RSS
امروز پنج شنبه ، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین اخبار

ثبت نام وام مستاجران چگونه است؟

فروش بیشتر برای فروشندگان، بازگشت وجه برای خریداران از طریق "طرح ماندگار" بانک رفاه کارگران

پیام مدیرعامل بیمه تجارت‌نو به مناسبت سالروز تاسیس شرکت

امضاء تفاهم‌نامه همکاری بانک مسکن و بیمه مرکزی

معاملات بورس از مالیات بر عایدی سرمایه معاف شد

غافلگیرکننده؛ مدیریت پرسپولیس به شهرداری تهران رسید

تشریح برنامه راهبردی بیمه ایران

آیا تابستان ۱۴۰۳ با شوک تورمی آغاز می‌شود؟

طرح «زوج و فرد» حذف شد؟

سناریو‌های پیش‌روی مستاجران در سال ۱۴۰۳

قیمت‌ جهانی غذا در سال ۲۰۲۴ به پایین ترین حد می رسد

جهان ثروتمند ۵۰۰ میلیارد دلار «بدهی اخلاقی» به کشورهای فقیر دارد

فعلاً بازار سهام توان آغاز روند صعودی ندارد

روزگار سخت حقوق بگیران

این حساب ها تجاری محسوب می شود

یورو رکورد زد

پرویزیان از بانک پارسیان خداحافظی کرد/ جواد شکرخواه سرپرست شد

عرضه صکوک مرابحه ۲۰۰ میلیارد تومانی

فصل شگفت‌انگیز بیمه‌های مسئولیت بیمه پارسیان با تسهیلات و طرح‌های متنوع

دستور دادستانی لرستان درباره رفع توقیف وسایل نقلیه فاقد بیمه شخص ثالث

افزایش دوبرابری سقف تراکنش غیرحضوری در شبکه بانکی

آغاز پذیره‌نویسی چهارمین صندوق سرمایه‌گذاری املاک و مستغلات

تأخیر بانک مرکزی در تأمین ارز دارو محرز است

دهن‌کجی به اصول معماری از سوی بانک‌های تجارت و ملت

کم‌ اثرترین کار رئیس کل بانک مرکزی

جایی برای دلار گران

نیمه پر آب رفتن دارایی‌ها

زینب کوهیار
۸:۴۵ - ۱۳۹۷/۸/۶کد خبر: 264178
ایستانیوز:کاهش ارزش پول ملی چه زمانی برای اقتصاد فرصت است؟ چه کشورهایی و چرا تجربه این سیاست را داشته‌اند؟ این سیاست چه زمانی اثرگذار است؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)، پیرمرد یک پیکان جوانان زرد قناری داشت که به سختی از آن دل کند. می‌گفت موتورش انگلیسی است و دهه 50 آن را خریده 18 هزار تومان، اما امروز یک خودروی پژوی 405 دارد که می‌تواند بالای 50 میلیون تومان آن را بفروشد و نصف پیکانش هم کیفیت ندارد. پیرزن می‌گوید: «بچه‌هایم با یک تومان خرواری لواشک و شکلات می‌خریدند اما الان...»
 
روایت‌های دهه 60 و 70 از داستان‌های رویاگونه دهه 40 و 50 کمتر دور به نظر می‌رسد. حتی از دهه 80 نباید غافل بود که با 500 تومان می شد از غربی‌ترین پایانه مسافربری تهران به شرقی‌ترین پایانه رفت و نرخ بلیت اتوبوس 20 تومان و 50 تومان بود اما امروز با ده برابر این پول هم نمی‌توان خدمات گذشته را دریافت کرد.
 
 مادربزرگ‌های امروز، در دهه 40 و 50 با یک تومان زنبیلشان را پر می‌کردند اما امروز نوه‌های آنها حتی نمی‌توانند با هزار تومان یک بطری یک‌لیتری شیر بخرند. اتفاق بدتر برای نوه‌ها این است که آنها به جای افزایش قیمت‌های سالانه شاهد تحولات ماهانه و فصلی در افزایش قیمت‌ها هستند. سرعت تحول قیمت‌ها بالاست به اندازه‌ای که غیبت دوهفته‌ای کسی از بازار مثل خواب اصحاب کهف است.   
 
از شهریورماه سال گذشته با افزایش نرخ ارز در بازار داخلی ارزش دارایی‌های ایرانیان و هر غیرایرانی که سرمایه‌ای به ریال داشت، خانه‌ای در ایران یا خودروی ایرانی خریداری کرده بود روند افت را در پیش گرفت. دارایی ایرانیان در این مدت آب رفت چراکه ارزش پول ایرانی در مقابل هر دلار امریکایی تا پایان سال 96، به 5 هزار تومان رسیده بود.
 
در تابستان سال 96، قیمت دلار 2 درصد رشد کرد اما در پاییز تلاطم بازار کار را به رشد 8 درصدی دلار رساند. تا نیمه شهریور 97 یعنی زمان نگارش این گزارش نرخ دلار در بازار آزاد به 13 هزار تومان رسید و این یعنی هر هزار تومان ارزش 0.13 درصدی در مقابل هریک دلار امریکا را پیدا کرده است و در کمتر از یک سال از شش هزار تومانی شدن دلار، ارزش دارایی مردم نصف شده است.
 
این خبری ناخوشایند برای دارایان و نداران ایرانی بود. در سال 96 و 97 هم دارایی‌ها آب رفت و هم ندارها برای به دست آوردن نداشته‌هایشان مجبور به پرداخت پول بیشتری شدند چراکه نرخ همه‌چیز در ایران متاثر از نرخ دلار است. به بهانه افزایش نرخ ارز و افزایش هزینه واردات بسیاری از اقلام خارجی، کالای مونتاژ داخل و حتی بعضی اجناس کاملا داخلی گران‌تر به فروش می‌رسند.
 
 تحول لحظه‌ای نرخ دلار همراه است با کاهش لحظه‌ای ارزش پول ایران، ریال و کاهش لحظه‌ای دارایی‌ها و افزایش لحظه‌ای نگرانی ندارها. پدیده افزایش نرخ ارز در بازار داخلی و کاهش ارزش پول ملی تنها زیان اقتصادی برای کشور به بار ندارد. این مسئله به خدشه‌دار شدن غرور ملی می‌انجامد چراکه پول ملی به نوعی آبروی اقتصاد است.
 
همه این پیامدهای منفی ناشی از پدیده‌ای است که هرچند در کشور ما اتفاقی اما در دیگر کشورها به عنوان یک سیاست دنبال می‌شود. کاهش ارزش پول ملی یا DEVALUATION OF A CURRENCY ابزاری در اقتصادها برای رسیدن به برخی منافع است. هرچند به گفته کارشناسان اقتصادی کاهش ارزش پول ملی در مقابل ارزهای خارجی سیاستی نیست که اقتصادها آن را در طولانی‌مدت دنبال کنند اما این سیاست به طور مکرر در اقتصادهای مختلف تجربه شده است. کشورهای در حال توسعه یا اقتصادهای نوظهور کنونی را می‌توان شناخته‌شده‌ترین بازیگرانی دانست که از این ابزار برای رسیدن به منافعی استفاده می‌کنند اما مطالعه تاریخ اقتصادی دنیا نشان می‌دهد که حتی کشورهایی مثل بریتانیا هم روزی این سیاست را اجرا کرده‌اند. به واقع کاهش ارزش پول ملی که نوعی لکه‌دار شدن حیثیت اقتصادی کشورهاست چه پیامد مثبتی برای آنها به همراه دارد که به عمد دنبال می‌شود؟ پیامدهای ناشی از اجرای سیاست کاهش ارزش پول ملی تا چه اندازه در اقتصادها ماندگار است؟ آیا نرخ کنونی ارز در ایران می‌تواند فرصت بهره‌مندی اقتصاد از منافع اجرای چنین سیاستی را فراهم کند؟
 
چه‌کاری از پول کم‌ارزش برمی‌آید؟
 
مهم‌ترین پیامد کاهش ارزش پول ملی ارزان‌تر شدن صادرات است. کاهش ارزش پول صادرات کشورها را به‌صرفه‌تر و رقابتی‌تر می‌کند و چنین کشوری از نظر خارجی‌ها ارزان‌تر به نظر می‌رسد. در چنین شرایطی تقاضا برای کالای صادراتی آن کشور افزایش پیدا می‌کند. پیامد دوم کاهش ارزش پول ملی، گران‌تر شدن واردات است. با افزایش نرخ ارز در بازار داخلی واردکننده باید برای خرید از خارج و انتقال آن به کشور بیشتر هزینه کند بنابراین تقاضا برای واردات کاهش پیدا می‌کند.  اگر کاهش ارزش پول ملی به افزایش صادرات و کاهش واردات بینجامد، سومین پیامد مثبت هم به تدریج خود را نشان می‌دهد. افزایش تقاضای کل به عنوان سومین اثر ناشی از ظهور دو پیامد قبلی است که در نهایت به رشد اقتصاد می‌انجامد. در شرایط عادی رشد تقاضای کل به افزایش تولید ناخالص داخلی و تورم کمک می‌کند.
 
با کاهش ارزش پول ملی، رقابتی‌تر شدن صادرات و گران شدن واردات، تراز تجاری هم بهبود پیدا می‌کند. اثر دیگر کاهش ارزش پول ملی خروج کارگران خارجی از محیط‌های کاری است. زمانی که ارزش پول ملی کشوری نسبت به کشور همسایه‌اش کاهش پیدا کند، کارگران خارجی ترجیح می‌دهند در جایی که پول باارزش‌تری دارد کار کنند. از سوی دیگر کاهش ارزش پول می‌تواند به کاهش دستمزدهای حقیقی منجر شود که این هم البته بیشتر ناشی از تورم به عنوان نتیجه طبیعی کاهش ارزش پول ملی است. هرچند کاهش ارزش پول ملی کشورها را به مقصد کارگران خارجی تبدیل نمی‌کند اما چنین کشورهایی برای گردشگران خارجی به‌صرفه و جذاب است.
 
با افزایش نرخ دلار در بازار داخل ایران در سال گذشته ویدئویی از یک گردشگر خارجی منتشر شد که نشان می داد او با 10 دلار از آثار تاریخی در شیراز دیدن کرده، به بازار رفت و آمد کرده و سوغاتی خریده است و البته در آن زمان هر دلار امریکا در ایران 5 هزارتومان خرید و فروش می شد.
 
کم‌ارزش کردن عمدی پول چه زمانی کمک‌کننده است؟
 
انعطاف‌پذیری تقاضای صادرات و واردات و وضعیت این دو بخش در اثربخشی سیاست کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز خارجی موثر است. از سوی دیگر مهم است که وضعیت اقتصاد جهانی زمانی که ارزش پول کشوری به منظور بهبود تراز تجاری و صادرات کاهش پیدا می‌کند، چگونه است. بدون تردید در شرایطی که اوضاع دنیا به هم ریخته و تقاضا برای کالای صادراتی کشوری به طور عمومی کاهش یافته، نمی‌توان از سیاست کاهش ارزش پول انتظار معجزه در تراز تجاری را داشت. نکته دیگر اینکه ممکن است آثار چنین سیاستی خیلی زود خود را در اقتصاد نشان ندهد و البته دلیل کاهش ارزش نیز اهمیت دارد.
 
تجربه بریتانیا
 
در سال 1967، بریتانیا کاهش ارزش پول ملی‌اش را تجربه کرد. در دوره نخست‌وزیری هارولد ویلسون از حزب کارگر بریتانیا ارزش پوند این کشور در مقابل دلار 14 درصد کاهش یافت که ناشی از تصمیم دولت بود.
 
در آن زمان کاهش ارزش پوند در مقابل دلار به نوعی تصمیم سیاسی به نظر می‌رسید چراکه دولت به سختی تلاش می‌کرد تا ارزش پوند را حفظ کند اما به دلیل کسری تجاری، ضعف اقتصاد داخلی و فشار طلب‌کاران خارجی مجبور به کاهش ارزش پول ملی بریتانیا شد.
 
هارولد ویلسون همان زمان در سخنرانی‌ای از این گفت که کاهش ارزش پول ملی به این معنا نیست که پوند در بریتانیا، در جیب مردم یا بانک‌ها کم‌ارزش یا بی‌ارزش شده است. او تلاش می‌کرد به مردم بفهماند که کاهش ارزش پول تنها زمانی معنی دارد که مردم تلاش کنند کالای خارجی بخرند. پس از سال 1967 تورم به عنوان پیامد طبیعی کاهش ارزش پول ملی در اقتصاد بریتانیا خودش را نشان داد هرچند آنها توانسته بودند تا پایان دهه 60 تراز تجاری‌شان را بهبود ببخشند.
 
در آن سال‌ها سخت بود که آنها نرخ برابری هر پوند بریتانیا را معادل 2.80 دلار حفظ کنند اما دولتِ وقت به دلیل نرخ بالای بیکاری و ضعف اقتصاد داخلی مجبور به این کار شد. در آن زمان بیشتر مفسران کاهش ارزش را اجتناب‌ناپذیر دانستند اما بررسی‌ها نشان می‌داد که دولت چاره‌ای جز این کار نداشت. پس از کاهش ارزش پول ملی اقتصاد بریتانیا به معجزه نرسید یا مشکلات جدی آن حل نشد اما بدون اجرای این سیاست شرایط سخت‌تر می‌شد. از جمله این سختی‌ها احتمال افزایش نرخ بهره بود.
 
تجربه هند
 
روپیه هند از سال 1974 تا 2016 به دلایل مختلف کاهش ارزش را تجربه کرده است. در سال‌های 1950 تا 1960 دولت هند به طور مداوم از کشورهای خارجی وام گرفته بود. وام‌های خارجی در زمان حضور بریتانیا در هندوستان در ترازنامه این کشور قرار نداشت اما اقتصاد هند پس از رسیدن به استقلال به دلیل نبود سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی مناسب فلج شد.
 
از سوی دیگر جنگ با چین و پاکستان این کشور را در دوره‌هایی با کسری بودجه روبه‌رو کرد. به دلیل جنگ، هند دیگر نمی‌توانست از کشورهای خارجی وام بگیرد. در سال 1962 جنگ هند و چین رخ داد. در سال 1965 این کشور با پاکستان جنگید و در سال 1966 خشکسالی ظرفیت تولید اقتصادی هند را از بین برد و تورم در اقتصاد این کشور افزایش یافت.
 
در این دوران هندی‌ها برای افزایش تولید داخل به فناوری نیاز داشتند و این نیاز به فناوری باید با جذاب شدن اقتصاد هند در تجارت خارجی تامین می‌شد. به همین دلیل دولت هند تصمیم گرفت از ارزش روپیه در مقابل ارزهای خارجی کم کند.
 
در سال 1973 روپیه هند به دو دلیل دیگر کم‌ارزش شد. دلیل اول شوک نفتی در این سال بود که به تصمیم اوپک در زمینه کاهش تولید نفت بازمی‌گشت؛ و دلیل دوم ترور نخست‌وزیر هندوستان ایندیرا گاندی بود که به بی‌ثباتی سیاسی دامن زد و اعتماد کشورهای دیگر به هندوستان را کم کرد.
 
در سال 1975 هر یک دلار امریکا در هندوستان 8.40 روپیه معامله می‌شد. اما سخت‌ترین دوره برای هندوستان بحران اقتصادی 1991 بود که در آن کسری بودجه به 7.8 درصد از تولید ناخالص داخلی رسید و 39 درصد از درآمدهای دولت صرف پرداخت بهره‌ها می‌شد. برای مقابله با تمام مشکلات دولت هند ارزش پول را کاهش داد و قیمت هر دلار امریکا در این کشور به 24.58 روپیه رسید.
 
تجربه چین
 
جنگ تجاری بین امریکا و چین بالا گرفته است و یکی از مهم‌ترین بحث‌هایی که در خلال مسائل مربوط به این دعوا مطرح شده، کاهش ارزش پول به عنوان یک استراتژی است. نوسان و ثبات یک ارز خارجی ممکن است در ذات خودش در سطح جهانی اهمیتی نداشته باشد اما در مورد چین داستان متفاوت است. چینی‌ها تلاش کردند برای جهانی شدن یوآن، با ارزش آن در مقابل ارزهای خارجی به ویژه دلار، کمتر بازی کنند. اما آنها تجربه انجام این کار را دارند آن هم به طور مکرر. چین در گذشته، در پیش گرفتن این استراتژی را انکار می‌کرد، اما بزرگ‌ترین اقتصاد جهان بارها و بارها به کاهش ارزش پول ملی‌اش متهم شده و اخیرا دونالد ترامپ رئیس‌جمهور امریکا تصمیم گرفته در دادگاه خودش چین را متهم و در نهایت تنبیه کند. امریکایی‌ها اکنون می‌گویند که سال‌هاست دولت این کشور تحت فشار چین قرار گرفته است چراکه چینی‌ها با کاهش ارزش یوآن به مزیت‌های به زعم امریکا ناعادلانه‌ای در اقتصاد رسیدند و کشورشان را برای سرمایه و کار جذاب کرده‌اند.
 
در ایران چه می گذرد؟
 
در چهاردهه گذشته پول ملی ایران، ریال در مقابل دلار روند نزولی را در پیش گرفته است. ریال طی 40 سال به طور متناوب در مقابل دلار ضعیف شده است. یک گزارش از اسپکتاتور ایندکس ادعا کرده بود که عملکرد ارزی پول هایی مثل ین ژاپن، یوآن چین و دلار کانادا در مقابل دلار امریکا به ترتیب 3، 2.3 و 1.6 درصد جهش را نشان می دهد اما ریال ایران در سال 2017 میلادی در مقابل دلار امریکا 32 درصد تضعیف شده و این شاخص در مورد پزوی آرژانتین به 64 درصد رسیده است.
 
درسال های اخیر ریال ایران در کنار دانگ ویتنام، روپیه اندونزی، فرانک گینه، پول ملی لائوس، سیرالئون، ازبکستان، پاراگوئه، کامبوج و برمه کاهش ارزش را تجربه کرده است هرچند ارز کشورهایی مثل کویت، بحرین، عمان و اردن در کنار دلار امریکا و استرالیا، پوند انگلیس و فرانک سوییس رشد کرده است. ایران در دهه 90 دوبار کاهش قابل توجه ارزش پول ملی اش را تجربه کرده است. در سال های 91 و 92، نرخ ارز در بازار داخل افزایش یافت. ارز که در سال 90 نزدیک به 1300 تومان فروخته می شد، در سال 91 با نرخ 2600 تومان معامله شد. روند افزایش نرخ ارز تا رسیدن نرخ به 3 هزار تومان در ابتدای دهه 90 ادامه یافت اما با روی کار آمدن دولت روحانی و کنترل تورم به عنوان عامل تعیین کننده در محاسبه نرخ ارز در بازار داخلی،سرعت روند کم ارزش شدن ریال کمتر شد. این ثبات اما کم دوام بود چراکه در یک سال گذشته و سال جاری نرخ ارز به طرز چشم گیری رشد یافت و هر دلار امریکا در بازار داخلی تا زمان نگارش این گزارش، 13 هزار تومان رسید. افزایش قیمت نرخ ارز در سال 97 به دلایل مختلف از جمله خروج ترامپ از برجام و عدم تسهیل دسترسی دولت به ارز خارجی و دلایل روانی نسبت داده شد اما طی سال های گذشته افزایش نرخ ارز در بازار داخلی و کاهش ان با تزریق بیشتر ازسوی دولت، از نظر برخی تحلیل گران عاملی برای جبران کسری بودجه همیشگی دولت ها بوده است. پیچیدگی شرایط امروز ایران قابل قیاس با شرایط گذشته نیست اما مثل گذشته افزایش نرخ ارز در بازار داخلی به بهبود تراز تجاری منجر شده است. آمار تجارت خارجی در چهارماه منتهی به تیرماه 97 نشان از رشد 15 درصدی صادرات از نظر ارزشی دارد هرچند وزن صادرات یک درصدنسبت به مدت مشابه در سال قبل کاهش یافته است. در این مدت میزان صادرات کالاهای غیرنفتی کشور به 37 میلیون و 401 هزار تن به ارزش 15 میلیارد و 450 میلیون دلار رسیده است. این اثر به ظاهر فرخنده هرچند در دیگر اقتصاد ها با اجرای سیاست کاهش ارزش پول ملی به دست می آید اما در ایران طی سال های گذشته و امسال، بیشتر ناشی از تصادف است.
 
ایران می‌تواند؟
 
 بسیاری از کشورها در دنیا از سیاست کاهش ارزش پول ملی برای بهبود وضعیت صادرات و رسیدن به دیگر پیامدهای مثبت استفاده می‌کنند. نام ترکیه، مصر و نیجریه در بین کشورهایی که دچار کاهش ارزش پول ملی شده‌اند نیز دیده می‌شود. اکنون سوال این است که با توجه به کاهش چشمگیر ارزش پول ملی در ایران و افزایش نرخ ارز، می‌توان به بهره‌مندی از فرصت‌های این اتفاق ناخوشایند امیدوار بود؟ پاسخ این سوال را باید در بنگاه‌های تولیدی جست چراکه تولید و افزایش صادرات آنهاست که ضامن استفاده از چنین فرصتی است. آیا می‌توان از فرصت ارز گران برای توسعه گردشگری استفاده کرد؟ برای پاسخ به این سوال باید به زیرساخت‌های جذب گردشگر و میزان آمادگی آن برای خدمات‌دهی به گردشگران خارجی توجه کرد. آیا کاهش ارزش پول ملی به اصلاح وضعیت تراز تجاری کمک می‌کند؟ پاسخ این سوال در آمار اقتصادی موجود است. چیدن تکه‌های این پازل در کنار هم پاسخ روشنی به این سوال است که آیا می‌توان از آب گل‌آلود بازار ارز در ایران ماهی گرفت یا نه؟/ آینده نگر 
» ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *