارج نماندن از بازار کار بهمنظور تحصیلات، خانهداری یا علل دیگر است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد افزایش جمعیت فعال و نرخ مشارکت طی این بازه زمانی، تحولی است که زنان، جمعیت دارای تحصیلات دانشگاهی و متولدین دهه 70 نقش پُررنگی در ایجاد آن داشتهاند، همچنین تحول یاد شده پدیدهای عمدتاً شهری است که با وجود فراگیر بودن آن درکل کشور، در برخی استانها شدت این تغییرات بهمراتب بیش از استانهای دیگر بوده است.
تحول اساسیتر طی این دوره آن است که حدود 85 درصد جمعیت اضافه شده به جمعیت فعال، شاغل شدهاند. طی این دوره به طور متوسط در هر فصل نسبت به فصل مشابه سال قبل، 621 هزار نفر به جمعیت شاغل اضافه شده است (3 میلیون نفر در طول دوره). بررسیهای انجام شده نشان میدهد افزایش اشتغال طی این دوره عمدتاً در بخش خدمات و بنگاههای بسیار کوچک (دارای کمتر از چهار نفر کارکن) و با وضعیت شغلی «کارکن مستقل» و فاقد قرارداد به معنای متعارف بوده است که سهم کمتری از این اشتغال ایجاد شده (نسبت به گذشته) دارای پوشش بیمه بهواسطه شغل خود بودهاند و سهم بیشتری (نسبت به گذشته) دارای اشتغال ناقص هستند و تمایل دارند شغل تماموقت داشته باشند؛ بنابراین اشتغالی که طی دوره مورد بررسی محقق شده، تفاوتهای قابلملاحظهای با ترکیب اشتغال کشور در دورههای قبل دارد؛ زیرا از یکسو شاهد حضور پررنگتر زنان و افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در بازار کار هستیم و از سوی دیگر اشتغال ایجاد شده اشتغالی است که نه توسط بخش دولتی یا شرکتی و کارخانهای، بلکه توسط بخش غیر شرکتی و با تمرکز بر خدماتی مانند خردهفروشی و عمدهفروشی، تعمیرات، حملونقل، واسطهگری، خدمات مواد غذایی و... ایجاد شده است. به نظر میرسد جوانان کشور بهواسطه نیاز برای تأمین معیشت و در دورهای که تقاضای نیروی کار توسط شرکتها و بنگاههای اقتصادیِ متوسط و بزرگ بسیار محدود بوده است، خود اقدام به ایجاد مشاغل و ارائه خدماتی برای گذران زندگی خود کردهاند.
موضوع قابلتوجه در این دوره شدت بیشتر افزایش نرخ مشارکت و افزایش جمعیت فعال نسبت به افزایش جمعیت شاغل است که منجر به افزایش نرخ بیکاری در برخی از سالهای این دوره شده، برای مثال در فصل زمستان سال 1396 نرخ بیکاری کل به بالای 12 درصد و نرخ بیکاری جوانان و افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در برخی استانهای کشور به ارقام نامتعارف بالای 50 درصد رسید.
در سالهای آخر این دوره، همانطور که پیشبینی میشد بهتدریج شاهد کاهش توان اشتغالزایی اقتصاد با این نوع از اشتغال بودیم و بحران کرونا سبب شد که روند اشتغالزایی اقتصاد ایران در این دوره دفعتاً متوقف شود و بهنوعی دوره سالهای 1393 تا 1398 بازار کار کشور به پایان برسد. افزایش نرخ مشارکت، جمعیت فعال و جمعیت شاغل با وضعیت شغلی «کارکن مستقل» و فاقد قرارداد به معنای متعارف و پوشش بیمه، وضعیت بازار کار را در وضعیت ناپایداری قرار داده که هزینه سیاستگذاری نادرست در این بازار را به شدت افزایش داده و نیازمند توجه جدی است.