ایستانیوز:آیا رابطه معناداری میان بودجه و توسعه در معنای عام و توسعه منطقهای در معنای خاص آن وجود دارد؟ پاسخ این پرسش را در مقاله پیش روی میخوانید.
بودجه یکی از اسناد مهم حکومتی است که علاوه بر تعیین دخل و خرج سالیانه، جهتگیری و سیاستهای کلی دولت را در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشخص میکند. در ایران رسم بر این است که در اواخر آذر یا اوایل دیماه هر سال، لایحه بودجه به مجلس تقدیم شود و از آن پس در کمیسیون تلفیق و صحن علنی مورد بحث و بررسی و در نهایت تصویب نمایندگان قرار گیرد.
صرفنظر از بودجه سال 1398 که در یک شرایط خاص آماده شده و اجرا میشود و مشکلات خاص خود را دارد، به طور کلی، دلایل مختلفی وجود دارد که نشان میدهد رابطه وثیق و معناداری میان بودجه و توسعه در معنای عام و توسعه منطقهای در معنای خاص آن وجود ندارد و شاید بتوان گفت در بهترین حالت منجر به رشد اقتصادی در برخی از مناطق ایران میشود.
- یکی از دلایلی که میتوان به آن اشاره کرد این است که بودجه از یک سند ملی که بر اساس آن بایستی مصالح و منافع ملی در نظر گرفته و تقویت شود به سندی تبدیل میشود که منافع منطقهای کسانی را که در مرکز قدرت قرار دارند و از توان چانهزنی و اثرگذاری بیشتری برخوردارند، تأمین میکند. با توجه به اینکه مناطق حاشیه کشور سهم چندانی در مدیریت کلان کشوری ندارند به همان نسبت از قدرت چانهزنی و توان تأثیرگذاری کمتری برخوردارند و در نتیجه نمیتوانند بودجه مناسب یا بیشتری برای مناطق حاشیهای کشور جذب کنند.
- دومین نکته این است که ساختار سیاسی کشور یک ساختار تمرکزگراست و به تبع تمرکزگرایی سیاسی، بودجه نیز از این ویژگی برخوردار است و تأمین نیازهای مرکز در اولویت قرار دارد. اگرچه این سیاست در ذات خود به نفع مرکز نیست و منجر به مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به سوی مرکز و حاشیهنشینی و... در شهرهای بزرگ میشود اما همچنان سیاست تمرکزگرایانه مبنای بودجهنویسی در ایران است.
- فقدان احزابی که منافع ملی را در اولویت قرار میدهند و دارای برنامه مشخص و منسجمی برای توسعه کشور هستند نیز یکی از علل کاهش نقش مؤثر بودجه در ایجاد توسعه است. احزابی که گستره فعالیت آنها سطح کشور باشد، حداقل ممکن است برای حفظ آرای طرفداران خویش برنامهای را تدوین کنند و بهاجرا درآورند که تبعیضآمیز نباشد و به صورت برابر یا در حالتی خوشبینانه مبنی بر تبعیض مثبت از اختصاص بودجه به مناطق و گروههای مختلف توسعهنیافته سخن به میان آورد و عمل کند. احزاب از جنبهای دیگر نیز میتوانند برای افزایش تأثیر بودجه در توسعه منطقهای و متوازن نقش مثبت داشته باشند. با توجه به اینکه لایحه بودجه، باید در مجلس بررسی و تصویب شود، اگر نمایندگان به صورت فردی و صرفاً با توجه به منافع و نیازهای حوزه انتخابیه خویش، انتظاراتی از بودجه داشته باشند و در این جهت تلاش کنند آنگاه نمایندگان مرکز برنده این ماجرا خواهند بود. نمایندگان مناطق حاشیهای کشور نه ارتباطات گستردهای در سطوح مدیریتی کشور دارند و نه در مقایسه با نمایندگان مرکز از چنان قدرتی برخوردارند که بتوانند مجلس و دولت را تحت تأثیر قرار دهند و اهداف خویش را محقق سازند. اگرچه ممکن است در ساختار حزب نیز این مرکزگرایی به نوعی وجود داشته باشد و بهگونهای دیگر حاشیه نادیده گرفته شود اما اگر حزب واقعاً اهداف ملی داشته و ناچار به رقابت در سطح کشور باشد ممکن است در سیاستهای اعلامی و اجرایی خویش نیمنگاهی به حاشیه و نیازهای آن داشته باشد.
- در بودجه فعلی ایران، بخش عمدهای از بودجه و مبالغی کلان به نهادها و مراکز مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اختصاص داده میشود که فعالیت آنها در مرکز است. اختصاص بودجه به این نهادها به گونهای است که در برخی از موارد از بودجه استانها نیز سهم بیشتری را میگیرند و معنی آن این است که به طور غیرمستقیم بودجه در مرکز صرف میشود و میزان بهرهمندی مناطق حاشیهای ایران از این بخش از بودجه بسیار اندک است. این امر نیز به نوبه خود منجر به گسترش و تعمیق نابرابری در سطح کشور میشود که نحوه اختصاص بودجه علت اصلی آن است.
بعد از مشروطیت و به قدرت رسیدن رضاشاه که تجددگرایی اجباری و ملیگرایی باستانگرا مبنای هویت ملی و تصمیمگیریهای نظام سیاسی شد، نگاه امنیتی به قومیت و اقلیتها گسترش یافت. یکی از پیامدهای گسترش نگاه امنیتی به قومیتها، عقبنگهداشتن مناطقی است که هویتهای مقاومت در آنجا به صورت فعال وجود دارد. لذا همواره در بودجه سهم کمتری را به این مناطق اختصاص دادهاند و از این جهت نیز توسعه متوازن با اختلال مواجه شده است.
*آینده نگر