ایستانیوز:انقلاب دیجیتال شرکتهای چندملیتی را قادر ساخت زنجیره عرضه خود را در سرتاسر جهان بگسترانند. این فوران جهانیسازی تا حدی ناشی از تجارت کالاهای با فناوری سطح متوسط، مثل مواد خام و تراشههای رایانهای بود که ارزش اسمیشان سه برابر شد و از ۲.۵ هزار میلیارد دلار در سال ۱۹۹۵ به ۷.۵ هزار میلیارد دلار در سال ۲۰۰۷ رسید.
کشورهایی که زمانی جهان را بهسوی گشودگی اقتصادی پیش میبردند در حال عقبنشینی بهسمت حمایت از تولید داخلی هستند. ایالات متحده در طول دو سال و نیم گذشته از موافقتنامه همکاریهای اقتصادی کشورهای دو طرف اقیانوس آرام خارج شده و روی فولاد، آلومینیوم و طیف گستردهای از کالاهای چینی تعرفه بسته است. بریتانیا درون فرایند خروج از بزرگترین منطقه تجارت آزاد جهان است. و ظهور احساسات ملیگرایانه خطر تکرار اعمال خودویرانگر را در هر جای دیگری به همراه آورده است.
زمانه برای جهانیسازی نمیتواند بدتر از این شود. حتی اگر منتقدان تجارت آزاد دست بالا با داشته باشند، جهانیسازی کاملاً بهمیل خود در حال حرکت بهسوی منافع کشورهای ثروتمند است. رشد اقتصادی در جهان در حال توسعه باعث رونقگرفتن تقاضای محصولاتی خواهد شد که در جهان توسعهیافته ساخته میشوند. تجارت در بخش خدمات در سطح بالایی قرار دارد. شرکتها در حال انتقال محصولات خود به جایی نزدیکتر به مشتریان خود هستند تا بتوانند سریعتر به تغییر تقاضا پاسخ دهند. خودکارسازی به جستوجوی بیوقفه برای استخدام افرادی که میخواهند با دستمزدی کمتر از همیشه کار کنند، پایان میدهد. و پیچیدگی بیشتر کالاهای مدرن به این معنی است که تحقیقات، طراحی و تعمیر و نگهداری در حال تبدیل به موضوعی است که بیش از تولید اهمیت پیدا میکند.
تمام این روندها طوری نقش خود را بازی میکنند که به تقویت کشورهای توسعهیافته بینجامند، جایی که نیروی کار ماهر، میزان عظیم سرمایه، انبوه مشتریان و خوشههای متراکم شرکتهایی با فناوری سطح بالا با یکدیگر ترکیب میشوند تا به اقتصادهای مدرن قدرت بخشند. کشورهای دارای درآمد متوسط، مثل چین و مکزیک، نیز شاید از دوران بعدی جهانیسازی منتفع شوند (با اینکه تغییر الگوهای تجارت و سرمایهگذاری شاید پشت بخشهایی از نیروی کار آنها را خالی کند، درست مثل اتفاقی که برای کشورهای ثروتمند در دو دهه گذشته افتاد). در این بین، کشورهای فقیرتر شاهد خواهند بود که مزیت اصلیشان – نیروی کار ارزان – اهمیت کمتری پیدا خواهد کرد.
کاملاً روشن است که کشورهای ثروتمند زمانه بدی را برای بستن درهای خود به روی تجارت، سرمایهگذاری و مهاجرت انتخاب کردهاند. آنها درست در موقعی که فواید جهانیسازی در حال بازگشتن به جهان توسعهیافته است پل متحرک قلعه را بالا میکشند اما بهجای این کار باید دریابند که چطور میتوانند از الگوهای در حال تغییر جهانیسازی استفاده کنند. اطمینان حاصل کردن از اینکه همه، نه فقط کسانی که همین حالا هم موفقند، از مزیتهای الگوهای جدید جهانیسازی بهرهمند میشوند کار دلهرهآوری خواهد بود. اما یک راه جلوی پای کشورهای ثروتمند برای اینکه مطمئن شوند دیگران در این بازی بازنده خواهند بود، این است که از دنیای آزاد و تجارت باز دوری کنند، کاری که آنها دارند در آن استاد میشوند.
نگاهی به گذشته
در دهه 1990 و اوایل قرن حاضر، رشد تجارت سرسامآور بود، بهخصوص در زمینه کالاهای تولیدی و منابع طبیعی. ورود چین به سازمان تجارت جهانی در سال 2001 به ایجاد یک مرکز وسیع تولید کالاهای نیازمند به کارگر زیاد، کمک کرد. انقلاب دیجیتال شرکتهای چندملیتی را قادر ساخت زنجیره عرضه خود را در سرتاسر جهان بگسترانند. این فوران جهانیسازی تا حدی ناشی از تجارت کالاهای با فناوری سطح متوسط، مثل مواد خام و تراشههای رایانهای بود که ارزش اسمیشان سه برابر شد و از 2.5 هزار میلیارد دلار در سال 1995 به 7.5 هزار میلیارد دلار در سال 2007 رسید. در طول این دوره، رشد مجموع ارزش کالاهای دادوستدشده در هر سال بیش از دو برابر سریعتر از تولید ناخالص جهان بود.
و سپس دوران رکود بزرگ فرا رسید. جریانهای تجاری جهانی تضعیف شد. بیشتر تحلیلگران پیشبینی میکردند که وقتی احیای اقتصادی شدت بگیرد، تجارت دوباره به روزهای اوج خود بازخواهد گشت. آنها اشتباه میکردند. صادرات از سال 2007 تا 2017 از 28 درصد تولید ناخالص جهانی به 23 درصد کاهش یافت. این کاهش در کالاهایی که تجارت آنها عظیم بود شدیدتر بود، کالاهایی مثل رایانه، لوازم الکترونیکی، وسایل نقلیه و مواد شیمیایی. یک دهه بعد از رکود بزرگ سالهای 2008 و 2009، روشن است که تجارت به نقطه رشدی که قبل از رکود داشت بازنگشته است.
علت این اتفاق تا حدی این است که اقتصاد جهان در حال بازیافتن تعادل خود است، مثل چین و دیگر کشورهایی که بازارهای نوظهور دارند و به مرحله بعدی خود در توسعه دست پیدا کردهاند. اقتصادهای نوظهور بعد از چندین دهه مشارکت در تجارت جهانی عمدتاً در نقش تولیدکننده، تبدیل به موتور عظیم تقاضا شدهاند. برای مثال، در سال 2016، خودروسازان 40 درصد بیشتر از اروپا در چین خودرو فروختهاند. انتظار میرود که تا سال 2025 بازارهای نوظهور دوسوم کالاهای تولیدی جهان را مصرف کنند و تا سال 2030 این سهم به بیش از نیمی از تمام کالاها برسد.
تقاضای روزافزون چین بدین معناست که بیشتر چیزهایی که در چین ساخته میشوند در همان جا به فروش میرسند. چین در سال 2007 حدود 55 درصد کالاهای الکترونیکی مصرفی و 37 درصد منسوجاتی را که تولید کرده بود صادر میکرد. این آمار در سال 2017 بهترتیب به 29 و 17 درصد رسید. سایر اقتصادهای نوظهور هم این روند را پیش گرفتهاند.
همچنین اکنون کشورهای در حال توسعه کمتر به صادرات کالاهای سطح متوسط وابستهاند. چین آن اوایل در دهه 1990، با صادرات مواد خام و قطعات روی صحنه تجارت جهانی پا گذاشت و سپس آن را با کالاهای تمامشده صادراتی ترکیب کرد. اما اوضاع و احوال تغییر کرده است. اکنون چین در بخشهای گوناگونی از جمله رایانه، لوازم الکترونیکی، وسایل نقلیه و ماشینآلات، قطعات خیلی پیچیدهتری را تولید میکند و طیف گستردهای از آنها خیلی بیشتر از دو دهه قبل صادر میشود.
تجارت در مناطق مشخصی در حال متمرکزتر شدن است، بهخصوص در اروپا و آسیا. این تاحدی پیامد تقاضای داخلی بیشتر در کشورهای دارای بازار نوظهور است اما از اهمیت روزافزون سرعت فعالیتهای اقتصادی نیز نشئت میگیرد. نزدیکی به مشتریان شرکتها را قادر میسازد سریعتر به تغییر تقاضا و روندهای جدید پاسخ دهند. بسیاری از شرکتها در حال ایجاد زنجیره تأمین منطقهای نزدیک هر بازار بزرگ خود هستند. برای مثال، آدیداس بهجای اینکه محصولات خود را در مناطق سنتی خود مثل اندونزی تولید کند، یک کارخانه تماماً خودکارسازیشده تحت عنوان «کارخانه سریع» ساخته تا کفشهای جدیدی را در آلمان و ایالات متحده تولید کند. زارا که در صنعت «مد سریع» پیشگام است، فروشگاههای زنجیرهای خود را هر دو هفته یک بار با محصولات جدید بهروز میکند. بیش از نیمی از هزاران کارخانه تولیدکننده این شرکت در مراکش، پرتغال، اسپانیا و ترکیه قرار دارد، جایی که آنها میتوانند به بازارهای اروپایی و آمریکایی خدمات بدهند. زارا میتواند طراحیهای جدید را تنها ظرف 25 روز به یک فروشگاه در منهتن نیویورک برساند.
رشد روزافزون خدمات
شاید از شتاب تجارت کالا به نسبت رشد اقتصادی جهان کاسته میشود اما کسبوکار در بخش خدمات چنین نیست. تجارت جهانی در بخش خدمات از سال 2007 بیش از 60 درصد سریعتر از تجارت در بخش کالا رشد داشته است. تجارت در برخی بخشها از جمله مخابرات، فناوری اطلاعات، خدمات بارزگانی و حق مؤلف اکنون دو تا سه برابر سریعتر از تجارت در بخش کالا رشد میکند. مجموع تجارت جهانی در بخش خدمات در سال 2017، 5.1 هزار میلیارد دلار بود که هنوز خیلی کمتر از تجارت جهانی 17.3 هزار میلیارد دلاری کالا است. اما این اعداد اندازه تجارت خدمات را کمتر ارزیابی میکنند. برای مثال، حسابهای ملی کشورها هزینههای تحقیق و توسعه، طراحی، فروش و بازاریابی و خدمات پشت صحنه دفاتر کاری ر از تولید فیزیکی کالا جدا میکنند. چنین فعالیتها و خدماتی حدود یکسوم ارزش کالاهای تولیدی را شامل میشوند. و شرکتها هر روز بیشتر از قبل چنین خدماتی را به شرکتهای تامینکنند خارجی محول میکنند. با اینکه خدمات مستقیم فقط 23 درصد کل تجارت را شامل میشود، خدمات اکنون 45 درصد از ارزش افزوده کالاهای تجاری را در بر میگیرد.
کسبوکار در بخش خدمات سهمی بزرگتر از همیشه را در اقتصاد جهانی دارا خواهد بود چراکه تولیدکنندگان و خردهفروشان با راههای جدیدی از عرضه خدمات و نه فقط کالا به مشتریان آشنا خواهند شد. برای مثال، تولیدکنندگان خودرو و کامیون با شرکتهایی که فناوریهای رانندگان خودکار، اجاره وسایل نقلیه یا خدمات اشتراکگذاری خودرو را توسعه میدهند شریک میشوند چراکه میخواهند در تغییر مدل سنتی این کسبوکار که زمانی فقط منحصر به فروش خودرو بود، جایی داشته باشند. رایانش ابری روش پرداخت اشتراک برای ذخیرهسازی داده و نرمافزار را باب کرد و کاربران را از سرمایهگذاری سنگین در سختافزار خودشان رهانید. اینترنت ابرسریع شبکههای بیسیم نسل پنجم به شرکتهای راههای جدیدی را برای ارائه خدمات فراهم خواهند کرد، راههایی مثل عمل جراحی از راه دور بهوسیله رباتها و تعمیر و نگهداری زیرساختهایی که از دور کنترل میشوند.
شرکتهای تولیدی در طول دههها اشیایی فیزیکی تولید میکردند. امروزه دیگر نمیتوان این کار را ادامه داد. برخی از شرکتهای چندملیتی همچون اپل و بسیاری از تولیدکنندگان مواد دارویی، استراتژی خود را بهسوی «تولید مجازی» هدایت کردهاند و به شرکتهایی تبدیل شدهاند که طراحی، بازاریابی و توزیع میکنند اما به پیمانکارانی وابستهاند که محصول واقعی را آنها سریع و در حجم زیاد بیرون میدهند.
تیم تغییرات نشاندهنده دگرگونیهای گسترده در تولید کالاهای غیرملموس است. این روزها شرکتهای بزرگ در صنایع مختلف وارد حوزه تحقیق و توسعه، بازاریابی، توزیع و خدمات پس از فروش رفتهاند که ارزش افزودهای بیشتر از تولید صرف کالاهای فیزیکی برای آنها به ارمغان میآورد و رشدشان را سریعتر پیش میبرد. بنابراین شرکتهایی در آینده موفق خواهند بود و موج رشد بعدی بر شانههای آنان پیش میرود که از چنین تغییرات استقبال کنند و برایش برنامه داشته باشند.