این روزها در خیابانها که پا می گذاری کودکان کار و بدسرپرستی که حیران و رها شده تا پاسی از شب به دنبال لقمه ای نان , خسته و گرسنه به ثمن بخس فروخته شده اند را می بینی که در این روزها هم هیچکس به فکر آنها نیست . دخترکی با یونیفورم مدرسه گل و دستمال کاغذی می فروشد وخجالت زده می شوی که نمی توانی به جز تمام پولی که همراه داری کاری برایش کنی.سر که می چرخانی تابلوهای شهرداری که در معابر نوشته شده گدایی چهره شهر را زشت می کندتوجهت را جلب می کند ,آن وقت است که آلیس می شوی در سرزمین عجایب.
در ایران تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در مورد آنها وجود ندارد. بیش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تأیید شده است. حدود ۹۶ درصد کودکان کار در سطح کشور پسر و بقیه دختر هستند که به دلیل فقر اقتصادی مجبور به تامین هزینه های زندگی می باشند.
براساس آمارها درآمد روزانه ۱۱ در صد کودکان، کمتر از هزار تومان و در آمد روزانه بقیه نیز بسیار پایین و در حدود دو تا چهار هزار تومان است. حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد کودکان از سایر استانها به تهران آمدهاند. این کودکان چارهای ندارند جز آنکه خرج اعتیاد پدر عصبانی خود را بدهند و زندگی مادر مریض و معتاد خود را تأمین کنند، مادری که معلوم نیست آنها را به دنیا آورده یا به قیمتی ناچیز خریده است.
معضل زباله گردی کودکان کار در تهران و شهرهای بزرگ تصویری آشنا است . کودکانی که با دستهای کوچک و پینه بسته در حالی که زیبایی صورتشان زیر لایههای چرک و سیاهی پنهان شده و پاهای خسته آنان به کفشهای پاره و نامناسب عادت کرده هر روز جلوی دیدگانمان ظاهر می شوند. کودکانی که وظیفه دارند بخشی از زندگی پر مصیبت خانواده را بچرخانند، کودکانی که شناسنامه ندارند و گاهاً در ازای مقداری پول معامله میشوند و دیگر مهم نیست، زیردست سرپرستان سنگدل و خشن، بر سر جسم و روح این کارگران معصوم چه میآید. آنها بهدلیل فقر و خیابان گردی از سوی جامعه تحقیر و طرد میشوند و در معرض استثمار، بیپناهی و هر نوع سوءاستفاده قرار میگیرند. بنا بر تحقیقات به عمل آمده، تعداد زیادی از کودکان تحت پوشش باندهای غیرمجاز و تشکیلاتی جمع آوری زباله هستند و جمعیت زیاد آنها برای واسطهها سود قابل توجهی را به ارمغان میآورد و حق وحقوقشان بهدلیل عدمقوه تشخیص در آنان بهطور کل ضایع میشود.
براساس آمارهای جهانی بیش از ۲۵۰میلیون کودک (۱۴–۵) که معمولاً زیر سن قانونی کار میکنند، در کشورهای در حال توسعه هستند. این در حالی است که یونیسف اعلام کرده، تنها با اختصاص 5 دلار برای هر کودک میتوان جان 90% از کودکانی را که سالانه میمیرند نجات داد و برای بهبودی چشمگیر زندگی کودکان جهانسوم تنها معادل بودجه 6 هفته تسلیحاتی جهان کافی است.
سازمان بینالمللی کار نیز 12 ژوئن سال 2002 را به عنوان روز جهانی مقابله با کار کودک اعلام کرد . اما مححق شدن این امر مستلزم همکاری دولتها، کارفرمایان و سازمانهای کار، جامعه مدنی و میلیونها انسان از سراسر جهان است تا بتوان اقدام مؤثری برای کمک به کارگران کودک انجام داد. فراموش نکنیم کودکان، آسیب پذیرترین گروه جامعه هستند و از هیچ چیز آنان از جمله غذا، پوشاک و نیازهای دیگرشان نباید کاست. بر اساس ماده 26 پیمان جهانی حقوق کودک , هر کودکی حق دارد از خدمات تامین اجتماعی نظیر آموزش و پرورش رایگان و بیمه های اجتماعی برخوردار باشد و ماده 27 این پیمان تاکید میکند که کودکان باید از سطح زندگی که تامین کننده رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی آنها است، برخوردار شوند. آرمانی که یونیسف برای کودکان جهان به تصویر کشیده اینگونه تعریف شده :"سلامت , آموزش , برابری , حمایت حق همه کودکان است . انسانیت را گسترش دهیم ."از قدیم گفته اند کودکان مانند آیینه زلال و شفافند . کودکان کار امروز افراد خشن و بزهکار آینده خواهند بود . آنها آیینه تمام نمای نابرابری اجتماعی, فقر , توزیع نابرابر ثروت و ویژه خواری افرادی هستند که این روزها اختلاس و فسادهای مالی آنها نقل جراید و رسانه ها شده است . شاید پاسخ این سئوال ریاست جمهور محترم در روز بازگشایی مدارس برای دانش آموزان که مطرح نمودند :"خشونت از کجا نشات می گیرد؟" را بتوان در این آیینه شفاف به وضوح مشاهده کرد. فراموش نکنیم که دنیا با لبخند کودکان زیباست.