RSS
امروز شنبه ، ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین اخبار

ریال یکماهه ۲۵ درصد بی ارزش شد

نشست مدیر عامل بیمه آسیا با مسئولان سرپرستی استان اصفهان

عمر کروکی های کاغذی به پایان رسید

انتصابات در بانک ایران زمین

بانک ملی ایران باید به یک سوپرمارکت خدمات مالی تبدیل شود

بازار سرمایه با چالش مالیاتی در لایحه بودجه مواجه شده است؟

غول بدهی جهان را می‌بلعد؟

خروج بافت را از بن‌بست اشتغال

ساخت ۱۴۰ هزار و ۴۴۲ واحد مسکونی با تسهیلات بانک مسکن

بازدید مدیرعامل بانک توسعه صادرات از شرکت صادر‌کننده نمونه کشوری

مولدسازی مبهم سرخابی‌ها

نرخ سود بین‌بانکی صعودی شد

روش دریافت وام ۲۰۰ میلیونی میعاد بانک سینا

سقوط طبقه پردرآمد به متوسط و متوسط به فقیر

بیمه تعاون مبنای تحول در صنعت بیمه

دلیل افزایش عجیب قیمت طلا مشخص شد

بیمه آتش سوزی را با تخفیف ۴۵ درصدی از بیمه ملت بخرید

افزایش حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی از ماه آینده اعمال می‌شود

مشکل تعطیلی پنجشنبه‌

روز سرنوشت‌ساز بیت کوین

طلا بازهم گران شد

تزریق ۲۰۳ همتی پول به بانک ها

سه خبر خوب برای تولید کنندگان

تولید، شرط اقتصادی مقاوم در برابر تکانه‌ها

اولین جلسه شورایعالی بیمه در سال ۱۴۰۳ برگزار شد

رکوردشکنی ترامپ در تحریم

دنیا مخالف سیاست‌های ترامپ علیه ایران است

آینده نگر/ ترجمه: مونا مشهدی رجبی/ منبع: فارین پالیسی
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷کد خبر: 297813
ایستانیوز:سیاست تحریم اقتصادی ترامپ که سیاستی خصمانه و بی‌برنامه است نمی‌تواند نتیجه مطلوب امریکا را در بر داشته باشد و بستر حل دیپلماتیک مسائل را در پی داشته باشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،به دنبال وضع تحریم‌های اقتصادی علیه ایران در سال‌های اخیر و بعد از خارج شدن امریکا از توافق هسته‌ای، اخیراً تحریم تازه‌ای علیه ایران وضع شد و این بار صنعت ساخت و ساز هدف قرار گرفت. تحریم‌های اخیر طبق گفته سازمان‌های جهانی مانع از ورود آزادانه دارو و تجهیزات پزشکی به ایران شده است و سلامت انسان‌ها را هدف قرار داده است.
 
اما سؤال این است که چرا دولت ترامپ از این ابزار با چنین شدت و بزرگی‌ای استفاده می‌کند؟ آیا این سیاست دنباله سیاستی است که دولت اوباما اجرا می‌کرد و زمینه را برای مذاکره و توافق فراهم کرد یا اینکه سیاست دیگری است؟
 
فارین پالیسی در گزارش اخیر خود نوشته است: اجرای سیاست وضع تحریم اقتصادی پی‌درپی و علیه بخش‌های مختلف اقتصادی بر کشور ایران تنها و تنها زمینه را برای افزایش تنش‌های ژئوپلیتیکی فراهم می‌کند. به نظر می‌رسد این سیاست‌ها خصمانه و با غرض‌ورزی است و هیچ تدبیر و هدفی را دنبال نمی‌کند. امریکا تنها به دنبال سخت کردن شرایط زندگی مردم ایران و برانگیختن خشم مردم و دولت ایران است.
 
این نشریه معتبر امریکایی در ادامه نوشت: بیش از دو سال و نیم از ریاست جمهوری دونالد ترامپ گذشته است و اصلی‌ترین سلاح سیاست خارجی او تحریم اقتصادی است که علیه کشورهای زیادی به کار برده است. از چین گرفته تا ایران و ونزوئلا همه تحت تحریم‌های اقتصادی امریکا قرار دارند و برای هریک از این فشارهای تحریمی دلیلی مجزا ارائه شده است. سؤال این است که آیا امریکا برای رسیدن به اهداف خود ابزار دیگری در اختیار ندارد؟ آیا امریکا نمی‌تواند به صورتی مسالمت‌آمیز و از طریق گفت‌وگو دنیا را با سیاست‌های خود همراه کند؟
 
رکوردشکنی در سال 2018
 
البته مسئله تنها این نیست که ترامپ از ابزار تحریم به صورت خصمانه و بی‌برنامه استفاده می‌کند که در دولت‌های قبلی امریکا بی‌سابقه بوده است بلکه او از این ابزار به روش جدیدی هم استفاده می‌کند. مطالعه سیاست تحریم اقتصادی امریکا علیه کشورهای مختلف این سه مسئله را به خوبی روشن کرده است:
 
اول، داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط موسسه گیبسون نشان می‌دهد در سال 2018 میلادی دولت امریکا 1500 نفر، شرکت و موسسه حقوقی را در فهرست تحریمی وزارت خزانه‌داری خود قرار داده است که 50 درصد بیشتر از افراد حقیقی و حقوقی تحریم‌شده در سال 2017 بود. سال 2017 در تاریخ به عنوان سالی که دولت امریکا بیشترین شمار افراد حقیقی و حقوقی را تحت تحریم اقتصادی قرار داده است معرفی شده بود و رکوردشکنی سال 2018 باعث تغییر این جایگاه شد.
 
بررسی‌ها نشان می‌دهد در بازه زمانی سال 2012 تا 2014 و در دوره ریاست جمهوری اوباما، دولت تنها روی یک برنامه یا دو برنامه تحریمی تمرکز کرده بود. در دوره اول ریاست جمهوری اوباما و پیش از توافق یعنی در بازه 2010 تا 2015، ایران یک اولویت بسیار مهم برای دولت امریکا بود و در سال‌های 2014 تا 2016 روسیه به عنوان اولویت بعدی معرفی شد. اما دولت ترامپ تحریم‌ها را به صورت مستمر علیه سه کشور ایران و ونزوئلا و کره شمالی وضع می‌کند و ‌آن‌قدر شدت و تعداد این تحریم‌ها زیاد است که طرف مقابل را تنها مجاب به دور شدن از امریکا و از میز مذاکره می‌کند. البته تحریم‌های دیگری که علیه کشورهای سوریه و کوبا و روسیه وضع کرده است و باعث از بین رفتن حقوق انسانی هم شده است، موضوع دیگری است که بر دامنه سیاست‌های نادرست دولت او افزوده است.
 
از طرف دیگر دولت ترامپ نشان داده است که افراد حقیقی و حقوقی خاص و تأثیر‌گذار را نیز تحت تحریم‌های اقتصادی قرار می‌دهد و از تأثیر سیاست‌هایش روی اقتصاد داخلی کشور و اقتصاد دنیا هراسی ندارد. یک مثال شاخص تحریم سرمایه‌دار روسیه مالک شرکت Rusal است که تقریباً 6 درصد آلومینیوم دنیا را تولید می‌کند. یا تحریم شرکت نفت ملی کشور ونزوئلا یعنی شرکت PDVSA است که قبل از تحریم و در اوایل سال 2018، روزانه 1.2 میلیون بشکه نفت صادر می‌کرد.
 
همچنین ترامپ سیاست تحریم ثانویه را در پیش گرفت که شرکت‌های خارجی را مجاب به همکاری با امریکا در زمینه سیاست تحریمی خود کند. قبل از ریاست جمهوری ترامپ در امریکا این سیاست‌های تحریمی ثانویه در سطح بسیار محدودی اجرا می‌شد و اصولاً امریکا از طریق دیپلماسی و مذاکره تلاش می‌کرد تا کشورهای دیگر را در زمینه تحریم‌های نسبتاً محدودتر اقتصادی علیه کشورهای مختلف همراه کند. در ضمن دولت اوباما هم‌زمان با وضع تحریم‌ها بستر را برای مذاکره با کشورها فراهم می‌کرد زیرا اصل اول مذاکره بود ولی دولت ترامپ تنها به زور و اعمال فشار معتقد است و سیاستی برای ادامه راه ندارد.
 
دولت ترامپ از ابزار تحریم ثانویه برای همراه کردن دنیا با سیاست‌هایش علیه ایران استفاده کرده است. سیاست‌هایی که اغلب دنیا با آن مخالف هستند. خروج امریکا از توافق هسته‌ای مسئله‌ای بود که دنیای غرب با آن کاملاً مخالف بود ولی تمامی تلاش‌ها برای متقاعد کردن دولت ترامپ برای ماندن در این توافق بی‌نتیجه ماند. سپس بازگرداندن تحریم‌ها و تشدید آن بود که با مخالفت اروپا مواجه بود ولی ترامپ از تحریم ثانویه به معنای تحریم هر کشور یا شرکتی که با ایران کار می‌کند استفاده کرد تا شرکت‌ها را مجبور به خارج شدن از بازار ایران کند. او این سیاست را علیه کشورهای ونزوئلا و کوبا هم اجرا کرد.
 
نشانه‌های سیاسی ترامپ بعد از تحریم
 
اما مورد دوم: دولت ترامپ تمرکز زیادی روی نشان دادن سیگنال‌های سیاسی و دیپلماتیک بعد از تحریم دارد ولی در عمل برای وارد شدن به مذاکرات سارنده برنامه‌ای ندارد. در دوره ریاست جمهوری اوباما بعد از تحریم راه برای خارج شدن از این تحریم‌ها باز بود ولی دولت ترامپ این راه‌ها را مسدود می‌کند. مثلاً برای برداشته شدن تحریم‌های ایران یک فهرست دوازده‌بندی غیرمنطقی ارائه می‌دهد و در مورد کشورهای ونزوئلا و روسیه هم از همین سیاست استفاده می‌کند. به نظر می‌رسد این ابزار فشار تنها راهی است که در اختیار دولت او قرار دارد و هیچ ابزار دیگری برای خارج شدن از این فضا دیده نمی‌شود و حتی راهکاری برای توقف فشار تحریم هم وجود ندارد. در این وضعیت است که میزان تمایلات در دنیا برای مذاکره با امریکا و حل مسائل کم شده است و دنیا به فکر کم کردن ابزارهایی است که برای تحریم در اختیار دولت امریکا قرار دارد.
 
استفاده از ابزارهای اقتصادی غیر معمول
 
و بالاخره مورد سوم، استفاده فزاینده از ابزارهای اقتصادی به جای تحریم است. مثلاً تحریم شرکت‌های فعال در حوزه تکنولوژی چینی از قبیل هواوی و زد-تی-ای و شمار زیادی از شرکت‌های بزرگ چین نمونه بارز این مسئله است. ترامپ تنها به تحریم این شرکت‌ها و قرار دادن آنها در لیست تحریم‌های وزارات خزانه‌داری امریکا اکتفا نکرد بلکه علاوه بر تحریم محدودیت‌های وارداتی شدید را علیه این شرکت‌ها وضع کرد و حتی ادامه حضور آنها در بازار امریکا را ممنوع کرد.
 
آیا این سیاست‌ها کارایی خواهد داشت؟
 
مهم‌ترین سوالی که هم‌اکنون وجود دارد این است که آیا تحریم‌های اقتصادی پی‌درپی امریکا علیه ایران و دیگر کشورها زمینه را برای تأمین امنیت ملی امریکا فراهم می‌کند یا این کشور را به اهداف سیاسی خود می‌رساند یا خیر؟
 
سیاست تحریم اقتصادی ترامپ اثرات اقتصادی زیادی روی امریکا داشته است. صادرات نفت ایران کاهش داشت و از بالغ بر 2 میلیون بشکه در روز به کمتر از 600 هزار بشکه در هر روز رسید. از طرف دیگر اقتصاد ایران با چالش‌های زیادی روبه‌رو شد که از جمله این چالش‌ها را می‌توان افت ارزش ریال و کاهش نرخ رشد اقتصادی دانست. اقتصاد ونزوئلا هم تحت تأثیر این تحریم‌ها با مشکلات زیادی روبه‌رو شد که از جمله آنها می‌توان به کاهش صادرات نفت و کاهش درآمد صادراتی اشاره کرد. ولی تأثیر این معضلات اقتصادی در کشورهای تحریم‌شده روی امریکا چه بود؟
 
تاکنون نشانه‌ای که حاکی از بازگشت کشورهای تحریمی به میز مذاکره باشد دیده نمی‌شود. حتی اگر مذاکراتی در سطح پایین و در سطح کم انجام شده باشد، نتیجه قابل قبول و خوبی در بر نداشته است. از طرف دیگر این سیاست‌های تحریمی زمینه را برای ایجاد بن‌بست‌های ژئوپلیتیکی فراهم کرد و ریسک‌های تازه‌ای روی کارامدی این سیاست‌ها در بلندمدت ایجاد کرد. از طرف دیگر کشورهای مختلف به دنبال کاهش قدرت نفوذ اقتصادی امریکا هستند و تلاش می‌کنند تا این ابزار تحریمی را از امریکا بگیرند. مثلاً اخیراً اروپا و چین تلاش کردند تا کانال‌های انتقال مالی و تجاری مجزایی از امریکا راه‌اندازی کنند. البته این کانال‌های مالی تاکنون نتوانسته است تأثیرگذاری زیادی در تعاملات اقتصادی داشته باشد ولی به گفته کارشناسان با توسعه استفاده از این کانال‌ها، سهم آنها در تعاملات مالی زیاد می‌شود و می‌تواند جایگاه خود را در دنیا پیدا کند.
 
باید انحصار اقتصادی امریکا از بین برود
 
دلیل ایجاد این حس در میان سردمداران دنیا که جهان نیاز به کانال مالی تازه‌ای دارد این است که امریکا از ابزار دلار و تعاملات دلاری برای تحریم کشورهای مختلف و تحمیل سیاست‌های خود به آنها استفاده می‌کند و جهان به این فکر افتاده است که باید این روند تغییر کند و اقتصاد دنیا از انحصار امریکا خارج شود.
 
از طرف دیگر ترامپ با استفاره از این سیاست هر روز بیش از پیش از احتمال مذاکره دور خواهد شد. به عنوان مثال تشدید فشار روی اقتصاد ایران و وضع تحریم‌های پی‌درپی علیه این کشور باعث می‌شود تا ایران از مذاکره با دولت امریکا دلسرد بشود و حتی اگر تصمیم به مذاکره داشته باشد هم از مذاکره با دولت ترامپ امتناع کند. این وضعیت برای دولت کره شمالی و حتی دولت چین هم وجود دارد. این‌دو کشور اخیرا مذاکراتی با امریکا انجام داده‌اند ولی هیچ‌کدام از این مذاکرات ثمربخش نبوده است زیرا اطمینانی به توافق‌های احتمالی با دولت امریکا و تکرار سیاست‌های فشار اقتصادی قبلی او وجود ندارد.
 
در پایان باید گفت سیاست تحریم اقتصادی ترامپ که سیاستی خصمانه و بی‌برنامه است نمی‌تواند نتیجه مطلوب امریکا را در بر داشته باشد و بستر حل دیپلماتیک مسائل را در پی داشته باشد. در ضمن این مسئله سبب می‌شود تا ساختار سیاسی دنیا نیز انسجام خود را از دست بدهد و سیستم‌های مالی مختلف، ارزهای متفاوت و سیاست‌های تجاری متنوع در دنیا مورد استفاده قرار بگیرد.

خبرهای مرتبط:



» ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *