ایستانیوز:تمام ابزارهای بازار آزاد و ساز و کار آن در بورس کالا تعریف شده است. اتفاقا تمام مشوقهایی که در بازار آزاد وجود دارد، خیلی منظمتر و محکمتر در بورس کالا تعریف شده و میتواند جاذب یاشد.
بورس کالا یکی از دستاوردهای اقتصادی کشور در سالهای اخیر بوده و تاکنون عملکرد فوقالعادهای داشته است. خلأاین بازار از دهه 70 احساس میشد. بورس کالا بستری ایمن است که خریدار و فروشنده میتوانند با اطمینان کامل در آن معاملات خود را انجام دهند. در واقع بورس کالا توانست این بستر شفاف را فراهم کند و به فروشندگان اطمینان خاطر دهد که اگر بار را میفروشند قطعا به پولشان میرسند و اگر پول را با تاخیر گرفتند، قطعا جریمهای برای خریدار در نظر گرفته خواهد شد. به خریدار نیز این اطمینان را میدهد که اگر پولی را پرداخت، قطعا کالا دریافت خواهد کرد. اگر کالا را دیر دریافت کرد، میتواند خسارت بگیرد.میتوان بورس کالا را یکی از دستاوردهای بزرگ برای دولتها در خصوص ایجاد یک نظام شفاف و قانونمند دانست. معاملات بورس کالا ثبت میشود و یکی از بهترین ابزارها بابت شفافیت مالیاتی است. هنگامی که در بورس کالا خرید انجام میشود یا فروش صورت میگیرد، در دفاتر ثبت قیمتها، تاریخ معامله و شرایط معامله ثبت و مشخص است. در نتیجه برای محاسبات مالیاتی مشکلی وجود ندارد. همانطور که میدانید فرار مالیاتی عارضهای است که سالهاست گریبان اقتصاد را گرفته است. حال آنکه وقتی معاملهای در بورس اتفاق میافتد، به دلیل ثبت شدن در دفاتر، امکان فرار مالیاتی را به صفر میرساند. بورس کالا از نظر مالیاتستانی و شفافیت معاملات به دولتها کمک بسیاری کرده و هر دولتی در بستر بورس کالا میتواند یک نظام قانونمند و شفاف داشته باشد تا بتواند به درستی مالیات خود را از صنعتگران دریافت کند. تمام فعالان بورس ملزم هستند که اظهارنامه مالیاتی خود را بهروز بدهند؛در غیر اینصورت، اجازه خرید ندارند.فعالان بورس کالا نمیتوانند مغایر با معاملات خود، در اظهارنامهها ثبت کنند؛ چرا که تمامی جزئیات معاملهشان در بورس به ثبت رسیده است. یکی از گروههایی که بدون هیچ دردسری ارزش افزوده را پرداخت کردند، فعالان بورس کالا بودند. تمامی خریداران برای اینکه به کالای خود برسند، ملزم به پرداخت ارزش افزوده بودند.
بورس کالا دستخوش اتفاقهای زیادی بود و برای آن بهای سنگینی داده شد تا به اینجا رسید. البته معتقدم هنوز این نهال برای پربار شدن و تنومند شدن جا دارد. برای رسیدن به این مهم، نیاز به حمایت سه قوه به شدت احساس میشود. امید است که کلیه زنجیرههای تولید در بورس کالا عرضه شود تا همهچیز مشخص و شفاف باشد.به عنوان مثال در زنجیره فولاد در حال تحقق این اتفاق هستیم. اما انتظار میرود این روند برای همه تولیدکنندگان کامل شود. البته انتقاداتی نیزاز عملکرد بورس کالا مطرح میشود. به خصوص با توجه به تصمیمات ارزی اخیر، اتفاقاتی مانند در نظر گرفتن سقف قیمتی برای برخی از گروههای کالایی، موجب نارضایتی شد؛ اما روسای بورس کالا نیز مخالف سقف قیمتی بودند؛ ولی نباید فراموش کرد که بورس کالا مجری قوانین و مصوباتی بوده که توسط وزارتخانههای مختلف به خصوص وزارت صمت اعلام شده است. بنابراین این انتقاد نباید به ذات بورس کالا وارد باشد؛ چراکه بورس فقط مجری این تصمیمات بود.حال آنکه یکی از ایدهآلها این است که به بورس اختیار عمل داده شود. در بورس سعی و خطای زیادی صورت گرفت تا به اینجا رسید. کاش یک مدت به بورس کالا اختیار داده شود. کاش از تجربه مدیران بورس کالا در مواقع بحرانی استفاده میشد. مگر اتفاقهایی که امسال افتاد سال ۹۱-۹۲ هم نیفتاده بود؟پس میشد با تکیه بر تجربه مدیران وقت، از این مخمصه نیز خلاص شد. منتقدان بورس کالا باید بدانند اینکه سقف باز یا بسته باشد، توسط بورس مشخص نمیشود. اما میتوان خیلی از اختیارات را به مدیران بورس کالا داد که کولهباری از تجربه هستند. میتوان به آنها اعتماد کرد. قطعا تجربیات آنها تاثیرگذار است. برخی از افراد عنوان میکنند که در بورس منفعت خریدار و فروشنده تامین نمیشود و به همین دلیل است که برخی از شرکتها از ورود به بورس کالا امتناع میکنند. این در حالی است که به اعتقاد نگارنده، شفافیت عامل اصلی عدم حضور شرکتهای کوچک و متوسط است. زیرا معاملات بورس کالا همانطور که گفته شد، شفاف است و فرار مالیاتی را برنمیتابد. این موضوع برای آن گروه که قصد شفافسازی درآمدهای خود را ندارند، مهم است و از این رو از ورود به بورس امتناع میکنند.
تمام ابزارهای بازار آزاد و ساز و کار آن در بورس کالا تعریف شده است. اتفاقا تمام مشوقهایی که در بازار آزاد وجود دارد، خیلی منظمتر و محکمتر در بورس کالا تعریف شده و میتواند جاذب یاشد. در خصوص حضور دلالها در بورس نیز مطالب زیادی نوشته میشود. اما باید این را بدانید که حضور دلالهادر تمام دنیا مرسوم است. آنها کاتالیزور هستند. اگر همین دلالها در بازار نبودند، دو تن بار هم در بورس معامله نمیشد. عمده معاملات در سال ۹۶ که قیمت بورس و بازار را به شدت به هم نزدیک کرد، توسط همین دلالها انجام میشد.آن موقع منتقدان کجا بودند؟ هرچند اعتقادی ندارم که دلالها، تاجر نباشند. آنها اگر تجارت بلد نبودند نمیتوانستند معامه کنند. در حال حاضر میگویند این دلالها از شرایط سوءاستفاده کردهاند و کالا را در بازار به قیمت ارز دولتی گرفتهاند و در بازار فروختهاند. اما این سوال را مطرح نمیکنند که آیا مگر دلال تصمیم گرفته این تفاوت قیمت وجود داشته باشد؟ آمارها نشان میدهد که در سهماهه دوم سال ۹۷ بیشترین تولید و صادرات محصولات صنایع پاییندستی رقم خورده است. در این مدت به دلیل اختلاف قیمت دلار، تولید به شدت توجیه داشت و تولیدکنندگان قوی همگی مواد مورد نیاز را تهیه، تولید و صادر کردند. اما این مسئله را که کالا به قیمت 4200 تومانی به دست مصرفکننده نرسیده باید وزارتخانههای مرتبط پاسخ دهند. سازوکار بورس کالا مشخص است. وزارت صمت میتوانست تولیدکنندگان دریافتکننده دلار 4200 تومانی را به راحتی رصد کند و بر قیمتگذاری کالای آنها نظارت داشته باشد. اما این کار را نکرد. اگر این اتفاق میافتاد بسیاری از این آشوبها کنترل میشد؛ اگر خریداران میدانستند که قیمت تمامشده هم تحت نظارت است و باید با نظارت و قیمت مشخص کالا به فروش برسد،بسیاری از این آشوبها و تقاضای کاذب وجود نداشت.عدم نظارت بر قیمتهای تمامشده ربطی به بورس و دلال ندارد.
علاوه بر این، هرکسی نمیتواند از بورس کالا خرید کند. مجوزهای خرید را بورس نمیدهد. ظرفیتها را هم بورس کالا مشخص نمیکند. اینکه یک سری تقاضای کاذب به بازار میآید، به این دلیل است که همه آنها پروانه بهرهبرداری دارند و پروانهها و ظرفیتها را وزارت صمت تایید میکند و ربطی به بورس ندارد. بورس کالا مثل بورس اوراق بهادار نیست که هرکسی با شناسنامه و کارت ملی بتواند کد بورسی بگیرد.تصمیمگیریهای دولتی در ماههای اخیر بسیاری از افراد را متضرر کرد. با توجه به نرخ ارز دولتی و بازار دوم و بازار آزاد، صادرات توجیه پیدا کرد. از این رو بسیاری از سرمایههای سردرگم در این برهه زمانی وارد فاز تولید شدند. برخی سوله اجاره کردند و دستگاه و ماشینآلات خریدند و سهمیه خرید از بورس کالا را دریافت کردند. اما دولت ناگهان تصمیم گرفت سقف قیمت را بردارد. طبیعی است که این افراد روی دلار 4200 تومانی حساب کرده بودند و طرح توجیهی آنها هم بر همین مبنا بود. اما یکشبه تمام برنامهریزیهای سرمایهگذاران به باد رفت و تولید دیگر برای آنها توجیه نداشت.
بنده همیشه مخالف سقفگذاری قیمت در بورس بودم؛ اما در حال حاضر مخالف برداشتن سقف هستم؛ چراکه وقت مناسبی برای اعمال این سیاست، انتخاب نشد. اگر این اتفاق سه سال پیش رخ میداد، کاملا موافق بودم. چون قیمت دلار ثابت بود و در صنایع پاییندستی اختلاف قیمتها دیده نمیشد. اما در این زمان که نرخ دلار نوسان شدید دارد، قدرت برنامهریزی از تولیدکننده سلب میشود. بعد میگوییم میخواهیم جاذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی باشیم؟ این مسائل و این تصمیمگیریها ضد تبلیغ برای سرمایهگذاری است. در حال حاضر تولیدکننده به خاک سیاه نشسته و عملا نمیداند باید چهکار کند؟ مواد را بخرد با نخرد؟ با چه قیمتی بخرد؟ نمیتواند برنامهریزی کند. ولی در تمام این اتفاقات بورس کالا بیتقصیر است./ آینده نگر