ایستانیوز:در ماههای آوریل و می سال ۲۰۲۰ کشور چین از پذیرش ۱۰ محموله نفتی از عربستان خودداری کرد. گزارشها از توقف خرید نفت از کشورهای نیجریه و آنگولا و عراق و روسیه به دلیل وضعیت فعلی حکایت دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،افت قیمت نفت یکی از چالشهای این روزهای اقتصاد دنیا است. چالشی که باعث تعطیلی فعالیت شرکتهای فعال در تولید نفت شیل در دنیا شده است و کشورهای نفتخیز خاورمیانه را با کمبود نقدینگی روبهرو کرد. کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات و کویت برای تأمین هزینههای دولتی و اجرای برنامههای تأمین اجتماعی در کشور نیاز به فروش نفت باقیمت بالاتر از سطح فعلی دارند و کشورهای ایران و عراق و ونزوئلا با تهدید مضاعفی روبهرو هستند زیرا زیرساختهای مالی در این کشورها به دلایل مختلف ازجمله تحریمهای اقتصادی امریکا ضعیف است و افت قیمت نفت و کاهش درآمد دولتها میتواند مشکلات اقتصادی زیادی به همراه بیاورد. البته در امریکا و کانادا هم شرایط چندان بهتر نیست. هزینه استخراج نفت شیل در این کشورها بسیار بالاتر از کشورهای خاورمیانه است و به همین دلیل با افت قیمت نفت، طوفانی سهمگین در اقتصادشان ایجاد شد. طوفانی که میتواند زمینه را برای ورشکستگی شرکتهای نفتی فراهم کند و بدون شک بعدازاین بحران بازگشت به وضعیت عادی بسیار دشوار خواهد بود.
مایکل گاروی، رئیس بخش نفت و گاز در مرکز مطالعات بازار سرمایه آدور در این مورد میگوید: بازگشت به قیمتهای پایدار نفتی نیازمند احیای اقتصاد دنیا و بازگشت آن به مسیر رشد است. از طرف دیگر اوپک هم باید برنامه اصولیتری برای تولید در پیش بگیرد و با توجه به وضعیت بازار میزان تولید اعضا تعیین شود. البته در دنیای فعلی تنها اوپک نمیتواند در تعیین قیمت پایدار در بازار نفت نقش داشته باشد بلکه تولیدکنندگان بزرگی مانند امریکا و روسیه هم در این بازار نقش مهمی ایفا میکنند.
وی ادامه داد: هرچه قیمت نفت برای دوره طولانیتری در سطح پایین کنونی باقی بماند، سهم بیشتری از سرمایههای فعال در صنعت نفت دنیا از این بازار خارج میشود و ظرفیت تولید هم کمتر خواهد شد. به نظر میرسد در نقطه آغاز یک فصل بسیار پرچالش و سخت برای صنعت نفت قرار داریم. فصلی که باید برای مواجهه با آن آمادگیهای لازم را در خود ایجاد کنیم.
افت تقاضا یک مسئله بسیار جدی است
از ابتدای همهگیری ویروس کرونا در دنیا، تقاضا برای نفت بهشدت کاهش پیداکرده است. اداره اطلاعات انرژی امریکا اعلام کرد از اواخر ماه آوریل کشورهای امریکا، هند و چین و شمار زیادی از کشورهای اروپایی محمولههای نفتی را نمیپذیرند زیرا کمبود فضای انبار دارند. درواقع دنیا جایی برای نگهداری نفتی که مازاد بر تقاضا تولید میشود ندارد ولی تولیدکنندگان هنوز مسیر کاهش تولید را جدی نگرفتهاند.
در ماههای آوریل و می سال ۲۰۲۰ کشور چین از پذیرش ۱۰ محموله نفتی از عربستان خودداری کرد. گزارشها از توقف خرید نفت از کشورهای نیجریه و آنگولا و عراق و روسیه به دلیل وضعیت فعلی حکایت دارد. اداره اطلاعات انرژی امریکا پیشبینی میکند حداقل تا انتهای فصل دوم سال ۲۰۲۰، تقاضای نفت در دنیا منفی است زیرا تا این زمان تعطیلی کسبوکارها ادامه دارد. این سقوط تاریخی قیمت نفت و نبودن افق روشنی برای ازسرگیری رشد به دلیل وجود نااطمینانی در فضای اقتصادی و در توانایی جهان برای یافتن درمانی برای این ویروس مرگبار، میتواند ثبات و حتی بقای صنعت نفت دنیا را تهدید کند. صنعتی که یکی از پردرآمدترین صنایع در دنیا است و برای میلیونها نفر در جهان فرصت شغلی ایجاد کرده است.
آژانس بینالمللی انرژی با اشاره به اینکه حتی در گزارش منتشرشده در ماه مارس هم امکان پیشبینی قیمت منفی نفت وجود نداشت، نوشت: «دنیا در وضعیت خاصی قرارگرفته است. روزهایی که همهگیری یک ویروس در دنیا باعث تعطیلی بخش زیادی از فعالیتهای اقتصادی شده است و برای اولین بار در تاریخ بشر نفت امریکا باقیمت منفی در قراردادهای آتی مبادله شد. در این دوران حجم ذخایر نفتی در انبارها و حتی روی تانکرهای نفتی ۳۰۰ میلیون بشکه بیش از سطح نرمال قرار دارد و به دلیل تعطیلی فعالیتهای اقتصادی و بسته بودن مرزهای اغلب کشورهای دنیا، تقاضا برای نفت هم کاهش چشمگیری پیداکرده است. این وضعیت میتواند روی زندگی میلیونها نفری که در این صنعت مشغول به کار هستند اثر منفی داشته باشد و اگر وضعیت بازار برای دوره طولانی به این شکل باقی بماند، بحران بزرگ و بزرگتر خواهد شد.»
تحولات اصلی بازار نفت در سال جاری
افت قیمت نفت در بازارهای جهانی از ابتدای شیوع ویروس کرونا در دنیا اتفاق افتاد. طی دو ماه اول همهگیری یعنی در فاصله ۱۹ ژانویه تا ۱۹ مارس سال جاری قیمت نفت در بازار ۳۰ درصد کاهش یافت که دلیل آن کاهش تقاضا برای نفت به دنبال توقف پروازها و تعطیلی کسبوکارها بود. اما در این میانه بحران که دنیا به دنبال یافتن راهی برای مقابله با ویروس کرونا بود، روسیه و عربستان بحرانی تازه ایجاد کردند. این بحران زمانی شروع شد که عربستان از روسیه خواست تا همراه با اوپک تولید را کاهش دهد و از طریق کاهش عرضه زمینه را برای افزایش قیمت فراهم کند و روسیه این سیاست را نپذیرفت. در این زمان عربستان اقدام به افزایش عرضه و فروش نفت با تخفیفهای کلان کرد. سیاستی که از آن بهعنوان جنگ قیمتی در بازار نفت نامبرده میشود و باعث افزایش آسیبپذیری این صنعت در دنیا شد.
افت قیمت نفت دولت امریکا را بر آن داشت تا بهعنوان میانجی وارد میدان شود و از روسیه و عربستان بخواهد بازار را کنترل کنند. البته زمانی که دونالد ترامپ این اقدام را انجام داد، زمانی بود که بازار برای چندین هفته با بحران روبهرو بود.
درنتیجه این میانجیگری اوپک پلاس تصمیم به کاهش حدود ۱۰ میلیون بشکهای تولید خود گرفت ولی این تصمیم هم نتوانست بازار را به وضعیت عادی بازگرداند زیرا مشکلات موجود در بازار نفت بسیار زیاد است. سیانبیسی در این زمینه نوشت: «امروزه کاهش تقاضا در بازار مشکلی جدی است. تعطیلی فعالیتهای اقتصادی و توقف پروازها باعث شده است تا بازار نفت در وضعیت اضطراری قرار بگیرد و کاهش ۱۰ میلیون بشکهای هم نمیتواند مشکل را برطرف کند. باوجوداین حجم بالای کاهش هنوز در بازار مازاد عرضه وجود دارد و ذخایر موجود در انبارها هم بسیار زیاد است.»
در این زمان سیاست کاهش بیشتر تولید مطرح شد و کارشناسان عنوان کردند که اوپک پلاس برای تاثیرگذاری روی اوضاع این روزهای بازار نفت باید تولید خود را ۱۵ تا ۲۰ میلیون بشکه در روز کاهش دهد. البته افت تولید امریکا هم در این زمان ضروری است زیرا هزینه تولید نفت در امریکا بالا است و انبارها هم فضای زیادی برای ذخیرهسازی ندارند.
صنعت نفت امریکا در شرایط بحرانی قرار دارد
در شرایطی که قیمت نفت در بازارهای جهانی به سطح بسیار پایینی رسیده است، شمار زیادی از تولیدکنندگان نفتی در امریکا در آستانه ورشکستگی قرارگرفتهاند. اول پرایس در این زمینه نوشت: «ترامپ در حال از دست دادن اصلیترین حامی خود در انتخابات سال ۲۰۲۰ است. شرکتهای نفتی در دوره قبل حامی ترامپ بودند ولی این بار از او شاکی هستند زیرا نتوانسته بازار نفت را متعادل نگه دارد. شرکتهای نفتی بارها از ترامپ خواستند که زمینه را برای افزایش قیمت نفت فراهم کند زیرا صنعت نفت امریکا بدون قرار گرفتن قیمت در سطح بالاتر از ۵۰ دلار عملاً نمیتواند سودآوری داشته باشد ولی ترامپ در این زمینه موفقیتی نداشت. همین مسئله میتواند روی حمایت شرکتهای نفتی از ترامپ در انتخابات سال جاری اثر منفی داشته باشد.»
فوربز هم خبر از ورشکستگی شمار زیادی از شرکتهای فعال در استخراج نفت شیل در امریکا داد و نوشت: «تعدادی از شرکتها رسماً ورشکسته شدهاند و شماری تلاش میکنند تا با تعدیل نیرو و توقف پروژهها هزینهها را به حداقل برسانند تا بتوانند دوام بیاورند. اما اگر این بحران در بازار نفت تا انتهای سال ۲۰۲۰ ادامه داشته باشد، صنعت نفت شیل امریکا آسیب جدی خواهد دید و شاید دیگر نتواند تولید را ادامه دهد.»
فوربز نوشت: «هدف روسیه از ایجاد جنگ قیمتی در بازار نفت هم از میدان به در کردن تولیدکنندگان شیل امریکا بود و به نظر میرسد در وضعیت فعلی به این مهم رسیده است.» این نشریه در مورد هزینه تولید نفت در کشورهای مختلف نوشت: «هزینه تولید نفت شیل در امریکا در مرز ۳۰ دلار قرار دارد. بنابراین باقیمتهای پایینتر عملاً شرکتهای نفتی آمریکایی ضرر میکنند ولی روسیه و عربستان باقیمت ۲۰ دلاری نفت هم میتوانند هزینههای استخراج را پوشش دهند. اگرچه در این قیمت سودی نصیب اقتصادشان نمیشود.»
یکی از مسائلی که وجود دارد سهم زیاد درآمد نفتی در اقتصاد کشورهای عربستان و روسیه و سهم کمتر آن در اقتصاد امریکا است که باعث میشود این چالش در بازار نفت به اقتصاد عربستان و روسیه آسیب بیشتری وارد کند. به همین دلیل است که انتظار میرود کشورهای صادرکنندهای مانند اعضای اوپک یا روسیه تمایل زیادی برای افزایش قیمت نفت داشته باشند.
قیمت سربهسری نفت فاکتوری جدی است
قیمت سربهسری نفت یعنی قیمتی که کشورها نیاز دارند نفت را بفروشند تا توازن بودجه داشته باشند، اهمیتی کلیدی برای کشورهای صادرکننده نفت دارد. قیمت پایین نفت خطر افزایش بیثباتی اقتصادی را در اقتصادهای وابسته به نفت بیشتر میکند. اقتصادهای آسیبپذیری مانند ونزوئلا که کاملاً وابسته به درآمد نفتی هستند بحرانهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بزرگتری را شاهد خواهند بود.
فوربز با اشاره به این مسئله که اغلب کشورهای نفتخیز خاورمیانه اقتصادهای وابسته به درآمد نفتی دارند و اگر قیمت نفت پایین باشد نمیتوانند هزینههای جاری کشور را تأمین کنند، نوشت: «قیمت سربهسری نفت، یعنی قیمتی که کشورها میتوانند توازن بودجه داشته باشند، در کشورهای مختلف متفاوت است. بهعنوانمثال در عربستان قیمت سربهسری نفت برابر با ۹۱ دلار است درحالیکه در کشور عمان برابر با ۸۲ دلار و در امارات برابر با ۶۵ دلار است. قیمت سربهسری نفت در قطر ۵۵ دلار و در بحرین ۹۶ دلار است درحالیکه کشورهای عراق و ایران برای داشتن بودجهای متوازن نیاز دارند تا نفت را به ترتیب باقیمت ۶۰ دلار و ۱۹۵ دلار بفروشند. با توجه به این عددها بهخوبی میتوان دریافت که چرا کشورهای دنیا تلاش خواهند کرد تا قیمت را افزایش دهند زیرا بدون افزایش قیمت نفت با بحران کسریهای کلان بودجه و بیشتر شدن سطح بدهیهای دولتی مواجه میشوند که تبعات منفی زیادی برای اقتصاد کشورشان دارد.»
موسسه مطالعاتی فیتچ دامنه مطالعات خود در زمینه قیمت سربهسری نفت را توسعه داد و تمامی کشورهای مهم نفتخیز دنیا را در این مطالعه گنجاند. طبق این گزارش قیمت سربهسری نفت برای کشور الجزایر در سال جاری برابر با ۱۰۹ دلار و برای لیبی برابر با ۱۰۰ دلار است درحالیکه برای سه کشور روسیه و مکزیک و قزاقستان به ترتیب برابر با ۴۲ دلار و ۴۹ دلار و ۵۸ دلار است. این قیمت برای صنایع صادرکننده نفت در کشورهای امریکا و کانادا و نروژ به ترتیب برابر با ۴۸ دلار و ۶۰ دلار و ۲۷ دلار است.
فیتچ هم در انتهای گزارش خود به تمایل جهان برای افزایش قیمت نفت اشاره کرد و نوشت: «افزایش قیمت نفت خواست تمامی تولیدکنندگان است ولی به نظر میرسد تا زمانی که بحران کرونا در اقتصاد دنیا مشاهده میشود، انتظار افزایش قیمت نفت انتظاری غیرمعقول باشد. حتی ممکن است شروع افزایش قیمت نفت در بازار ۴ تا ۶ ماه دیرتر از شروع فعالیتهای اقتصادی در دنیا باشد. این دورهای است که استفاده از منابع نفتی ذخیرهشده در انبارها افزایش مییابد و فشاری به تولیدکنندگان وارد نمیشود.
اما سؤال دیگر این است که افت قیمت نفت روی کدامیک از اقتصادهای دنیا تأثیر بیشتری دارد؟ پاسخ این سؤال بستگی به سهم درآمد نفتی به تولید ناخالص داخلی کشورها و بودجه دولتها دارد. بدون شک کشورهایی که اقتصاد وابسته به درآمد نفت دارند و منابع مالی خود را از این صنعت کسب میکنند، با بحرانی که در بازار نفت ایجادشده است چالش بیشتری را در عرصه اقتصادی و اجتماعی شاهد خواهند بود ولی اقتصادهای متنوعتری که منابع درآمدی بیشتری دارند و نفت سهم کمتری در تولید ناخالص داخلی آنها دارد، مشکلات کمتری را تجربه خواهند کرد. بهعنوانمثال در امریکا صنعت نفت و گاز طبیعی سازنده ۸ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است درحالیکه سهم این دو صنعت در تولید ناخالص داخلی روسیه برابر با ۳۰ درصد و برای امارات هم برابر با ۳۰ درصد است. سهم این صنعت در تولید ناخالص داخلی کشور عراق ۶۵ درصد و برای کویت و عربستان به ترتیب برابر با ۶۰ درصد و ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی است. به همین دلیل عملکرد هر کشور و سیاستهایی که برای مقابله با این شرایط در نظر میگیرد متفاوت است. در ادامه به وضعیت هریک از این کشورهای فعال در صنعت نفت در وضعیت کنونی میپردازیم.
امریکا و کانادا و مکزیک
افت قیمت نفت بیشترین آسیب را به صنعت تولید نفت شیل وارد میکند. صنعتی که بالغبر ۱۰ میلیون نفر در آن مشغول به کار هستند و آمارها نشان میدهد در امریکا ۶ درصد از کل فرصتهای شغلی به فعالان این صنعت تعلق دارد. انتظار میرود با تداوم وضعیت کنونی صنعت تولید نفت شیل در امریکا و کانادا بهکلی نابود شود. مشاغلی که متوسط درآمد هریک از کارکنان آن سالانه برابر با ۱۰۲ هزار دلار است و در دسته افراد پردرآمد و دارای هزینههای بالای مصرفی قرار دارند. در امریکا و کانادا، از بین رفتن فرصتهای شغلی در صنعت نفت به معنای از بین رفتن قدرت خرید میلیونها نفر از جمعیت این کشورها و درنهایت کاهش ارزش تولید ناخالص داخلی آنها است.
نیکولاس روهلر یکی از پژوهشگران مرکز مطالعاتی New American Energy میگوید: همهگیری ویروس کرونا باعث از بین رفتن تقاضا در بازار انرژی دنیا شد و جنگ قیمتی ایجادشده توسط عربستان و روسیه هم بر دامنه مشکلات افزود و چالشها را بیشتر کرد و به اقتصاد آمریکا آسیب زد. من پیشبینی میکنم تبعات منفی این بحران در شرکتهای فعال در صنعت نفت تا ماهها در اقتصاد امریکا باقی بماند زیرا شرکتهای فعال در حوزه انرژی در امریکا سازنده ۸ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور هستند و ۲.۶ درصد از شاخص اساندپی۵۰۰ را تشکیل میدهند. درنتیجه تأثیر این بحران تا انتهای سال جاری یا انتهای سال جاری آینده در اقتصاد این کشور باقی خواهد ماند. از طرف دیگر باید در نظر داشت که متوسط درآمد فعالان در صنعت نفت امریکا بالاتر از متوسط درآمد مردم است بنابراین افراد فعال در این بخش معمولاً در طبقات متوسط و بالای اقتصادی در امریکا قرار دارند که سهم زیادی هم در مصرف در امریکا دارند. با همهگیری ویروس کرونا و وارد شدن آسیب ساختاری به صنعت نفت که زمینه را برای از بین رفتن میلیونها فرصت شغلی در امریکا و کانادا فراهم میکند، افت میزان هزینههای مصرفی و کاهش نرخ رشد اقتصادی ناشی از آن بسیار بزرگتر از چیزی خواهد بود که پیشتر پیشبینیشده بود.
اما در مکزیک وضعیت کمی فرق دارد. رئیسجمهوری این کشور اعلام کرده است به دلیل افت درآمد نفتی طرحهای ریاضتی را در دستور کار قرار میدهد. او با اشاره به اینکه هیچیک از کارکنان شرکتهای دولتی اخراج نخواهند شد گفت: صنعت نفت مکزیک در جریان جنگ قیمتی هم آسیب زیادی را متحمل شد و برنامه این بود که بعد از پایان بحران سطح فعالیتهای استخراجی در کشور افزایش یابد. ما انتظار داشتیم تا انتهای سال ۲۰۲۰ شمار چاههای مورداستفاده برای استخراج نفت را دو برابر کنیم و به ۴۲۳ چاه برسانیم. مسئلهای که در طول تاریخ بیسابقه بوده است ولی اگر قیمت در سطح کنونی باقی بماند یا اینکه بحران تقاضای ناشی از همهگیری ویروس کرونا تداوم داشته باشد، اجرای این طرح به تأخیر میافتد.
روسیه
همهگیری ویروس کرونا سبب شد تا تقاضا برای نفت روسیه در کشورهای اتحادیه اروپا و چین که اصلیترین و بزرگترین خریداران نفت روسیه هستند کاهش یابد. این افت تقاضا برای اقتصاد روسیه بسیار دردناک بود زیرا دو بازار مذکور واردکننده نیمی از نفت صادراتی روسیه هستند. از طرف دیگر افت قیمت نفت باعث شد تا درآمد صادراتی روسیه هم کم شود و قدرت این کشور برای حمایت از اقتصادش تنزل یابد. البته ارزش صندوق ذخیره روسیه برابر با ۱۲۴ میلیارد دلار است و دولت مدعی است که میتواند حتی تا یک دهه هم با فروش نفت باقیمت ۲۵ تا ۳۰ دلاری اقتصاد پویایی داشته باشد. این گستره قیمت باعث میشود تا دولت روسیه سالانه ۴۰ تا ۵۹ میلیارد دلار کسری بودجه داشته باشد و بدون شک تداوم تجربه این میزان کسری بودجه امکانپذیر نیست.
آمارها نشان میدهد صنعت نفت روسیه سازنده ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است و برای بالغبر ۱ میلیون نفر که سازنده ۱.۵ درصد از کل نیروی کار فعال در روسیه هستند، فرصت شغلی ایجاد کرده است. بانک جهانی پیشبینی کرده است تداوم بحران کرونا در دنیا و افت شدید تقاضا برای نفت میتواند اقتصاد روسیه را بهشدت دچار تزلزل و بحران بکند و نرخ بیکاری را بهشدت افزایش دهد.
عربستان
عربستان یکی از کشورهایی است که اقتصاد نفتی دارد و ۷۰ درصد از درآمد صادراتی این کشور از فروش نفت به دیگر کشورهای دنیا تأمین میشود. نفت سازنده نیمی از تولید ناخالص داخلی عربستان سعودی است و به همین دلیل میتوان بهراحتی مشاهده کرد که افت درآمد نفتی اقتصاد این کشور را با بحرانهای جدی روبهرو میکند. البته در صندوق ذخیره عربستان ثروتی باارزش بالغبر ۵۰۰ میلیارد دلار وجود دارد و با بهرهگیری از این منبع مالی کلان عربستان میتواند برای مدتزمانی با فروش نفت باقیمت ۲۰ تا ۳۰ دلار، عملکردی عادی داشته باشد ولی این دوره نمیتواند زیاد طول بکشد.
مقامات صنعت نفت عربستان بر این باورند که توافق این کشور با روسیه در مورد کاهش تولید میتواند زمینه را برای افزایش قیمت نفت تا مرز ۴۰ دلار فراهم کند و اگر این مهم تحقق یابد، اقتصاد عربستان با کسری بودجهای معادل ۴۰ میلیارد دلار در هرسال روبهرو خواهد شد. پیشبینی قیمت ۴۰ دلاری نفت و تداوم این قیمت برای دورهای نهچندان کوتاه باعث شده تا دولت عربستان از شرکتها و آژانسهای داخلی بخواهد تا با وضع سیاستهایی بودجههای موردنیاز خود را ۳۰ درصد کاهش دهند. افت ۳۰ درصدی بودجه این شرکتها میتواند باعث کاهش هزینههای دولتی شود.
انتظار میرود در این دوره زمانی که دورهای بسیار بحرانی است دولت عربستان هزینههای سرمایهای خود را تنزل دهد و اجرای پروژههای بزرگ و سرمایهبر را متوقف کند. ازجمله این پروژهها میتوان به پروژههای اخیر این کشور برای ایجاد تنوع در اقتصاد و توسعه دامنه صنایع فعال در این کشور اشاره کرد. البته این سیاست باعث میشود تا اقتصاد عربستان برای دوره طولانیتری به صنعت نفت وابسته باشد.
آمارها نشان میدهد بالغبر یکمیلیون نفر در صنعت نفت عربستان مشغول به کار هستند و دولت هم در نظر دارد با استفاده از بودجه صندوق از این مشاغل حفاظت و حمایت کند و مانع از بیکاری افراد فعال در این بخشها شود.
عراق، امارات، قطر و کویت
این کشورهای واقع در منطقه خاورمیانه همه اقتصادهایی وابسته به نفت دارند. آمارها نشان میدهد بعد از عربستان، کشور عراق دومین صادرکننده بزرگ نفت در اوپک است. بالغبر ۸ درصد از نیروهای شاغل در عراق در شرکتهای دولتی مشغول به کار هستند و ۹۰ درصد بودجه دولت هم از نفت تأمین میشود. از طرف دیگر همهگیری ویروس کرونا باعث شده است تا بخش خصوصی اقتصاد تعطیل شود و این مسئله از انتهای ماه مارس وجود دارد. بنابراین میتوان بخش دولتی را تنها بخش فعال در این کشور دانست.
مشکل این است که دولت عراق مانند عربستان دارای صندوق ذخیره نیست و بودجهای ندارد که در مواقع بحران بتواند از آن استفاده کند. از طرف دیگر در این کشور جنگزده و پر از بحران حتی خدمات عمومی ضروری مانند خدمات بهداشت و درمان، آموزش و تأمین امنیت از طریق نیروی پلیس وجود ندارد و به همین دلیل است که مشکلات در عراق چند برابر کشورهای دیگر خواهد بود.
در کشورهای امارات و قطر و کویت هم صنعت نفت صنعتی کلیدی است که برای شمار زیادی از مردم شغل ایجاد کرده است. بنابراین تداوم قیمت پایین نفت و بحران ناشی از همهگیری ویروس کرونا میتواند زمینه را برای افزایش نرخ بیکاری در این کشورها فراهم کند. البته در این کشورها منابع مالی برای حمایت از اقتصاد در دوره بحران وجود دارد ولی این دوره نمیتواند زیاد طولانی باشد.
جهاد حازور رئیس بخش خاورمیانه و شمال افریقا در صندوق بینالمللی پول بر این باور است که اقتصاد کشورهای حاشیه خلیجفارس در این سال منقبض خواهد شد که دلیل اصلی آن افت درآمد نفتی است. او در این مورد گفت: «در شماری از کشورهای منطقه سطح آسیبپذیری در اقتصاد بسیار بالا است. این آسیبپذیری در کشورهایی که نرخ بالای بیکاری دارند و نرخ رشد اقتصادی آنها پایین است، وسیعتر از کشورهای دیگر است.»