RSS
امروز شنبه ، ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین اخبار

ریال یکماهه ۲۵ درصد بی ارزش شد

نشست مدیر عامل بیمه آسیا با مسئولان سرپرستی استان اصفهان

عمر کروکی های کاغذی به پایان رسید

انتصابات در بانک ایران زمین

بانک ملی ایران باید به یک سوپرمارکت خدمات مالی تبدیل شود

بازار سرمایه با چالش مالیاتی در لایحه بودجه مواجه شده است؟

غول بدهی جهان را می‌بلعد؟

خروج بافت را از بن‌بست اشتغال

ساخت ۱۴۰ هزار و ۴۴۲ واحد مسکونی با تسهیلات بانک مسکن

بازدید مدیرعامل بانک توسعه صادرات از شرکت صادر‌کننده نمونه کشوری

مولدسازی مبهم سرخابی‌ها

نرخ سود بین‌بانکی صعودی شد

روش دریافت وام ۲۰۰ میلیونی میعاد بانک سینا

سقوط طبقه پردرآمد به متوسط و متوسط به فقیر

بیمه تعاون مبنای تحول در صنعت بیمه

دلیل افزایش عجیب قیمت طلا مشخص شد

بیمه آتش سوزی را با تخفیف ۴۵ درصدی از بیمه ملت بخرید

افزایش حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی از ماه آینده اعمال می‌شود

مشکل تعطیلی پنجشنبه‌

روز سرنوشت‌ساز بیت کوین

طلا بازهم گران شد

تزریق ۲۰۳ همتی پول به بانک ها

سه خبر خوب برای تولید کنندگان

تولید، شرط اقتصادی مقاوم در برابر تکانه‌ها

اولین جلسه شورایعالی بیمه در سال ۱۴۰۳ برگزار شد

حافظه تاریخی مان را تقویت کنیم

رد پای سیا در رشد تروریسم ، فروپاشی و جنگ های داخلی قومی -مذهبی خاورمیانه

حورا خاکدامن/ روزنامه نگار
۱۱:۸ - ۱۳۹۷/۵/۸کد خبر: 252588
کتاب" سیا و جهاد –جنگ های نا مقدس(۲۰۰۱-۱۹۵۰)" برای نخستین بار توسط جان کالی روزنامه نگار آمریکایی که خود در تمامی وقایع ۶۰ ساله اخیر جهان حضوری بی طرف و نقادانه داشته در سال ۱۹۹۹ نوشته شد.
موضوع محوری و اصلی آن  در خصوص تشریح ردپای سیا در رشد تروریسم با ایدولوژی اسلامی  در 30 سال اخیر در منطقه خاورمیانه است.آنچه در نقد و معرفی این کتاب به قلم حسین رفیعی  به چشم می خورد در مورد   نکات قابل تاملی در حوادث امروز خاورمیانه و کشورهای همسایه است ،آنچنان که حافظه تاریخی مان  را قلقلک می دهد و در می یابیم که  مبارزه گروههای "جهادی" با رژیم مارکسیستی افغانستان طرفدار شوروی ،آدم کشی های الجزایر ،ترورهای مصر ،چچن، فیلیپین ،مراکش ،کشورهای آفریقایی و آمریکا  از دلایل کشیده شدن مسلمانان معتقد به این وادی از برنامه های پیش تعیین شده غرب و سیا بوده  که به لحاظ تاریخ نگاری بسیار قوی و عبرت انگیز می باشد. امروز جنگی گسترده میان کشورهای پیشرفته سرمایه داری که خود را مسیحی می نامند و رزمندگانی جان برکف که مسلمان نامیده می شوند در منطقه ما و بخصوص در افغانستان و عراق روی داده که اگر به دقت به آن توجه نشود ممکن است دامن کشور ما را هم بگیرد، همچنان که دامن الجزایر،مصر، عراق ،افغانستان ،چچن و ... را گرفته است. و اما نکات عبرت آموز این کتاب در مورد تنش ها و فروپاشی کمونیست در خاورمیانه  و استفاده از ابزار مذهب و ادیان توحیدی در ناامنی منطقه و تنش های سیاسی و جنگ می توان به موارد مختلفی اشاره نمود.با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم 1945 کشورهای پیروز جنگ به دو گروه سرمایه داری به رهبری آمریکا و کمونیست به رهبری شوروی تقسیم می شدند. در سال 1949 کشورهای اروپای غربی با تشکیل ناتو در مسیر مقابله با شوروی با آمریکا همگام شده و سازمان های نظامی "سنتو " و " سیتو" را برای مقابله با شوروی تشکیل دادند. "سیا" که بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم تشکیل شد متوجه می گردد که مذهب یکی از دشمنان کمونیسم می باشد. پس در کشورهای فرانسه ،یونان ،ایتالیا ،آلمان و ... به احزاب دست راستی مسیحی کمک می کند تا بر کمونیسم برتری یابند. بنابراین سو استفاده از اسلام به عنوان یک دین توحیدی و مبارز نمی توانست در چارچوب طرح سیا قرار نگیرد.در سال 1979(1357) با سرنگونی رژیم شاه پایگاههای استراق سمع آمریکا که تحولات شوروی را رصد و شنوئد می کردند از بین رفتند . به همین دلیل آمریکا و غرب خلا خطرناکی را در منطقه احساس کردند . به ویژه که جنبش استقلال خواهانه و دموکرات خواهانه صبغه اسلامی داشت و این خطر که کشورهای اسلامی منطقه منبع عظیم انرژی هستند ممکن است در پی انقلاب ایران به یک جنبش اسلامی متحد بپیوندند و کل منافع غرب در منطقه خلیج فارس را به مخاطره جدی بیندازند. بنابراین چند ماه پس از پیروزی انقلاب رهبران شوروی برای حمایت از دولت دست نشانده کمونیستی افغانستان نیروی نظامی وارد این کشور کردند و رهبران شوروی را با اشغال نظامی افغانستان فریب داد ه و روند فروپاشی شوروی را تشدید کردند . بدین ترتیب سیا به خطر کمونیسم که بیش از هفتاد سال (01991-1917) رهبران غرب را دچار آشفتگی کرده بود پایان داد. در حمله شوروی به افغانستان ،برژنسکی تئورسین مسائل شوروی در دولت کارتر با دم خود گردو می شکست . او مدافع اسلام شده بود چرا که یک کشور "ملحد" به یک کشور مسلمان حمله کرده  و باید جبهه ضد "الحاد" را از تمامی ادیان اسلام ،مسیحی ،یهودی علیه آن تشکیل داد. او در ملاقات الجزایر با مهندس بازرگان در اوایل انقلاب بر این موضوع تاکید کرده بود که:" ما و شما خداپرست هستیم و شوردی ملحد و ضد خدا". دستگاه گسترده تصمیم سازی غرب با این  ترفند توانست تا اتحادی از نیروی نا متجانس به تعبیر شادروان ادوارد سعید از "انجمن سفری" سیا ،سرویس های اطلاعاتی مصر، فرانسه ،بریتانیا،پاکستان ،ایران ،اسرائیل و... برای آموزش جنگجویان جدید اسلامی شکل دهد تا "اتحاد شوروی " را از خاک افغانستان بیرون کنند و چه خوب از عهده این کار برآمدند. نقش کشورهای قدرتمند همچون ایالات متحده  در ظهور پدیده شوم تروریسم و استفاده ابزاری از مسلمانان در دوره سی ساله 1979تا 2001 نشان می دهد که چگونه مسلمانان  را از "متحدان موحد" به فاشیست های اسلامی تبدیل می کند و چگونه آمریکا  در این دوره از آموزش کمک های مادی ،تسلیحاتی و بسیج آنها علیه "ملحدان" تا بمباران وحشیانه مناطق مسکونی ،شکنجه آنها در" ابوغریب "و "گوانتانامو" تغییر رفتار می دهد تا نظام سرمایه داری جشن "پایان تاریخ" به تعبیر فوکویاما و "جنگ  تمدن ها" به تعبیر هانتینگتون را بر پا کنند. جان کلی نویسنده کتاب "سیا و جهاد- جنگ های نامقدس" ثابت می کند که چگونه حمله شوروی به افغانستان و اشغال این کشور در یک دوره ده ساله (1989-1979)نخست کشورهای دشمن را به اتحاد موضع و وحدت عملکرد می رساند  و دوم اینکه چگونه آمریکا دست پروردگان و آموزش دیده ها و تربیت شده های "سیا" برای مبارزه با شوردی را پس از سال 1993 و حمله به مرکز تجاری نیویورک به زندان می اندازد ،شکنجه می دهد و آنها را تروریست و فاشیست های اسلامی  می نامد و همچنین پس از حمله 11 سپتامبر 2001 به شکل گسترده ای به کشورهای اسلامی حمله می کند. اینکه چرا مسلمانان مبارز ضد کمونیسم تبدیل به مبارزان ضد آمریکایی شدند؟ یا چرا مبارزان ضد کمونیسم در افغانستان بعدها در الجزایر به ترور هموطنان و هم دینان خود دست زدند؟ چرا مبارزان متحد آمریکا در افغانستان دهه 1989-1979 به تروریست هایی تبدیل شدند که منافع آمریکا را در آفریقا ،اروپا،آسیا  و آمریکا مورد تهدید جدی قرار دادند و میلیونها انسان بی گناه را به قتل رساندند؟ شاید جان کالی خود را موظف به پاسخ نمی دیده و یا در عمل نخواسته "مستند نویسی " را به "قضاوت" ختم کند ولی این سوال جدی است که باید متفکران جهان اسلام و غرب به آن پاسخ دهند. . بررسی تحولات پس از 2001 در افغانستان و پس از 2003 در عراق ، در افغانستان به استیصال رسیدن ناتو و آمریکا و کرزای ،موج جدید ترورهای انتحاری ،بازسازی و تجدید سازمانی طالبان و القاعده ،تهاجم سراسرس آنها به نیروهای ناتو ،افغانی و حتی انسان های بیگناه ،افزایش بی سابقه تولید تریاک و هروئین ،گسترش فقر ،اعتیاد ،فساد اداری و اجتماعی همه نتیجه بلافصل تهاجم آمریکاست و کار را به جایی رسانده که مردم خسته از نا امنی و فقر افغان حتی تمایل خود را به بازگشت طالبان پنهان نمی کنند. عصبانیت کرزای و مشرف در دیدار آنها در شام کاخ سفید در 6/7/85 و متهم کردن یکدیگر در مبارزه با طالبان نمونه دیگری از این استیصال است.کشتار بی رحمانه ،کور ،جنگ مذهبی و نابه سامانی و غیر قابل کنترل شدن اوضاع در عراق استیصال دیگر آمریکا و متحدانش در این کشور است که طبق گزارش پنتاگون :"جنگ داخلی در عراق شروع شده است" و در گزارش 151 صفحه ای "کمیته منتخب امنیتی" مجلس سنای آمریکا پیرامون یافته های پس از جنگ عراق در مورد برنامه های سلاح کشتار جمعی و ارتباط با تروریسم و مقایسه آن با ارزیابی های پیش از جنگ که در 8 سپتامبر 2006 منتشر شده است ،به صراحت اعلام می کند که گزارش های امنیتی پیش از جنگ در مورد سلاح های کشتار جمعی و ارتباط صدام با تروریست ها کاملا اشتباه بوده اند. در عراق نه سلاح کشتار جمعی پیدا شده و نه صدام با القاعده و مبارزان مسلمان ارتباطی داشته است. در افشای گزارش محرمانه امنیتی "مرکز برآورد اطلاعات ملی" آمریکا توسط نیویورک تایمز در 24 سپتامبر 2006 به صراحت آمده است که "تروریسم " پس از حمله آمریکا به افغانستان گسترش یافته است و تحت تاثیر افکار عمومی ،بوش از رئیس سازمان اطلاعات ملی آمریکا که 18 سازمان اطلاعاتی را رهبری می کند خواست که گزارش محرمانه را در 4 صفحه منتشر کند و آنچه توسط "نگروپونته " منتشر شد جانمایه همان چیزی بود که در نیویورک تایمز آمده بود(ترجمه آن در روزنامه اعتماد ملی در 6//5/85 آمده است.)
حال این سوال اصلی مطرح است که چرا آمریکا متحدان خود در جنگ با رژیم کمونیستی ،افغانستان را اینچنین قربانی می کند؟ چرا مجاهدان دیروز را فاشیست های مسلمان می نامد؟ چرا کشتار بی رحمانه و انبوه مردم مسلمان الجزایر ،عراق ،افغانستان  و منطقه خاورمیانه بوش را نه تنها متاثر نمی کند که به  لبخند و غرور کابویی  وامی دارد؟ چرا مجاهدینی که در افغانستان تجربه جنگی آموخته بودند بعدها در الجزایر ،آفریقا ،مصر،مراکش ،اروپا و آمریکا دست به ترور زدند؟ .پاسخ به این پرسش ها را می توان به دو بخش تقسیم کرد: الف- غرب به سرکردگی امپراطوری آمریکا برای حفظ نظام و سلطه استثمارگر خود دست به هر کار ضد اخلاقی ،ضد دینی ،ضد تمدنی  و ضد حقوق بشری می زند . مبارزه با "ملحدان" و "فاشیست های مسلمان" عبارات مقطعی هستند که کاربرد محدود دارند و حفظ نظام سرمایه داری در مقطعی به آنها معنی می دهند و گرنه ملحدتر و فاشیست تر از بوش و نئوکان خا ی حاکم کنونی و یا رهبران گذشته آمریکا و غرب که فجایع ویتنام ،کامبوج ،یونان  دوران جنگ دوم ،الجزایر دوران جنگ استقلال ،گرانادا ،فلسطین و... را آفریدند چه کسانی می توانند باشند. ثانیا برای هیئت حاکمه آمریکا دین ،مذاهب ،حقوق بشر ،دموکراسب ،مجاهدین مسلمان و... ابزاری برای تداوم و حفظ سلطه جهانی است. ما باید هوشیار باشیم تا فریب نخوریم. مسلمانان باید دشمن فرعی و اصلی خود را بشناسند و آلت دست امپراتوری قرار نگیرند. آیا امروز نباید به عملکرد خود در وقایع افغانستان پس از سال 1979 دیدی نقادانه داشته باشیم ؟ آیا این که با دشمنان اصلی خودمان در مبارزه با رژیم کمونیستی دست نشانده ،وحدت نانوشته پیدا کردیم نباید امروز ما را متوجه این قضیه کرده باشد که اولا فروپاشی شوروی برای ما کشورهای جهان سوم مثبت بوده است یا منفی؟ و ثانیا در تفکیک دوست و دشمن ملاک هایی که برژینسکی روی آن تاکید می کرده درست بوده اند؟. 
امروز چه بپذیریم و چه رد کنیم "جنگ تمدن های هانتینگتون" در منطقه شروع شده است. وصیت نیکسون که اسلام ،ایدئولوژی مبارزه با غرب در آینده خواهد بود یا تئوری" پایان تاریخ " فوکویاما که لیبرال دموکراسی را نظام های محتوم آینده کشورهای جنوب می داند و با این سخن خانم تاچر در زمان فروپاشی شوروی که "ناتو را برای خاورمیانه نیاز داریم" ،در عملکرد نئوکان های آمریکا در منطقه عملاً به طور جدی ظهور پیدا کرده اند باید بپذیریم که اسلام در جوهر خود ضد ضلم و ضد سلطه است ،هرچند که در تاریخ به تواتر از آن سواستفاده شده باشد  و این جوهر در انحراف خود حتی نمودهای ضد اسلامی داشته باشد.موتورهای تحریک توده  های مسلمان اگر توسط رهبران فرهیخته هدایت شوند به دستاوردهای مطلوب و مفید و ارزنده ای می انجامد و گرنه می تواند مورد سو استفاده فرصت طلبان قرار گیرد. در جنگ تمدن هایی که آغاز شده رهبران مسلمانان باید با ابزار "نرم افزاری" همچون دموکراسی ،رعایت حقوق بشر، عدالت،توسعه ، رعایت کرامت شهروندان و انقلاب های علمی و تکنولوژیک به مقابله با غرب برخیزند و از مبارزه"سخت افزاری " دوری گزینند . چرا که امروز امپراتوری جهانی خشن ترین و بی رحمانه ترین دوران سلطه طلبان تاریخ را می گذراند و برای تخریب و عقب راندن کشورهای اسلامی دغدغه ای نمی باشد. همچون گذشته که در ویتنام فلسطین ،الجزایر و... نیز نبوده است . امروز روشنفکران نوگرای مذهبی به مراتب سنگین و خطیرتر از گذشته به عهده دارند که با زبان دین و درک درست از تحئلات جهانی جوهر دین اسلام را هم برای امپراتوری جهانی و هم برای مسلمانانی که مشکل معرفتی دارند باز تعریف ،بازخئانی و روزآمد کنند. کتاب "سیا و جاد (2001-1950) " به درک ما در این زمینه کمک می کند . وقایع شتاب دار ،به ظاهر متناقض، خشن و ویران کننده سی سال گذشته در منطقه خاورمیانه به اندازه تاریخ چندین قرن گذشته عبرت آموز و پند ده است و به همان نسبت مسئولیت زا.
 
» ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *