عجب مردمی هستیم ما زنده کش و مرده پرست . زنده ها را تا زنده اند ریز می بینیم و مرد ه ها را به طرز عجیبی بزرگ. البته بسته به علو درجات دارد اگر صاحب نام باشند در تسلیت گویی به طرز غریبی ابراز تاسف و نزدیکی می کنیم، انگار همین دیروز داشتیم دو نفره چای دوم لب سوز رو می زدیم با هم به سلامتی .از توصیفات غیر قابل وصف تا حد "لالی گا" که بگذریم ,بعضی ها خلاقیت و جسارت بیشتری به خرج می دهند و از خاطرات مشترکشان چنان تعریف می کنند که اگر خدابیامرز دستش از دنیا کوتاه نبود، می گفت:" تو که اگه ازت بپرسند شام دیشب چی خوردی می گی یادم نمی یاد، چطور اینقدر با من خاطرات مشترک داشتی که من یادم نمی یاد.؟! " بعضی از اقوام و نزدیکان هم بیکار نمی نشینند و تا شب ختم , هفت و چله ،حتی تا سال بصور ت سریالی خواب های سیاه و سفید یا رنگی بدون سانسور و مجوز ارشاد برای اقوام دور و نزدیک تولید می کنند. مثلا، خدا بیامرز را ناراحت با لباس تیره ،یا خوش و خرم با لباس سفید ,دست در دست یار روی شاخه درخت با هم جیک تو جیک ,یا به قول معروف اون ور آب یا این ور آب گذری می بینند. البته اکثرخواب ها مثل فیلم های چارلی چاپلین صامت اند و خدابیامرز تا می خواهد لب از لب باز کند، با عجله سوار تاکسی می شود یا در حاله ای از نور وسط جنگل یا یک خروار دود محو می شود یا بیننده از خواب می پرد. که البته همه این سکانس ها تعبیرهای خاص خودش را دارد و بسته به حال و روز بازماندگان و خبر ه گی خوابگذاران به نحوی تعریف می شود بطوری که شنونده نا خودآگاه می پرسد :" چیزی در باره خودش یا ما نگفت ؟ حالش چطور بود ؟ ایندفعه اگه دیدیش سلام برسون و ازش بپرس ... " و به قول یکی از غیر مجازها :"اصلن یه وضعی !!!".تصورش را بکنید مثلاً اگر خدابیامرز زنده بود و در عالم واقعیت نخبه هم بود و به قول بعضی ها سرمایه معنوی و علمی کشور هم بود و از قضا به خارج از کشور هم مهاجرت کرده بود و درخواست بازگشت یا صدور تابعیت فرزندش را هم کرده بود... با چه گیر و گورها و مخالفت هایی به سبک "اصلن یه وضعی" رو برو نمی شد ؟چه برسد به این همه تعریف و تمجید .! خلاصه اینکه عجب مردمی هستیم ما !!!