پایگاه خبری ایستانیوز
کد خبر: ۲۰۲۰۷۱ - تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۴/۲۴
»

زنان چه مشاغلی را ترجیح می‌دهند؟

ایستانیوز:زنان از قدیم وظیفه نگهداری از اعضای خانواده را بر عهده داشته‌اند. شاید به همین دلیل، مشاغلی که در آنها امنیت و آرامش وجود دارد، می‌توانند مناسب زنان باشند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،بررسی‌ها نشان می‌دهند زنان به امنیت در کار، بیش از حقوق و فرصت پیشرفت، اهمیت می‌دهند و برای نقشی که شغلشان در اجتماع دارد، اهمیت بیشتری قائل هستند. بنابراین مشاغل حوزه‌های بهداشت و درمان، مانند دندانپزشکی، چشم پزشکی و پزشکی که خدمات ارزنده‌ای به جامعه می‌رسانند مطلوب زنان هستند. در مقابل، زنان کمترین‌رضایت را از مشاغلی مانند خدمات و تهیه غذا، فروشندگی، کارگری در خط تولید و منشی‌گری و دستیار اداری دارند.
 
لزوم اشتغال زنان در جامعه امروز
 
به گزارش ایستانیوز به نقل از آرمان ، روابط خانوادگی، تحت تاثیر پویایی نهادهای‌اجتماعی، با تحول دائم روبه‌روست. با تحول شرایط‌زیستی و به تبع آن، بروز نیازهای جدید، پیوسته نقش‌ها در حال تغییرند، طوری که از اعتبار نقش‌های سنتی روزبه‌روز بیشتر کاسته شده و موجبات دگرگونی آنها فراهم می‌شود. همراه با تغییرات ساختاری جامعه و بر اثر تحولات زندگی خانوادگی، زن خانه‌دار در عین مسئولیت‌های متعارف خود، بیش از پیش، مجبور به کار در خارج از خانه شده است. در عین حال، اشتغال زن در سطح وسیع جامعه، به رغم تعهدات دوگانه‌اش الزاما به معنی بردگی و استثمار او نیست و نباید به چنین تحولی به دیده انکار نگاه کرد، زیرا آثار مثبت مادی و معنوی این اشتغال غالبا علاوه بر وضع خود زن، که ضمن کسب درآمد به استقلال و اعتبار اجتماعی بیشتری دست می‌یابد، متوجه همسر و فرزندان او نیز می‌شود. تاثیر اجتماعی عمده این تغییر، دگرگونی روال سنتی در نقش زنان و تقسیم کار درون خانواده است. هر چند که، به رغم پذیرش وسیع اشتغال زنان از جانب طبقات متفاوت اجتماعی ایران، هنوز آن تغییرات فرهنگی که لازمه هماهنگی میان اشتغال زن و تقسیم وظایف و مسئولیت‌ها در خانواده است به‌طور کامل روی نداده است، بررسی روابط و مناسبات درون خانواده چنین نشان می‌دهد که با زیر سوال رفتن پاره‌ای از ارزش‌ها و هنجار‌های سنتی، نقش زن با تغییراتی روبه‌رو شده است و حاصل این تغییرات بسط و توسعه زمینه فعالیت‌های اجتماعی اوست. تفکیک مشاغل بر حسب جنسیت و پذیرفتن تفاوت در توانایی‌های زن و مرد طرز تفکری است که در بیشتر مواقع بر ذهنیت خود زنان نیز اثر می‌گذارد و موجب دامن زدن به تعارضات موجود می‌شود. تحقیقات نشان داده است که اشتغال مادران به تنهایی عامل تعیین‌کننده در روابط زناشویی و رشد و تربیت کودکان نیست، بلکه آنچه از این حیث مهم است جو خانواده، نگرش‌ها و انتظارات‌ همسر و چگونگی استفاده از اوقات فراغت در امور خانه و خانواده است. شواهد آماری موجود در کشورهای جهان سوم حاکی از افزایش میزان مشارکت زنان در مشاغل مربوط به آموزش و پرورش، پرستاری و خدمات است و نشان می‌دهد که اکثریت زنان تمایل دارند، پس از ازدواج، کار خود را ترک کنند.
 
مهم‌ترین دلایل ترک شغل توسط زنان
 
مهم‌ترین دلیل این امر عدم تمایل شوهر به همکاری با زن در امور خانه و در نتیجه ناتوانی زن در انجام دادن همزمان وظایف خانه‌داری و شغلی است. به عبارت دیگر، زنان، پس از ازدواج، تمایل بیشتری به ترک شغل دارند مگر آنکه تحت فشارهای شدید مالی باشند. وجود فرزند در خانواده یکی دیگر از عواملی است که اشتغال زنان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. به بیان دیگر، بین میزان اشتغال زنان و شمار فرزندان در خانواده نسبت معکوس وجود دارد؛ یعنی هر چه شمار فرزندان بیشتر باشد، میزان مشارکت زنان در بازار کار کمتر است. بدین ترتیب، علاوه بر عوامل مربوط به بازار کار، عوامل دیگری مربوط به خود زنان و خانواده آنان، در تصمیم‌گیری برای اشتغال، موثر است. از جمله، عده فرزندان و درآمد خانواده، میزان مزد و حقوق، همچنین تحصیلات زن، در تصمیم‌گیری برای کار در خارج از خانه، نقش مهمی دارند.
 
مقایسه حوزه اشتغال زنان و مردان
 
مقایسه حوزه‌های اشتغال زنان و مردان در جامعه ایران نمودار آن است که، به‌طور کلی، مشاغل این دو گروه نوعا متفاوت است. این تفاوت گاهی ناشی از تفاوت طبیعت دو جنس است. برای مثال، بخش عمده کادر آموزشی آموزگاران و دبیران را زنان تشکیل می‌دهند. در مطالعات جامعه‌شناختی راجع به «اشتغال زن و خانواده در ایران» کار زن، به‌طور کلی، بیشتر با توجه به نقش‌های سنتی او در خانواده در نظر گرفته می‌شود، طوری که، با وجود اشتغال زن در خارج از خانه، وظایف او در داخل خانه نمود بیشتری پیدا می‌کند و «فشار مضاعف» ناشی از دوگانگی نقش احساس می‌شود. در این تحقیقات، مسئولیت نگهداری و تربیت فرزندان و اداره امور خانه از جمله عواملی شمرده شده که امکان دستیابی زنان به تخصص‌های بالا را محدود می‌سازد و به دلیل ناهماهنگی نقش‌های حرفه‌ای و خانوادگی زنان و خودداری شوهران از همکاری با آنان موجب بروز «تضاد نقش ‌ها» می‌شود. در مواردی که جمع و تلفیق نقش‌ها میسر باشد، کار و خانواده در نظر زن، اهمیت یکسان پیدا می‌کند. تعارض نقش در خانواده از نگرش منفی شوهر به کار همسرش و تلقی سنتی او نسبت به نقش‌های مردانه و زنانه و در نتیجه، عدم حمایت دوجانبه و عدم مشارکت افراد خانواده در اجرای وظایف ناشی می‌شود. در چنین حالتی، زنان مجبورند شغل خود را ترک کنند، اما چنانچه از اشتغال آنان حمایت شود و مساعدت خانواده و تلفیق‌ نقش‌ها صورت پذیرد، به نظر می‌رسد که تعارضی پیش نیاید. در واقع، واگذاری کار خانه به‌خصوص تربیت فرزندان به زن، حتی وقتی که زن بیرون از خانه هم کار کند، در همه کشورها، اعم از صنعتی و در حال توسعه، دیده می‌شود. زنانی که فعالیت اقتصادی مستمر دارند معمولا یا تحصیلات عالی را گذرانده‌اند یا ازدواج نکرده‌اند یا دارای فرزند نیستند و اغلب در مشاغلی مانند تدریس و پرستاری مشغول به کارند که از سنخ نقش آنان در خانه است و جنبه مراقبتی- تربیتی دارد. شرایطی که جامعه برای اشتغال زن در خارج از خانه قائل است، بیش از آنکه رضایت زن در آنها لحاظ شود، به منافع خانواده توجه دارد. رضایت شوهر و بی‌خلل ماندن امور مربوط به خانه و خانواده شرط اصلی اشتغال قلمداد می‌شود. زن ایرانی نیز پذیرش اشتغال را به شرط‌هایی مشروط می‌سازد که حل مسائل مربوط به خانه و نگهداری فرزندان از جمله آنهاست. بنابراین او به مشاغلی روی می‌آورد که وقت کمتری اشغال کند و انتظارات جامعه را نیز از حیث «مادر خوب» و «همسر خوب» بودن برآورد. به نظر می‌رسد که رو آوردن بیشتر زنان به مشاغلی چون تدریس به این دلیل است که نیازهای آنان در این گونه مشاغل برآورده می‌شود و در نتیجه، رضایت شغلی بیشتری حاصل می‌کنند. اشتغال زنان معلم دارای شوهر و فرزند، که برای ایجاد تعادل میان الزامات شغلی و نقش‌های همسری و مادری مدام در تلاشند، اثر محسوسی در حیطه وظایف و روابط درون خانواده به جا می‌گذارد و در مناسبات و نقش‌های اجتماعی آنان منعکس می‌کند. به ویژه که این قشر از زنان شاغل، ضمن ایفای مسئولیت تربیت و اجتماعی کردن فرزندان خود، وظیفه تربیت نسل جوان را بر عهده دارند. از این رو، بررسی و شناخت چگونگی تاثیر اشتغال زنان معلم در خانواده و در حیطه مسئولیت‌‌ها و وظایف اجتماعی آنان ضروری است. نتایج تحقیقات نشان می‌دهند که پسند و قبول جامعه از طریق خانواده و مدرسه و رسانه‌های گروهی توجه به اهداف فرهنگی را نهادینه ساخته است و زنان شغل معلمی را، بیشتر به دلیل «علاقه به تدریس و ارتباط با بچه ‌ها» و نقش‌های آموزشی- حمایتی مادرانه اختیار می‌کنند.