ایستانیوز:اتحادیه اروپا برخلاف آمریکا به دنبال قدرت جمعی بیشتر با سرعت تصمیمگیری بهتر است و علاقهای ندارد که بحرانهای پیش رو را کش بدهد.
اتحادیه اروپا برای آنکه مشکلات عظیم امروزیاش را پشت سر بگذارد به چه نیاز دارد؟ عدهای میگویند اتحادیه اروپا به اروپاییت بیشتری نیاز دارد؛ یعنی کشورهای اروپایی باید هرچه بیشتر و بیشتر به هم نزدیک و در هم ادغام شوند. اما خیلی از اروپاییها از چنین مسیری راضی نیستند و بعضیها مثل انگلیس هم خودشان را به کل از آن بیرون انداختهاند.
چالشهایی که در برابر سرنوشت آینده اتحادیه اروپا قرار دارد خیلی جدی است: دستاوردهای مثبتی که قرار بود از جهانیشدن حاصل شود در اروپا هم مثل نقاط دیگر دنیا به صورت عادلانه توزیع نشده. به همین خاطر، شکاف درآمدی به شدت افزایش پیدا کرده و موفقیت اقتصادی سختتر شده. اتوماسیون و پیشرفت تکنولوژی هم در این میان باعث شده فرصتهای شغلی سنتی مورد تهدید قرار بگیرند. یکی از تبعات این قضایا این بوده که حس اجتماعی تعلقداشتن مردم به یکدیگر که حتی بعد از جنگ جهانی دوم هم در اروپا بسیار قوی بود، دارد از میان میرود. به همه اینها معضلاتی مثل ظهور دونالد ترامپ، ناسیونالیسم و بیگانههراسی، هراس از تروریسم و کسب اطلاعات غلط از شبکههای اجتماعی را هم اضافه کنید و میبینید که اروپا در چه گردابی افتاده است.
یک خط مشترک دردسرساز را میتوان اینجا دنبال کرد و آن هم تاثیر متقابل سه قدرت بزرگ است: اول منافع و هویت ملی کشورها، دوم منافع و هویت از سمت اتحادیه اروپا و در مقام سوم هم تاثیر جهان بیرونی بر کل ماجرا. اما بنیانگذاران اتحادیه اروپا اصلا به چنین چیزهایی فکر نمیکردند. روزهای پس از جنگ آنقدر برای اروپا سخت و تیره و تار بود که فکر همکاری و همراهی اروپاییها با یکدیگر بهترین ایده ممکن به نظر میرسید. اما اوضاع حال و آینده اروپا دیگر چنین چیزی را نمیطلبد.
اگر بخواهیم اوضاع امروز اروپا را تحلیل کنیم اینطور به نظر میرسد که اتحادیه اروپا برخلاف ایالات متحده آمریکا برای خودش به دنبال قدرت جمعی بیشتر با سرعت تصمیمگیری بهتر است و علاقهای ندارد که بحرانهای پیش رویش را کش بدهد. اما کشورهای مختلف عضو اتحادیه اروپا به درجات مختلفی از همکاری در این اتحادیه اعتقاد دارند. بنابراین آینده اتحادیه اروپا احتمالا شبیه دایرههای هممرکزی است که درجات مختلفی از ادغام در اروپاییت را به نمایش خواهند گذاشت. با وجود هر بلایی که این روزها دارد بر سر اتحادیه اروپا میآید، به نظر میرسد که این اتحادیه حداقل تا یک دهه آینده قابلیت آن را داشته باشد که شباهت به شکل اصلی و بلوکی خود را حفظ کند.
اما یک نکته را در این میان نباید دستکم گرفت: اتحادیه اروپای امروز در حالت ایدهآلی برای مقابله با چالشهای بزرگ پیش رویش قرار ندارد. مسئولیت تداوم اتحادیه اروپا انگار به نوعی بر گردن آلمان و فرانسه افتاده و از آنها انتظار رفته که اصلاحات ساختاری لازم برای احیای اتحادیه اروپا را انجام بدهند اما همزمان، شمار دیگری از اعضای اتحادیه اروپا اصلا از اعطای چنین نقشی به فرانسه و آلمان دل خوشی ندارند. این شرایط بسیار متناقض است؛ به خصوص با توجه به اینکه در دهههای پس از جنگ جهانی دوم، نیاز به اجتناب از جنگ دوباره آنقدر قوی بود که همکاری بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا را اجتنابناپذیر میکرد. اما این ضرورت هم به تدریج از بین رفته است. حالا اتحادیه اروپا از نظر برخی کشورهای عضو صرفا نهادی برای تدوین قوانینی است که در آینده نقش مهمی ندارند و فقط راهی برای تداوم کار سیاستمداران محسوب میشوند.
در این میان، مسئله برگزیت ممکن است به راهی برای تقویت احساس تعلق و همکاری بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا بدل شود و راه اصلاحات را تسریع کند. اما اینجا یک سوال مطرح است: اینکه اصلاحات اروپایی اصلا چه میتوانند باشند؟ اتحاد اروپا از اول با این هدف طراحی شد که یک قدرت خاص در آن دست بالا را نداشته باشد. اما به مرور زمان، آلمان به موقعیتی سوق داده شد که شبیه به رهبری به نظر میآید. آیا حالا اصلاحات را باید آلمان انجام بدهد یا اینکه موقعیت خود آلمان باید اصلاح شود؟ نکته دیگر هم این است که دشواریهای رسیدن به توافق در مورد چالشهایی که پیش روی اتحادیه اروپا است به تدریج بیشتر شده چون انتظارات اعضا به تدریج تغییر کرده است. بعضی از آنها حتی از بزرگشدن ایده اروپاییت و برعهدهگرفتن مسئولیتی در این خصوص هم هراس دارند.
اما شاید این اروپاییت حتی برای آینده اروپا خیلی هم لازم نباشد. آنها که بحث آینده اتحادیه اروپا را به هویت مشترک برای اروپاییان گره میزنند، درواقع دارند جلوی آینده اروپا سنگاندازی میکنند و راه را بیدردسر برای ناسیونالیستها و شوونیستها باز میگذارند. آنچه که اتحادیه اروپا برای تضمین آیندهاش نیاز دارد این است که به عزم مشترکی برای تداوم همکاری برسد. این موقعیتی بُرد- بُرد برای همه است./آینده نگر/ منبع: نیویورک تایمز