ایستانیوز:در چه اقتصادهایی میتوان روی فرصتهای افزایش نرخ ارز حساب کرد؟ کارشناسان از اقتصاد دلاریزه میگویند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)، کاهش ارزش پول ملی در بعضی تحلیلها به مثابه سکهای در نظر گرفته میشود که هرچند یک روی آن جنبه منفی این پدیده را نشان میدهد اما روی دیگرش مثبت است. این پدیده به ظاهر منفور در اقتصادها بهانهای برای توسعه صادرات و فرصتهای گردشگری در کشورها برشمرده میشود اما باید پرسید در چه زمانی این پیامدهای مثبت عاید اقتصادی با پول ملی کمارزش خواهد شد؟ پاسخ این سوال به ارادهها و سیاستها مربوط است. در واقع باید پرسید آیا کاهش ارزش پول ملی یک کشور ناشی از اراده و سیاست دولتها برای افزایش توان رقابتی اقتصاد کشورهاست یا ناشی از سوءمدیریتها و ناکارآمدی فضای کسب کار، بهرهوری پایین و سیاستهای غلط اقتصادی؟
چین یک نمونه از کشورهایی است که با کاهش ارزش پول ملیاش، یوآن، در مقابل دلار توان صادراتیاش را تقویت کرده است. این کشور ارزش پول ملی را پایین نگه داشته تا با رونق تولید صادراتش را افزایش دهد. این کاهش ارزش پول بخشی از یک برنامه بلندمدت و سیاستی از مجموعه سیاستهایی است که قرار است به افزایش رقابتپذیری بنگاههای اقتصادی در این کشور بینجامد. چین ضمن اجرای چنین سیاستی زیرساختهای لازم را برای توسعه بخشهای موثر در افزایش صادرات هم فراهم کرده است بنابراین کاهش ارزش یوآن در چنین بستری سیاست درستی است. در چنین چارچوبی که چین آن را آماده کرده بخشهای مختلف اقتصاد روی یکدیگر اثر مثبت میگذارد و سیاست کاهش ارزش پولی ملی هم به جای جنبه منفی، جنبه مثبت خواهد داشت و در رونق تولید و توسعه گردشگری موثر است.
اتفاقی که در کشور ما میافتد اما متفاوت از تجربه چین است. سیاست اقتصادی در ایران این نیست که پول ملی کمارزش شود. آنچه باعث کاهش ارزش پول ملی در ایران شده، رخدادهای عالم واقع و بازار است. این رخدادها در بخشهای مختلف اقتصاد اثر گذاشته که از جمله آن ارزش پولی ملی است و از آنجایی که زیرساختهای تولید و رونق گردشگری در کشور فراهم نشده، رونقی در این بخشها به واسطه بروز این پدیده در اقتصاد مشاهده نمیکنیم. ما صرفا شاهد پیامدهای منفی کاهش ارزش پول ملی در اقتصاد هستیم نه امتیاز آن چراکه بهرهمندی اقتصاد از آثار مثبت کاهش ارزش پول ملی تنها در بستر سیاستگذاری درازمدت ممکن است آن هم نه در یک اقتصاد دلاریزه که خودش را به دنبال چنین پدیدهای میکشاند. بررسی چهار دهه اخیر نشان میدهد که متاسفانه ایران در سیاستگذاری پولی موفق عمل نکرده است.
عمده دلیل کاهش ارزش پول ملی در ایران ناکارآمدی بخشهای مختلف اقتصاد است و تا زمانی که این ناکارآمدی اصلاح نشود، نظام مدیریتی مناسب و یکپارچهای که سیاستی مثل کاهش ارزش پول ملی در آن پیامدهای مثبتی داشته باشد هم جوابگو نیست. نکته دیگر اینکه کاهش ارزش پول ملی مسئلهای نیست که نهادهای بینالمللی به راحتی از آن بگذرند. در مورد دامپینگ در سازمانهای بینالمللی اقتصادی مثل سازمان تجارت جهانی قواعد مشخصی وجود دارد که کشورها را محدود میکند. سازمان تجارت جهانی در برابر کشوری که هزینه تمامشده کالای مشخصی را در قیمت نهایی آن کمتر در نظر بگیرد، با این هدف که وارد بازار خارجی شود و بتواند در آن بازار انحصار ایجاد کند و خطر بالا بردن قیمتها در آینده توسط انحصارگر وجود داشته باشد، سکوت نمیکند. در این سازمان قوانین مشخصی در برخورد با دامپینگ وجود دارد و سوال این است که آیا سازمانهای بینالمللی به طولانی شدن سیاست کاهش ارزش پول ملی به عنوان سیاست داخلی یک کشور عضو اهمیت نمیدهند؟
ساختار اقتصاد و تولید طی دهههای گذشته در ایران به گونهای شکل یافته که کشور را هم به واردکننده مواد اولیه و قطعات و هم صادرکننده مواد اولیه و قطعات تبدیل کرده است. با افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی در بعضی بنگاهها به سوددهی بیشتری میرسیم که از جمله آنها پتروشیمیها و محصولات کشاورزی است که عمدتا متاع غیرفرآوریشده برای صادرات دارند.
از سوی دیگر اما کاهش ارزش پول ملی به زیان بنگاههایی است که مواد اولیه وارد میکنند. به این دلیل دیدگاههای مختلفی در بین فعالان بخش خصوصی درباره ارزش پول ملی وجود دارد. نکته اما این است که طی دهههای گذشته اقتصاد ایران سیاست مشخص و در عین حال کارآمدی در زمینه سیاستگذاری پولی نداشته است و به دلیل پایین بودن بهرهوری در اقتصاد ایران و دیگر مسائل کسب وکار، سیاستهای درست به کمک تولید نیامده است.
در کشورهای توسعهیافته بنگاهها تلاش میکنند بهرهورانه کار کنند و قیمت تمامشده را کاهش دهند اما در کشور ما در عمل بهرهوری نیروی کار و سرمایه محلی از اعراب ندارد. به همین دلیل کاهش ارزش پول ملی و سیاستهایی مثل آن از نظر فنی به کمک اقتصاد نیامده است. انتفاع بخشهای مختلف اقتصاد ایران از کاهش ارزش پولی که نه ناشی از سیاست بلکه اتفاقی است، در کوتاهمدت حاصل شده و مشخص است که طبیعی نیست. وقتی قیمت ارز خارجی در بازار داخلی ایران افزایش پیدا میکند، صادرات ایران تنها در یک دوره کوتاه رشد میکند اما پس از مدتی به دلیل هزینه ناشی از تورم واردات و ورود این تورم به سایر بازارها دستاورد کوتاهمدت کاهش ارزش پول ملی هم از بین میرود./ آینده نگر