ایستانیوز:به نظر میرسد با وجود صدها تحلیل و پیشنهاد کارشناسی، دولت قانع نشده که ارز ۴۲۰۰ به دلیل تفاوت قیمت با ارز بازار آزاد، مفسدههایی دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،اگر فرض بگیریم سال آینده درآمدهای ارزی دولت صرف تامین کالاهای اساسی و قوت روزانه مردم شود، سیاست جایگزینی ارز 11000 تومانی تنها اینگونه قابل دفاع خواهد بود که قوت روز مردم ارزانتر به دستشان برسد. با توجه به قیمت ارز آزاد در بازار که احتمالا امسال از کانال 20 هزار تومان پایینتر نیاید، تصمیم فعلی دولت به معنی ایجاد سوبسید و یارانه پنهان بر کالاهای اساسی است. تصمیمی که مقدار یارانه پنهان آن نسبت به سال قبل با ارز 4200 کمتر است. هرچند که با افزایش نرخ ارز دولتی، میزان یارانه پنهان کمتر خواهد شد اما وقتی قیمتها صعودی شود، کالای اساسی هم از آن تاثیر میگیرد. از سوی دیگر میبینیم که زمانی که ارز دولتی فاصله زیادی با نرخ ارز واقعی بازار دارد، در نهایت کالای ارزان به دست مردم نمیرسد. به این ترتیب هم دولت بخشی از درآمد ارزی خود را از دست میدهد و هم چیزی دست مردم را نمیگیرد. نیت خیر دولت برای کمک به مردم، بهتر است اینطور باشد که به جای ایجاد یارانه پنهان بر کالای اساسی، آنها را با نرخ آزاد تامین کند و از درآمد آن به مردم یارانه نقدی بدهد. در غیر این صورت مثل ماجرای تخصیص ارز دولتی به واردکنندگان کنجاله و دانههای روغنی یا خوراک دام که آخر معلوم نشد مابهالتفاوت آن با ارز آزاد کجا رفت و لابد به جیب واسطهها و دلالها ریخته شد، نظارت مشکل خواهد شد. همه کشورهایی که این دست سیاستهای کنترل قیمت را به کار میبرند با رانت و فساد دست و پنجه نرم میکنند. شاید تنها نظامهایی با ساختار برنامهریزی متمرکز و نظارت و کنترل قوی به سختی بتوانند جلوی فساد بایستند زیرا اجرایی کردن این سیاستها به خودی خود مشکل است. سیاستمداران بدانند، پیاده کردن آنها در کشوری به پهناوری ایران با جمعیت 85میلیونی بدون نظارت و کنترل کافی، راه رانت و فساد را برای سودجویان باز میگذارد. سختی این نوع سیاستهای حمایتی کنترل قیمت به گونهای است که اقتصاددانها عموما میگویند دولت باید قیمت را رها کند تا انگیزه تولیدکننده افزایش پیدا کند و اگر دولتی قصد حمایت دارد باید یارانه نقدی به فرد ضعیف جامعه که شاید نتواند برای مثال،گوشت مرغ بخورد، داده شود. چنین فردی مستحق دریافت یارانه است و چرا باید فقط و فقط یارانه بر روی یک کالای خاص قرار گیرد؟
در مجموع، نگارنده درباره تعیین نرخ دلار 11 هزار و 500 تومانی در بودجه بر این باور است که دولت بهتر است یارانه نقدی قیمت را بالا ببرد و مابهالتفاوت ارز دولتی با قیمت ارز آزاد را که درآمد دولت را تشکیل میدهد، به صورت نقدی به ضعفا بدهد. هرچند که به نظر میرسد دولت زیر بار پرداخت یارانه نقدی نمیرود و فکر میکند با سوبسید پنهان، قیمت کالاهای اساسی را پایین نگه داشته است. به نظر میرسد با وجود صدها تحلیل و پیشنهاد کارشناسی، دولت قانع نشده که ارز 4200 به دلیل تفاوت قیمت با ارز بازار آزاد، مفسدههایی دارد. در همین حالت هم بود که راهحل میانی مجلس از راه رسید که حالا که قرار نیست کالای اساسی با ارز آزاد تامین شود و درآمد آن به صورت یارانه نقدی به مردم برسد، حداقل اقداماتی برای تامین کالای اساسی انجام شود و در کنار آن بخشی از مشکلات ارز 4200 را کم کنیم و این اختلاف قیمت را کاهش دهیم. اینجا بود که پیشنهاد جایگزین شدن ارز 11000 تومان، از راه رسید. پیشنهادی که در مجموع قابل دفاعتر از قیمت پیشین ارز دولتی است اما همچنان خطر فساد و رانت را با خود به همراه دارد اما حداقل سود مافیای ارز و اقتصاد از این تفاوت کمتر میشود. دولت فکر میکند میتواند قیمتها را کنترل کند اما حقیقت این است که اگر چنین کنترلی وجود داشت، میشد مطمئن بود که قیمت مرغ مثل نان در حد 15000 تومان میماند و به مردم میرسد نه اینکه تا 30000 تومان بالا برود. واردات اقلام با ارز 4200ای میتوانست هیچ مانعی نداشته باشد اگر دولت کنترلی را که روی قیمت نان دارد، روی قیمت گوشت مرغ نیز داشت، اما دیدیم که چنین نیست.
من هم مثل بسیاری از اقتصاددانها بر این باورم که دلار 11 هزار تومانی بودجه همچنان مداخله در مکانیسم قیمت است و ساختار بودجه کشور این بار هم مثل هر سال نیاز به اصلاحات ویژهای دارد. / آینده نگر