ایستانیوز:یکی از اهداف مسئولان بهداشتی و درمانی کشورهای در حال توسعه جایگزینی روش پرداخت از جیب با شیوههای عادلانهتر است. برای ابداع شیوههای تامین مالی مناسب در این حوزه، ابتدا باید عوامل تعیینکننده پرداخت مستقیم خانوارها شناسایی و تحلیل شوند. بنابراین این مطالعه عوامل موثر بر مخارج سلامت خانوارهای شهری کشور را بررسی کرده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،شیوه تامین مالی بخش سلامت از چالشهای اساسی مسئولان کشورها است. در کشورهای در حال توسعه، مانند ایران، بار اصلی تامین مالی بخش سلامت به عهده خانوارها است؛ این شیوه برای تامین مالی حوزه سلامت غیرمنصفانه است زیرا در این روش استفاده افراد از کالاهای سلامت به وضعیت اقتصادی آنان بستگی دارد نه به وضعیت سلامتشان. بنابراین یکی از اهداف مسئولان بهداشتی و درمانی کشورهای مذکور جایگزینی روش پرداخت از جیب با شیوههای عادلانهتر است. برای ابداع شیوههای تامین مالی مناسب در این حوزه ابتدا باید عوامل تعیینکننده پرداخت مستقیم خانوارها شناسایی و تحلیل شوند. بنابراین این مطالعه عوامل موثر بر مخارج سلامت خانوارهای شهری کشور را بررسی کرده است. نتایج این مطالعه با عنوان «بررسی عوامل موثر بر مخارج سلامت خانوارهای شهری» در آخرین شماره نشریه علمی – پژوهشی «سیاستگذاری اقتصادی» در دانشگاه یزد منتشر شده که نویسندگان آن سهیلا ساوجیپور، عباس عصاری آرانی، لطفعلی عاقلی و علی حسنزاده هستند. در این تحقیق، مدلسازی مخارج سلامت با استفاده از دادههای طرح هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی در سال 1390 که حاوی اطلاعات 18727 خانوار در مناطق شهری است - و مدلهای انتخاب نمونه انجام شده است زیرا میزان مخارج سلامت تنها برای زیرمجموعهای از خانوارهای نمونه قابل مشاهده است. نتایج برآوردها نشان میدهد افزایش درآمد، تحصیلات، نسبت زنان، توسعهیافتگی محل سکونت از نظر سلامت و تعداد سالمندان و غیر سالمندان موجب افزایش مخارج سلامت خانوار میشود. بهرهمندی از پوشش بیمهای و مصرف دخانیات نیز باعث میشود خانوار مبالغ بالاتری را در بخش سلامت هزینه کند. همچنین خانوادههایی که توسط افراد دارای همسر و هرگز ازدواجنکرده اداره میشوند، بهترتیب، دارای بیشترین و و کمترین مخارج سلامت هستند.
***
یکی از چالشهای اصلی مسئولان سیاسی و اقتصادی کشورها دسترسی مناسب تمام افراد جامعه به کالاها و خدمات سلامت است چراکه در این صورت میتوان حرکت در مسیر توسعه را تسریع کرد. از سوی دیگر، عامل کلیدی موثر بر دسترسی مناسب به مراقبتهای بهداشتی و درمانی شیوه تامین مالی استفاده از این کالاها است، به این معنا که اگر افراد قادر به تامین مالی خرید کالاها و خدمات سلامت نباشند ممکن است از کالاهای غیراستاندارد که هزینه کمتری دارند استفاده کنند، سطح مصرف خود را به میزانی پایینتر از سطح بهینه تنزل دهند یا بهطور کامل از مصرف مراقبتهای بهداشتی و درمانی صرفنظر کنند. هرسه مورد یادشده به سلامت افراد جامعه بهعنوان یکی از پارامترهای اصلی توسعه آسیب جدی وارد میکند. بنابراین نحوه تامین مالی کالاها و خدمات سلامت مورد نیاز افراد و خانوارها، یا به عبارت بهتر نظام پرداخت حاکم بر بازار کالاهای سلامت کشور، از اهمیت بالایی برخوردار است.
در حالت کلی، برای تامین مالی بخش سلامت پنج منبع وجود دارد: خانوارها، دولت از محل منابع عمومی، صندوقهای تامین اجتماعی، بیمههای خصوصی (تکمیلی) و سایر (شامل مواردی مانند سازمانهای مردمنهاد، خیریهها و...). در کشورهای در حال توسعه بار اصلی تامین مالی استفاده از مراقبتهای بهداشتی و درمانی به عهده خانوارها است، یعنی افراد بهصورت مستقیم هزینه بهرهگیری از کالاها و خدمات سلامت را میپردازند. این نوع تامین مالی که به آن پرداخت از جیب گفته میشود، مکانیزمی غیرمنصفانه برای تامین مالی بخش سلامت است چراکه در آن استفاده افراد از کالاها و خدمات سلامت به وضعیت اقتصادی و توان پرداخت آنان بستگی مییابد، نه به نیاز و وضعیت سلامت جسمانی و روانی مردم. به همین دلیل، یکی از مهمترین اهداف مسئولان بهداشتی و درمانی کشورهای مذکور جایگزینی روش پرداخت از جیب با روشهای عادلانهتر است. اما باید توجه داشت که گام ابتدایی برای سیاستگذاریهای موثر در خصوص نحوه تامین مالی و دسترسی به کالاها و خدمات سلامت شناخت و تجزیه و تحلیل عوامل تعیینکننده پرداختهای مستقیم اشخاص و خانوارها است. با توجه به آنکه ایران نیز از حیث بار مالی موجود بر دوش خانوارها در تامین کالاها و خدمات سلامت وضعیت نامطلوبی دارد، بهطوریکه سهم مردم از تامین مالی بخش سلامت در دوره منتهی به 1390 در حدود 55 درصد بوده، مطالعه عوامل موثر بر مخارج سلامت خانوارهای کشور بهمنظور ابداع شیوههای عادلانه تامین مالی در نظام سلامت ضروری است.
بر اساس نظریه اقتصاد خانوار، اعضای خانواده دارای توابع مطلوبیت بههمپیوسته هستند. در این مطالعه خانوار بهعنوان واحد مصرفکننده در نظر گرفته شده و مخارج سلامت بهعنوان یک کل مورد بررسی واقع میشود. در مطالعه حاضر، با توجه به ادبیات موجود در زمینه مخارج سلامت خانوار و نیز دادههای در دسترس برای ایران، بردار متغیرهای اقتصادی شامل درآمد (سرانه)، ثروت و وضعیت بیمهای خانوار است. بردار متغیرهای اجتماعی متشکل از سطح تحصیلات، وضعیت تاهل سرپرست خانوار، مصرف دخانیات و محل سکونت است و نسبت جنسیتی و گروههای سنی متغیرهای موجود در بردار عوامل جمعیتشناختی هستند.
خروجیهای برآورد معادله انتخاب تحقیق نشان میدهد احتمال داشتن مخارج سلامت مثبت برای خانوار تحت تاثیر نسبت جنسیتی (زنان)، وضعیت تاهل سرپرست خانوار، مصرف دخانیات، تعداد کودکان و سالمندان و توسعهیافتگی استان محل سکونت خانوار است. در تشریح بیشتر نتایج معادله انتخاب این تحقیق باید گفت که افزایش نسبت زنان از تعداد کل اعضای خانواده بهدلیل حساسیت بیشتر آنان به مسائل بهداشتی و زیبایی موجب میشود خانوار با احتمال بالاتری به خرید کالاها و خدمات سلامت بپردازد. علاوه بر این، کمترین و بیشترین احتمال در داشتن مخارج سلامت مثبت، بهترتیب، متعلق به خانوارهایی است که توسط افراد هرگز ازدواج نکرده و افراد دارای همسر اداره میشوند. این نتیجه با توجه به احتمال بالاتر وجود و نیز تولد فرزند در خانوارهایی که سرپرست آنان دارای همسر است، کاملا قابلتوجیه است. وجود تحصیلات بالاتر در یکی از اعضای خانواده بهدلیل سرمایه انسانی و نیز فرهنگ سلامت بیشتر، احتمال هزینهکرد خانوار در حوزه سلامت را افزایش میدهد.
مصرف دخانیات توسط اعضای خانواده نیز به سبب اثرات سوء این مواد بر سلامت انسان، موجب بالارفتن احتمال صرف مخارج روی کالاها و خدمات سلامت میشود. وجود کودکان و سالمندان بیشتر بهدلیل نیازهای مبرم این گروههای سنی به مراقبتهای بهداشتی و درمانی سبب افزایش احتمال خریداری این اقلام توسط خانوار میشود. با توجه به پیشرفت سیستم ایمنی بدن و وضعیت مناسب ذخیره سلامت در جوانان بالارفتن تعداد این گروه در خانواده، اثر معناداری بر صرف مخارج سلامت ندارد. توسعهیافتگی استان محل سکونت خانوار از نظر سلامت با وجود مخارج سلامت در خانوار ارتباط مثبت دارد. این ارتباط میتواند بهدلیل سهولت دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی یا وجود نیازهای درمانی بالاتر در این استانها باشد چراکه استانهای برخوردار استانهایی هستند که از نظر صنعتی و جمعیتی هم پیشرو هستند و به همین دلیل، آلودگیهای زیستمحیطی بیشتری دارند. این آلودگیها بهنوبه خود سبب بروز انواع بیماریهای جسمی و روحی میشود.
افراد دارای منزل مسکونی از نظر میزان مخارج صرفشده در حوزه سلامت تفاوت معناداری با مستاجران ندارند. به عبارت دیگر، تملک مسکن در بحث خرید کالاها و خدمات سلامت توسط خانوارهای شهری نشانگر جنبه مجزایی از توانایی پرداخت خانوار نیست. همچنین ارتقای سطح تحصیلات در اعضای خانواده از دیپلم و زیر آن به گروههای بالاتر مانند لیسانس و فوقلیسانس، موجب افزایش میزان مخارج سلامت ماهانه خانوار میشود.
و در نهایت باید گفت، نتایج تحقیق نشان میدهد که مشکل انتخاب نمونه در بررسی عوامل موثر بر مخارج سلامت خانوارها وجود دارد؛ به این معنا که عوامل غیرقابل مشاهده در انتخاب هزینهکرد/ عدم هزینهکرد روی کالاها و خدمات سلامت، میزان مخارج صرفشده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. به عبارت دیگر، گزینش خانوار برای قرارگیری در نمونه مربوط به خانوارهای دارای مخارج سلامت مثبت، یک فرآیند تصادفی نیست و استفاده از مدلهای انتخاب نمونه برای تعمیم نتایج به تمامی خانوارها ضروری است.
دستاوردهای تحقیق: لزوم تشخیص خانوادههای دارای هزینه بالاتر
از آنجا که میزان مخارج سلامت تنها برای خانوارهایی از نمونه قابل مشاهده است که متمایل به بهرهگیری از مراقبتهای بهداشتی و درمانی هستند، این مطالعه برای شناسایی متغیرهای اثرگذار روی مخارج سلامت از مدلهای انتخاب نمونه استفاده کرده است. خروجیهای برآورد مدل نشان میدهد، نسبت جنسیتی (زنان)، وضعیت تاهل سرپرست خانوار، مصرف دخانیات، تعداد کودکان و سالمندان و توسعهیافتگی استان محل سکونت خانوار عوامل توضیحدهنده احتمال داشتن مخارج سلامت (مثبت) هستند. میزان مخارج سلامت خانوار نیز به وسیله وضعیت تاهل سرپرست خانوار، تحصیلات، مصرف دخانیات، تعداد سالمندان، توسعهیافتگی محل سکونت خانوار، وضعیت بیمهای اعضا، درآمد سرانه خانوار، نسبت جنسیتی (زنان) و تعداد غیرسالمندان تعیین میشود. علاوه بر این، نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که مشکل انتخاب نمونه در بررسی عوامل موثر بر مخارج سلامت خانوارها وجود دارد؛ به این معنا که عوامل غیرقابل مشاهده در انتخاب هزینهکرد/ عدم هزینهکرد روی کالاها و خدمات سلامت، میزان مخارج صرفشده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین به مسئولان مربوطه توصیه میشود: اولاً، از طریق ارتقای امکانات بهداشتی و درمانی یا به عبارتی سطح توسعهیافتگی سلامت در نقاط مختلف شهری کشور و نیز گسترش خدمات بیمههای درمانی، خانوارها را به استفاده مکفی از کالاها و خدمات سلامت تشویق کنند. ثانیاً، بهمنظور عدم مواجهه خانوارها با هزینههای کمرشکن سلامت در کمک به تامین مالی استفاده از کالاها و خدمات سلامت برای خانوارهایی که اعضای بیشتری دارند، اکثریت افراد آنان را زنان تشکیل میدهند، تعداد سالمندان بیشتری را در خود جای دادهاند و توسط اشخاص دارای همسر اداره میشوند امتیازات ویژه قائل شوند.
پژوهش: بررسی عوامل موثر بر مخارج سلامت خانوارهای شهری