ایستانیوز:کشورها از یکدیگر وام میگیرند تا بتوانند اقتصاد خود را به گردش دربیاورند. اما گاهی نمیتوانند این قرضها را پرداخت کنند. این روزها به نظر میرسد همه کشورها میتوانند قرضهای خود را پرداخت کنند؛ چهچیزی توجیهکننده این مسئله است؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،ونزوئلا یک کشور عجیبوغریب است. کشوری که بزرگترین ذخایر نفتی جهان را در خاک خود جای دادهاست بالاترین نرخ تورم را دارد. ملکههای زیبایی این کشور بیشترین تعداد را در جهان دارند اما بیشترین تعداد قاتلهای ترسناک جهان نیز در همین خاک زندگی میکنند. بزرگترین دشمن آن امریکا، بزرگترین مشتریِ آن نیز هست. یکسوم محصولاتِ صادراتیِ این کشور را امریکا خریداری میکند.
یک ماه مانده به پایان سال 2017 این کشور نتوانست سود اوراق قرضهاش را بپردازد و به همین خاطر بیش از گذشته عجیبوغریب به نظر رسید. بر اساس گزارش بانک کانادا، تعداد کشورهایی که نمیتوانند قرض خود را پرداخت کنند در سال گذشته به پایینترین سطح خود از سال 1977 تاکنون رسیدهاست. از میان 131 کشوری که قرض کردهاند، تنها موزامبیک است که نتوانسته قرض خود را به اروپاییها بازگرداند. در واقع این کشور نتوانسته تعهدات مالی خود را به درستی اجرایی کند. زمانی نه چندان دور والتر ریستون به عنوان یک بانکدار گفتهبود «کشورها دیگر ورشکسته نمیشوند»؛ آن زمان همه او را بابت این اظهارنظر دست انداخته بودند اما حالا میبینیم که حرفِ او درست از آب درآمدهاست.
اقتصادهای نوظهور در سالهای گذشته آشوبهای بسیاری را متحمل شدهاند و اینکه موفق شدهاند قرضهای خود را نیز پرداخت کنند کمی عجیبوغریب به نظر میرسد. در واقع کمبود آشوب در این آشفتهبازار به نظر طبیعی نمیآید. اقتصادهای نوظهور به خاطر کاهش قیمت کالاها آسیبهای جدی دیدند و از سال 2011 نیز اقبال سرمایهگذاران به این کشورها کاهش یافت. بررسیها نشان میدهد در 200 سال گذشته تنها 14 ورشکستگیِ بزرگ رخ دادهاست. ورشکستگیِ اخیر نیز دومین ورشکستگیِ بزرگ تاریخ بود اما آشوب و بینظمیای که ایجاد کرد از همه ورشکستگیهای تاریخی کمتر بود. اگر چنین ورشکستگیای در گذشته رخ دادهبود حتما باعث میشد دستکم 15 تا 20 قرضِ درشتِ کشورها پرداخت نشود.
وامها به کجا میروند؟
چه چیزی میتواند توجیهکننده کمبودِ عدمِ پرداختِ قرضها باشد؟ در واقع چرا آنها توانستهاند قرضهای خود را بپردازند؟ بخش زیادی از این قرضها مخفی است. برای مثال چین جزو کشورهایی است که وامهای خود را به اقتصادهای نوظهور به صورت مخفیانه پیش میبرد و آنها را در رسانههای جهانی مطرح نمیکند.
بهعلاوه این روزها آشوب نیز به شکل دیگری خودش را نشان میدهد. بررسیهای محققان در دانشگاه آکسفورد اینطور نشان میدهد که دولتها در اقتصادهای نوظهور به ارزِ خودشان قرض (وام) میگیرند. اینها دیگر ربطی به دلار ندارد در حالیکه در دهههای 80 و 90 میلادی و همچنین در قرن نوزدهم همهچیز به دلار یا طلا بستگی داشت. بررسیها نشان میدهد از میان 54 بازار نوظهور، تنها 11کشور اوراقی با ارزشِ بیش از 20درصدِ تولید ناخالص داخلیِ خود دارند. به این ترتیب عدم توانایی در پرداخت قرضها دیگر نمیتواند خودش را نشان بدهد.
میزانِ مبلغِ قرضها نیز به رقمِ ثابت و مشخصی رسیدهاست. گاهی وقتی میزانِ آن از 10درصدِ تولیدِ ناخالص داخلیِ یک کشور بیشتر میشود به اعتبار و حیثیت آن کشور در سطح جهانی آسیب وارد میکند. در واقع این رقم نشان میدهد که آن کشور تواناییِ پرداخت هزینههای خود را ندارد و به کمکهای مالی نیازمند شدهاست. در این شرایط آن کشور باید با کشوری که به او وام دادهاست، رایزنی کند. در واقع کمیتهای با کشور اعتباردهنده تشکیل میشود تا به این مسئله رسیدگی کند. این روزها این کمیتهها نیز به صورت مخفیانه تشکیل میشود و کارها بدون اطلاع عمومی انجام میشود. در واقع وقتی که قرضها سر به فلک گذاشته کسی از آن خبردار نمیشود.
اما امنیت ارزهای محلی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار شدهاست که این نیز جای تأمل دارد. دولتها این توانایی را دارند که هروقت بخواهند پول چاپ کنند. به این ترتیب قرضها به آن شکل که باید خودش را نشان نمیدهد چون هر وقت لازم شد میتوانند پول چاپ کنند و قرض را بدهند. به این ترتیب قرض در ارزِ محلی نیز آنطور که باید خودش را نشان نمیدهد.
به گزارش آینده نگر ، ونزوئلا یکی از نمونههای خوب در این زمینه است که آخر و عاقبت این ماجرا را نیز نشان میدهد. این کشور تاکنون موفق شده با ارزهای محلی کار خودش را پیش ببرد. اما این کشور در حال ویرانی است. جمعیت آن نمیتواند مایحتاجِ روزانهاش را تأمین کند، مردم به غذا و دارو دسترسی ندارند و ارزِ کشور 60درصدِ ارزشِ خود را تنها در یک ماه از دست دادهاست. شاید این کشور قرضِ زیادی نداشتهباشد اما کاری که در این سالها انجام داده باعث شده کمر مردمش زیر بار قرض بشکند.