پایگاه خبری ایستانیوز
کد خبر: ۲۵۴۰۴۰ - تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۵/۱۶
»

تاب آوری اجتماعی اصل حاکمیتی است یا فردی

حورا خاکدامن /روزنامه نگار
مفهوم کلی تاب آوری از دیدگاه ادبی شامل سطوح سه‌گانه‌ تاب‌آوری فردی ، اجتماع و ملی می باشد که در اکثر مطالعات، بیشتر به دو سطح تاب‌آوری فردی و اجتماعی پرداخته می شود .
در حالی که دامنه  تاب‌آوری شامل  سطوح چندگانه‌ فردی، اجتماعی، نهادی، ملی، منطقه‌ای و جهانی می باشد. با افزایش بلایای طبیعی و انسانی و پیامدهای گسترده‌ی آنها، نیاز به تاب‌آورتر شدن جوامع و دولت‌ها بیش از پیش احساس می‌شود. این امر موجب شده است که تاب‌آوری، به عنوان بزرگ‌ترین چالش ملی در عصر حاضر قلمداد گردد. پیامدهای مخرب تحریم‌های بین المللی اخیر بر اقتصاد ایران نشان دهنده تاب‌آوری پایین اقتصاد ملی در مواجهه با شوک‌های خارجی است. از این رو ایران ، بیش از سایر کشورها با چالش‌ها و بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم کرده و در آینده نیز با آنها روبه‌رو خواهد بود. در میان موضوعات تاب‌آوری، تاب‌آوری ملی کمتر مورد  بحث  قرار گرفته که  خود بخود در بر گیرنده تاب آوری در سطوح فردی و اجتماعی نیز می باشد.آنچه مسلم است ساختار حاکمیتی مسئول ایجاد زیرسیستم های دخیل در تاب آوری ملی هستند  که محیا کردن این زیر ساختها از عهده افراد جامعه خارج است . در حالی که در سال‌های اخیر، مفهوم تاب‌آوری اغلب در بحث توانایی افراد در تحمل استرس استفاده شده و سپس این مفهوم به مباحث سازمانی  و جامعه‌شناسی در قالب تاب‌آوری اجتماعی تسرّی پیدا کرده است. ولی امروزه شاهد آن هستیم که این مفهوم بعد از بحران مالی 2008 م در سطحی کلان‌تر، یعنی حکومت و امنیت ملی در قالب مفهوم تاب‌آوری ملی، در قالب  محیا کردن زیر ساخت های کلی مطرح شده است: 
1. زیر سیستم اقتصادی:  اقتصاد کلان، بازار کالا و خدمات، بازار مالی، بازار کار، پایدار‌پذیری و بهره‌‌وری و...
2. زیر سیستم زیست‌محیطی: منابع طبیعی، شهرسازی و سیستم زیست‌بوم شناختی.
3. زیر سیستم حکمرانی: نهادها، دولت، رهبری، سیاست‌ها و قوانین.
4. زیر سیستم زیرساخت‌ها: زیرساخت‌‌های حساس (مخابرات، انرژی، سلامت، حمل و نقل و آب.)
5. زیر سیستم اجتماعی: سرمای? انسانی، سلامت، اجتماع و افراد (غیاثوند و دیگران، 1393)
بررسی مبانی نظری جامعه شناسانه   وتطابق آن با  نظریه ها ی تئوریک  در تعریف مفهوم کلی  تاب‌آوری سبب شناسایی خلاءها و شکاف‌های موجود می شود . واژ? تاب‌آوری نه‌تنها در ادبیات روان‌شناسی، بلکه در گفتمان سیاسیِ معاصر حائز اهمیت است. تاب‌آوری پیامد سازگاری فردیِ موفق و توانایی عمل کردن به طور اثربخش، در وقایع آسیب‌زا است. تاب‌آوری تواناییِ به دست آوردن مجدد تعادل درونی و عملکردی باثبات در شوک‌ها، ناملایمات یا شکست‌ها تعریف می‌شود. که در این مبحث دکتر محمدی اصل پژوهشگر و جامعه شناس و مدرس دانشگاه در قالب ساختارهای  سیستماتیک  حاکمیت  را مسئول تاب آوری اجتماعی می داند   ،در حالی که از بعد روانشناسی و نقطه نظرات  تئوریک افراد در رده ها و مسئولیت های مختلف  اجتماعی  تاب آوری اجتماعی درست در در نقطه نظر مقابل قرار گرفته  و مردم و افراد جامعه را مسئول تاب آوری اجتماعی می دانند . اینکه آیا  تاب آوری اجتماعی جنبه حاکمیتی و ساختاری دارد یا فردی   و اینکه  مسئولیت سرمایه گذاری در این حوزه بر  دوش افراد جامعه  است بحثی چالش برانگیز  است که در ادامه می خوانیم:
دکتر عباس محمدی اصل  پژوهشگر و استاد مطالعات جامعه‌شناسی  مفهوم  تاب آوری اجتماعی  را اینگونه توصیف می کند :در رابطه با تاب آوری اجتماعی یک سیستم اجتماعی برای عملکرد خود به سازماندهی خاصی متکی است و تلاش می‌کند که نیازهای خود و اجزای خود را رفع کند. بنابراین گاهی به گونه‌ای عمل می کند  که شکل حوزه‌هایی از معنا‌سازی زندگی و آزادی کنشگران خود را نفی می‌کند. به این ترتیب شاهد نوعی تحریف ارتباطات به شکل سیستماتیک خواهیم بود، که به سمتی می‌رود که متوجه واقعیات سیستم نشود. در دوران قبل از انقلاب نوک تیز حمله منتقدین، رژیم شاه بود و این نکته که مسائل ما ساختاری است و تا زمانی که مشکلات این ساختار حل و فصل نشود، مسائل فردی هم حل نمی‌شود.پس از انقلاب قدرت به حاکمیت مردمی منتقل شد. از اینجا به بعد قرار بر این شد که ما مسائل را به شکل ساختاری نگاه نکنیم و آنها را در سطح خرد متوجه کنشگران اجتماعی بدانیم. به این ترتیب ناگهان مباحثی مطرح شد مثل مسوولیت فردی، حوزه‌های تربیت خانوادگی و مسائل آموزشی و... ظاهرا قرار نبود از این سطح بالاتر رویم و مسائل را ریشه‌ای‌تر نگاه کنیم. از آنجا که قرار نیست ما مسائل را به شکل ساختاری نگاه کنیم، روی آستانه تحمل ‌افراد سرمایه‌گذاری می‌کنیم، چون آنها را مسوول می‌دانیم و در قبال پاسخگو نبودن ساختارهای قدرت تلاش می‌کنیم و مسوولیت را فقط متوجه خود کنشگران اجتماعی  یا همان افراد جامعه کنیم. به این ترتیب با نوعی تحریف ارتباطات به شکل سیستماتیک مواجه هستیم که تلاش می‌کند نقطه عزیمت را از ساختارها به جنبه‌های خرد و زندگی افراد سوق بدهد و با تقویت عناصری چون تاب‌آوری و مسائلی از این دست جایگزینی برای ابهامات ساختاری که ما به شکل کلان داریم، پیدا کند. اینجاست که دوباره با سوالی ساختاری مواجه می‌شویم که چه کسی متولی تربیت این تاب آوری است؟ از طریق کدام برنامه‌ها و تمهیدات اجرایی توسط کدام افراد تربیت شده و در پرتو کدام اعتماد کلی و آرمانگرایی غایی می‌توانیم به این تاب‌آوری برسیم؟ اینها مسائلی است که فراموش می‌شود به دلیل اینکه قرار نیست ما به نحو سیستماتیک متوجه ابهامات ساختاری شویم و در نتیجه دوباره فرد می‌ماند و مشکلاتی که متوجه او و زندگی اوست اما از آنجا که با حقوق خود آشنا نیست، نمی‌تواند ادعایی در مورد ساختار اجرایی تربیت‌پذیری در حوزه تاب آوری داشته باشد. نمی‌تواند نسبت به تمهیدات مربوطه توجهی داشته باشد. نمی‌تواند امکانات موجود را بررسی کند و اینها همه تسهیلاتی را برای پاسخگو نبودن ساختارهای کلان قدرت فراهم می‌کند. به این ترتیب ما متوجه می‌شویم که تحریف سیستماتیک ارتباطات به چه شکلی عمل می‌کند تا منافع طبقه حاکم حفظ شود و اتباع جامعه مدعی چیزی نباشند و با آنچه دارند روزگار بگذرانند و نهایتا خود را مسوول ناکارآمدی زندگی خود بدانند و در عرصه خصوصی خود مدعی پاسخگویی عرصه عمومی و دولتی نباشند. در چنین شرایطی ما با یک جور مُسکن مواجهیم. اما چنین مُسکنی در پرتو ارتباطات جهانی معنایی ندارد . مشروعیت مدیریت‌ها در عصر جهانی شدن به تعمیم سیستم‌های رفاهی که برای شهروندان خود به ارمغان می‌آورند، برمی‌گردد و در غیر اینصورت هیچ گونه مشروعیتی متوجه آنها نیست.این تاب‌آوری شعاری است که در چنین شرایطی باب می‌شود و روانشناسان هم به کمک می‌آیند که مسائل شما متعلق به خودتان است، اگر فقیر هستید نتیجه تلاش کم خودتان است و در چنین شرایطی به گفته هابرماس ما با تحریف سیستماتیک ارتباطات توسط حاکمیت مواجهیم. اما این نباید از چشم تیز بین مردم دور بماند و متوجه باشند که مکانیزم تحقق این امر را چه کسی باید آماده کند؟ با کدام سرمایه‌گذاری و امکانات و تربیت افراد و انتشار کتاب و... اما وقتی هیچ کدام از اینها آماده نیست، به نظر می‌رسد که مردم خودشان باید راهکار تحقق را پیدا کنند و در واقع تاب آوری اجتماعی پوششی است بر ناکارآمدی‌هایی که ساختارها ایجاد کرده‌اند و باید به شکل مسکن عمل کند اما نتیجه نخواهد داشت.
میلاد مشایخی کارشناس ارشد روانشناسی در  سازمان بهزیستی معتقد است : تاب آوری اجتماعی یعنی ما مردم توانمندی درست کنیم که یاد بگیرند نیازهای خودشان را خودشان برآورده کنند. که یکی از جاهایی که تاب‌آوری فردی به طور غلط به مردم یاد داده می‌شود آنجاست که به مردم می‌گویند تاب‌آوری یعنی تحمل، یعنی سنگ زیر آسیاب بودن. این کاملا غلط است. تاب‌آوری یعنی داشتن مهارت حل مساله، تاب‌آوری یعنی داشتن مهارت‌های کنترل استرس، تاب‌آوری یعنی ما مهارت داشته باشیم که بتوانیم از پس مشکل بربیاییم و خودمان را به وضعیت قبل از بروز آن مشکل برسانیم.در کشورهای سوسیالیستی مثل نروژ، سوئد، دانمارک و هلند که در شادزیستن و سلامت روان الگوهای ما هستند، به این دلیل است که خیلی روی این مفاهیم کار کرده‌اند. یعنی مردمانی توانمند دارند. این مردمان توانمند آنها هستند که می‌توانند قدرت مانور در اجتماع را داشته باشند. ما اقتدار افزایی داریم، ما توان‌افزایی داریم. اینکه زنان ما، اینکه جامعه‌های محلی کوچک بتوانند با همدیگر برای حل یک مساله اجتماعی تلاش کنند، خیلی مهم است. فرهنگ ما یک مقداری با تاب‌آوری ناسازگار است. تاب‌آوری اجتماعی شروطی دارد؛ مردم باید خودشان بخواهند، خودشان ایده بدهند و خودشان انجام دهند و در نهایت توانمند شوند. در حالی که بین مردم و قوانین و نیازهای‌شان ایجاد می‌شود، می‌تواند بزرگ‌ترین معضل ما باشد.یکی از تعاریف خیلی جالب تاب‌آوری این است که ما بتوانیم از ظرف موجود خارج شویم و به ظرف جدید وارد شویم. ظرف موجود ما، ظرفی است که مشکلات اقتصادی در آن زیاد است. خانواده‌های ما نمی‌توانند توقع داشته باشند که دولت تمام نیازهای‌شان را برطرف کند. چرا که دولت نمی‌تواند برای همه اشتغال ایجاد کند. پس آدم‌هایی که این مهارت را ندارند، آدم‌هایی محکوم به شکست هستند. یک آدم تاب‌آور می‌تواند در محیط برای خودش اشتغال فعال یا خوداشتغالی را طراحی کند اما کسی که تاب‌آوری ندارد از غم بیکار بودن، هرویین می‌کشد. ما دقیقا نیاز داریم که این مفهوم را به مردم آموزش دهیم و به آنها بگوییم که یک جایی هست که باید خودت برای خودت کاری کنی. مهدهای کودک، مدرسه، دانشگاه، محیط‌های شهری، محیط‌های روستایی و محیط‌های نظامی.» برنامه‌های مبتنی بر اجتماع، برنامه‌هایی هستند که ما می‌توانیم با آنها به این سمت برویم که توانمندی جامعه را برای حل نیازهای خودش بالا ببریم. ما مردم تنهایی را تربیت می‌کنیم که یاد گرفته‌اند نماینده‌شان برای‌شان کارهای‌شان را انجام دهد درحالی که ما به مردم می‌گوییم خودتان باید دنبال کارهای‌تان باشید. اگر این روحیه را در مردم ارتقا دهیم، خیلی می‌تواند مفید باشد .یکی از مراحل تاب‌آوری اجتماعی و فعالیت‌های اجتماع‌محور، این است که ما اعتمادسازی کنیم .ما در کشوری مثل ایران که در بحران اقتصادی است، مسائل اقتصادی را پررنگ نمی‌کنیم بلکه اعتمادسازی را از ابزار کوچک شروع می‌کنیم. 
 اطهره نژادی، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری معتقد است: در طرح تاب‌آوری؛ خانواده به عنوان کوچک‌ترین واحد اجتماعی؛ با سه ظرفیت اصلی آشنا می‌شود که این ظرفیت‌سازی و آگاهی، باعث می‌شود در مواقع بحران، از این ظرفیت‌ها در مقابل استرس‌ها و شوک‌ها استفاده کند، ظرفیت جذب به عنوان اولین ظرفیت در تاب‌آوری اجتماعی به جامعه کمک می‌کند که آستانه تحمل بالایی داشته باشد و با هر تلنگری دچار تنش نشود. این امر در مورد خانواده که کوچک‌ترین واحد اجتماعی است نیز صدق می‌کند. زنان به دلیل ذات مدیریت مادرانه و زنانه خود، تنش‌ها را کم می‌کنند. در مدیریت تعاملات در سطوح مختلف، نقش موثری دارند، شیوه مصرف را به خوبی می‌توانند مدیریت کنند؛ آرامش و صبوری را ترویج می‌کنند؛ نقش‌های چندگانه همزمانی دارند که به منسجم کردن رفتارهای پیرامونی کمک می‌کند و همه این موارد می‌تواند به بهبود شرایط یا بالا بردن آستانه تحمل کمک کند.مسائل جامعه از یک جنس و در یک مقیاس نیست که فرد، بتواند به تنهایی از عهده حل آن برآید؛ بنابراین همبستگی اجتماعی ضرورتی است که نباید از آن غافل ماند و بعد هم تاکید بر این نکته که در شرایط التهاب، ایجاد و دامن زدن به ناامیدی و ترویج آن یا از عدم آگاهی از عواقب آن است یا با هدف ناپایدار ساختن جامعه. بنابراین، باید بدانیم و باور کنیم که شرایط را با همراهی و همدلی می‌توان به شکل بهتری مدیریت و آسیب‌های روانی کمتری به جامعه وارد کرد.