ایستانیوز:به نظر هایک نظام تعیین قیمت آزاد چیزی نیست که انسانها به صورت آگاهانه اختراع کرده باشند، بلکه نظمی خودانگیخته است که «نتیجه عمل انسان است، و نه طرح و برنامه انسان.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)، فردریش فونهایک بازار را از جنس نظمی خودانگیخته و خودسامانبخش میدانست. نظم خودانگیخته به زبان ساده بسط یک منطق در واقعیت است که بدون برنامهریزی خاصی توسط افراد وقوع پیدا میکند. به عنوان مثالی ساده به پیشرفت و تغییرات زبان فارسی طی سدههای متوالی نگاهی بیندازید. آیا کسی در سده دهم هجری برنامهریزی کرده بود که زبان فارسی پس از چهارصد سال به وضعیت امروزیاش درآید؟ پاسخ خیر است. مدافعان مفهومی تحت عنوان «نظم خودانگیخته زبانی» چنین ادعا میکنند که گرچه استفاده و تاثیر یک شاعر و نویسنده با یک آدم معمولی بسیار فرق دارد، اما نمیتوان گفت که هیچیک از آنها برنامه داشتهاند که زبان فارسی را به وضعیت امروزیاش برسانند. هر فرد در حیطه فردی خود عملی انجام میدهد و این عمل ورای آگاهی و پیشبینی او در کنار باقی اعمال فردی و تاریخی به نتیجهای میرسد.
هایک همین نگاه را در زمینه اقتصاد و بهویژه بحث مربوط به قیمتگذاری دارد. به نظر او نظام تعیین قیمت آزاد چیزی نیست که انسانها به صورت آگاهانه اختراع کرده باشند، بلکه نظمی خودانگیخته است که «نتیجه عمل انسان است، و نه طرح و برنامه انسان.» از نظر او انسان دارای یک دانش ضمنی است. دانش ضمنی یعنی دانشی که داریم، اما وقوف نداریم که آن را از کجا کسب کردهایم و انتقال دادنش هم برایمان بسیار دشوار است. به عبارت بهتر دانش ضمنی دانشی غیرآموزشی است. هایک اینطور ادعا میکند که قیمتها برای انسان سیگنال میفرستند و این قیمتها تنها راهیاند که از خلال آنها افراد میتوانند دانش ضمنی خود را به دیگری منتقل کنند. در نگاه او هرگونه اخلال در این نظم - از طریق برنامهریزی و تعیین غیربازاری قیمتها- موجب ضعیف شدن بازار و از بین رفتن آزادی میشود.
نظم خودانگیخته و خودسامانبخش که پیش از هایک بیشتر در زمینههای طبیعی مورد استفاده قرار میگرفت، امروزه هم دوباره در محل تولدش مورد استفاده قرار میگیرد. زیستبومهای طبیعی محیطهایی هستند که به دلیل درهمکنش پیچیده و درونی خود و اینکه دارای عناصر و جزئیات بسیاریاند، قابل مدیریت مستقیم انسانی نیستند و به زبان ساده تا حدی باید به حال خود رها شوند. نگاه هایک به نظم و نحوه ارتباط اجزای آن به یکدیگر امروزه در سیاستگذاری درباره زیستبومها بسیار پرکاربرد است.
دیکتاتوری
یک تفکیک برای هایک بسیار مهم است؛ تفکیک بین دولت «توتالیتر» و «مقتدر». دولت توتالیتر نامطبوع است که قصد دارد «تمام جامعه را سازماندهی کند تا به یک هدف اجتماعی مشخص برسد»، اما دولت مقتدر دولتی است که تمام تلاشش را در راستای تحقق لیبرالیسم و فردگرایی میگذارد. اساس لیبرالیسم و فردگرایی - و حتی تمدن- از دید هایک مالکیت خصوصی و حمایت از آن است.
این تقسیمبندی بلافاصله منجر به تفکیکی دیگر میشود: تفکیک بین یک دولت لیبرال و یک دولت دموکرات. در این بین ارجحیت با لیبرالیسم است و نه دموکراسی. به نظر هایک یک دولت دیکتاتور لیبرال بهتر از دولت دموکراتی است که فردیت را زیر سوال میبرد. مثال بارز این تمایز از نظر او در کشور شیلی وجود دارد: پینوشه یک دیکتاتور لیبرال بود اما آلنده دولتی توتالیتر داشت که حتی اگر دموکرات هم بود به درد نمیخورد.
البته که نمیتوان هایک را مدافع دیکتاتوری دانست و زمانی که درباره حمایتش از حکومت پینوشه از او سوال پرسیدند گفت: «هنوز حتی یک نفر را پیدا نکردهام که بگوید آزادی فردی تحت حکومت پینوشه کمتر از آلنده بوده است. گرچه در شرایط خاص کنونی تنها امیدی که داریم به همین شکل از حکومت است، احتمال موفقیت آن بسیار پایین است. در این امید قطعیتی وجود ندارد چون همواره وابسته به اراده یک فردیم، و افراد کمی وجود دارند که بتوان به آنها اعتماد کرد. اما اگر در این لحظه خاص تنها همین فرصت را داشتهباشیم، باید همین راهحل را هم در پیش بگیریم و امیدوار باشیم که حکومت دیکتاتوری به مرور زمان به سمت یک دموکراسی محدود حرکت کند.»
در جایی دیگر هم که درباره شیلی و پینوشه از او سوال پرسیدند گفته بود: «من کاملا مخالف دیکتاتوری هستم. اما یک حکومت دیکتاتوری شاید نظامی ضروری برای یک دوران گذار باشد. شخصا یک دیکتاتوری لیبرال را ترجیح میدهم به حکومتی دموکراتیک که عاری از لیبرالیسم باشد... فکر میکنم در شیلی دوران گذار از حکومت دیکتاتوری به لیبرال را شاهد خواهیم بود.»
فردریش فونهایک
هایک در هشتم ماه می 1899 در شهر وین امپراتوری اتریش- مجارستان به دنیا آمد. در سنین نوجوانی عازم جبهه جنگ شد و در گردان توپخانه به مرز ایتالیا رفت که بجنگد. پس از جنگ تحصیلاتش را در دانشگاه وین تکمیل کرد و پس از آن توسط لودویگ فون میزس استخدام شد تا روی جزئیات اقتصادی معاهده سنتژرمن تحقیق کند. اقتصاددانی که بعدها ادعا میکرد بسیار تحت تاثیر افکار فلسفی فامیل دورشان، لودویگ ویتگنشتاین، بوده سالهای سال در دانشگاههایی نظیر مدرسه اقتصادی لندن، دانشگاه شیکاگو و دانشگاه فرایبورگ تدریس کرد و در سال 1974 به طور مشترک با گونار میردال، موفق به دریافت نوبل اقتصاد شد. او دو هفته پیش از تولد 93سالگیاش در شهر فرایبورگ درگذشت./ آینده نگر