ایستانیوز:شرایط اقتصادی در ایران به مسائل سیاسی گرهخورده است، نمیتوان بهتنهایی مسائل اقتصادی را تحلیل و تخمین و پیشگویی کرد.
بنابراین بهطورکلی، ساختار وضعیت اشتغال در کشور مسئله بزرگ و جدی است. اما در سالهای اخیر این مسئله حادتر شده است. یعنی با روبهرو شدن با تحریمها و کاهش صادرات نفت که یک بخش قابلتوجهی از درآمدش برای واردات کالاهای واسطهای بخش صنعت هزینه میشود، درآمدها کاهش یافت و این کاهش متوجه کالاهای ضروری شد. از طرفی واردات نهادههای تولید کاهش پیداکرد و موجب شد خیلی از بنگاهها تعطیل شوند. زمانی که بنگاهها تعطیل شوند، یعنی عامل کار، بیکار میشود. چراکه تنها راه ایجاد اشتغال این است که شما سرمایه بگذارید و فعالیت اقتصادی راه بیندازید. درنتیجه قطعاً عامل کار در کنار سرمایه لازم است تا فعالیت ادامه پیدا کند.
حالا وضع رکود اقتصادی، موجب بیکاری بیشتر شده است. این بیکاری هم با وعده وعید و نقشه حل نمیشود. درواقع این طرح و نقشهها راهحل از بین بردن بیکاری نیست. راهحل این است که اقتصاد فعال و وارد مرحله رونق شود تا عامل کار هم جذب شود.
از طرفی گفته میشود نرخ بیکاری پاییز سال گذشته 11.7 درصد است. اما این آمار و ارقام که مرکز آمار، بانک مرکزی، سازمان برنامهوبودجه و وزارت کار اعلام میکنند، تنها برآوردی از شاخصهای مختلف است و رقم دقیقی از آن را ارائه نمیدهد.
در کشورهایی که نرخ بیکاری بهطور دقیق اعلام میشود، به این دلیل است که در این کشورها سیستم تأمین اجتماعی قوی وجود دارد که تمام کارگرهای این کشورها را تحت پوشش قرار میدهد. به این شکل افرادی که بیکار میشوند و جویای کار هستند به طریقی در سیستم اطلاعات این کشورها ثبت میشوند. حالا در بعضی موارد این سیستمها وزارت کار، ان جی اوها و یا مؤسسات وابسته به دولتها هستند. آنها این ارقام را ثبت و درنهایت بهعنوان آمار دقیق اشتغال و بیکاری منتشر میکنند. به این شکل فردی که به دنبال کار است، تقاضا میدهد در سیستم با این عنوان ثبت میشود، آنهایی هم که بیکار میشوند، فوراً تحت پوشش بیمه بیکاری قرار می گیرند به این شکل ثبت میشوند. به همین دلیل هم در این کشورها آمار نسبتاً دقیقی از بیکاری جامعه وجود دارد، اما در ایران این طور نیست.
بنابراین به اعتقاد من، این ارقام تنها برآورد است. درنتیجه متأسفانه به دلیل نقصها و مشکلاتی که در کل اطلاعات آمار کشور وجود دارد، این ارقام درباره شاخصهای اقتصادی تنها یک نوع برآورد و تخمین است. به همین دلیل هم در بیشتر مواقع آمار مربوط به مرکز آمار، سازمان برنامهوبودجه و بانک مرکزی باهم همخوانی ندارد، چراکه روش برآوردشان از شاخصهای اقتصادی متفاوت است.
از طرفی هم همین برآورد نصفه و نیمه کاری که اعلام میشود توسط سازمانهایی است که همه تحت تأثیر دولت قرار دارند. در طرف مقابل هم برخی نمایندگان مجلس گمان میکنند بهطور مثال وزارت کار مسئول ایجاد شغل است، به همین دلیل هم سؤالهایی دراینباره از وزیر اقتصاد طرح میکنند. درحالیکه چنین نیست. این وزارتخانه تنها قوانین میان کار و کارفرما را مشخص میکند و وضعیت کارگاهها را تحت نظر دارد. او مسئول ایجاد شغل نیست. اصلاً این وزارتخانه با چه توانی میتواند شغل ایجاد کند؟ اشتغال از طریق سرمایهگذاری و رونق اقتصادی انجام میشود.
از طرفی یکی از مشکلات ما همین مدیریت و مسائلی است که ما به دلیل دوران طولانی سلطه نفتی بر اقتصاد داشتهایم. بهطور مثال همیشه اینطور بود که نفت با نیروی کار کم صادر کردهایم، بهجایش کالاهایی وارد کردهایم که درهرکدام از آنها حداقل 60، 70 نفر کارکردهاند. این موضوع خودش بیکاری ایجاد میکند. این موضوع درواقع مشکلات ساختاری در اقتصاد ایران است که متأسفانه دانش مقابله با آنهم وجود ندارد. مقداری هم ناآگاهی در این زمینه وجود دارد و باعث میشود که ریشهای و ساختاری به حل این مشکل پرداخته نشود، به همین دلیل هم آسیبپذیرمیشود.
از طرفی هم هر رئیسجمهوری علاقهمنداست نشان دهد موفق بوده است. برآورد شاخصی مانند اشتغال که آنقدر مشهود نیست، با هر عدد و رقمی کار آسانی است. اما واقعیت این است که حتی با نمونهگیری از خانوارهایی که بیکار دارند، شاید عدد دقیق بیکاری مشخص نشود، اما برآورد این شاخص را راحتترمیکند. در حال حاضر در یک خانواده 5، 6 نفره، احتمالاً تنها یک نفر دارای شغل است و باقی بیکار هستند. این یعنی بیکاری در کشور بالاست. اما وعدهووعید دادن و دادن آمار و ارقام بهدلخواه خود، کاری است که سیاستمداران خوب بلدند انجام دهند.
با وضعیتی که از شاخص بیکاری و اشتغال برای سال جاری97 برشمرده شد، باید گفت که سال 98 اوضاع بدتر خواهد بود.
مسئله این است که شرایط اقتصادی در ایران به مسائل سیاسی گرهخورده است، نمیتوان بهتنهایی مسائل اقتصادی را تحلیل و تخمین و پیشگویی کرد. مثلاً شرایط اقتصادی کشور به این بستگی دارد که ترامپ، اروپا و دیگر کشورها چه اقداماتی میخواهند انجام دهند. در سیاست داخلی هم باید دیگر در انتخابات مختلف کدام گروه بر دیگری غلبه خواهند کرد.
اقتصاد ایران تنها صادرات نفت است. از صادرات نفت هم جلوگیری کردن کار سختی نیست. امریکا توانسته میزان صادرات ایران را با تحریمها کاهش دهد، تا حدودی اروپا را همراه خودکرده و کشورهای مستقلتر را هم تهدید به همکاری کرده است. چند ماه آینده مهلت معافیتیهای نفتی که امریکا برای چند کشور خریدار نفت ایران در نظر گرفته بود به سر میرسد. این موضوع درآمدهای نفتی را بیشتر تهدید میکند. بنابراین درآمدهای ارزی کاهش پیدا میکند و مشکلات اقتصادی بیشتر خواهند شد.